باشگاه خبرنگاران؛ اين روزها گويا نقل و نبات ترجمه در كام اديبان و نويسندگان همچون بادام تلخي گرائيده آنگونه كه گاه به بازار كه سر ميزني چيزي جز آثار ترجمه اي به چشمت نمي آيد مگر آنكه كفش آهني به پا كني و آنچنان سر به سوراخ و سمبه هاي كتابهاي تلمبار شده بر روي هم بكشي كه شايد اثري از يك كتاب دسته چندم تاليفي پيدا شود.
امروزه گويا گرد بي رنگي بر روي آثار تاليفي پاشيده اند كه نكند به چشم بيايند اين آثاري كه همچون ارواحي مسخر ترجمه شده اند.
ترجمه هايي كه گاه به لباسي زيبا خود را مزين كردند و توهمي جز گشوده شدن دريچه اي بر روي ترجمه آثار ايراني به زبان هاي زنده ديگر نقاط دنيا به مخاطب نميدادند، اما به تدريج رنگ باخته و چون مرغ عشقي مبدل به گنجشك حقيقت را آشكار كرده اند.
حال چه بهتر كه يا ترجمه را آنچنان گسترده كنيم كه راه بر گردان آثار ايراني فاخر نيز باز شود و يا آنچنان بسته شود كه تنها آثار برجسته ساير زبانها به فارسي ترجمه شود نه آثاري كه نه پدر و نه مادر به معناي ادبي آنها ندارند./ص
يادداشت از: نسرين خداياري