"كلاه قرمزي" فيلمي ضعيف اما محبوب
يك منتقد سينما گفت: محبوبيت بيش از حد "كلاه قرمزي" وراي تصور سازندگان آن فروش بالاي فيلم كلاه "قرمزي و بچه ننه" را با وجود ساختار بسيار ضعيف موجب شده است.
مجتبي اردشيري منتقد سينما در گفتگو با خبرنگار حوزه سينما باشگاه خبرنگاران گفت: در دهه 60 تلويزيون اهتمام بسيار ويژه اي به پخش كارتون هاي خارجي نشان مي داد و كارتون هاي خارجي به شدت مورد استقبال مخاطب قرار گرفت. در نهايت تلويزيون تصميم گرفت يكسري برنامه هاي عروسكي توليد داخل را به روي آنتن ببرد.
وي افزود: مسولان نيزدر آن سال ها تاثير كارهاي ساخته شده را در اوايل دهه 60 نظير مدرسه موشها و شهر موش ها ديده بودند كه با استقبال بسيار خوب مخاطب روبرو شده است.
وي افزود: به همين دليل فضا مستعد اين جريان شد كه با آمدن يك عروسك و تيم اجرايي خود همه چيز به نفع يك برنامه عروسكي توليد داخل تغيير مسير بدهد اين اتفاق با كلاه قرمزي رخ داد.
اردشيري عنوان كرد: كلاه قرمزي از همان اولين ساخته تلوزيوني خود تبديل به يك برند معتبر شد زيرا پاكي و بي آلايشي خاصي داشت و متناسب با دنياي كودكانه رفتار مي كرد.
اين منتقد سينما همچنين در خصوص فيلم كلاه قرمزي و بچه ننه اظهار داشت: كلاه قرمزي و بچه ننه فيلم بسيار ضعيفي است زيرا هيچ داستاني در اين فيلم وجود نداشته است.
وي ادامه داد: فيلم نامه شخصيت هاي زايد بسياري دارد و تمام داستان طول محور كلاه قرمزي و بچه ننه و پسر عمه زا مي چرخد و ديگر كاراكترها هيچ كاركردي ندارند. به طور مثال پسرخاله كه خود قطب جريان ساز داستان در سريال هاي كلاه قرمزي بود در اين فيلم كاملا بي استفاده شده است. به طوري كه بود و نبودش در كليت داستان هيچ فرقي نميكند.
اردشيري ادامه داد: فيلم تبديل به يك تبليغ كننده براي بانك و همچنين آن شركت اسپانسر شده بود و لحن پندآموز اين ژانر نه تنها به مخاطب تفهيم نمي شد بلكه جنبه مضحكي به اثر داده است.
اين منتقد سينما همچنين به محبوبيت بيش از حد اين عروسك ها در ميان مخاطبان اشاره كرد و گفت: كلاه قرمزي خيلي بيشتر از آنچه كه سازندگان آن فكر مي‌كنند محبوب است و تبديل به برند شده يعني اگر 10 فيلم فوق العاده ضعيف ديگر مثل كلاه قرمزي از طرف تيم آنها ساخته شود باز هم مورد استقبال حداكثري مخاطب قرار مي گيرد.
وي تاكيد كرد: مخاطب به سينما نمي‌آيد تا داستان شاخص ببيند بلكه بسياري از آنها مخاطبين دهه 60 و 70 هستند كه خودشان امروز تشكيل خانواده داده اند و با ارضاي حس نوستالوژي خود به خاطرات گذشته برمي‌گردند.
وي ادامه داد: درنتيجه داستان نقش كم رنگي دارد و هدف ديدن شمايل تازه از كلاه قرمزي است و گرنه با اين ساختار فوق العاده ضعيف و اجمالي كه به طور حتم از طرف سازندگان آن عمدي بوده نمي توانست با اين حجم گسترده روبرو شود./ي2
وي افزود: مسولان نيزدر آن سال ها تاثير كارهاي ساخته شده را در اوايل دهه 60 نظير مدرسه موشها و شهر موش ها ديده بودند كه با استقبال بسيار خوب مخاطب روبرو شده است.
وي افزود: به همين دليل فضا مستعد اين جريان شد كه با آمدن يك عروسك و تيم اجرايي خود همه چيز به نفع يك برنامه عروسكي توليد داخل تغيير مسير بدهد اين اتفاق با كلاه قرمزي رخ داد.
اردشيري عنوان كرد: كلاه قرمزي از همان اولين ساخته تلوزيوني خود تبديل به يك برند معتبر شد زيرا پاكي و بي آلايشي خاصي داشت و متناسب با دنياي كودكانه رفتار مي كرد.
اين منتقد سينما همچنين در خصوص فيلم كلاه قرمزي و بچه ننه اظهار داشت: كلاه قرمزي و بچه ننه فيلم بسيار ضعيفي است زيرا هيچ داستاني در اين فيلم وجود نداشته است.
وي ادامه داد: فيلم نامه شخصيت هاي زايد بسياري دارد و تمام داستان طول محور كلاه قرمزي و بچه ننه و پسر عمه زا مي چرخد و ديگر كاراكترها هيچ كاركردي ندارند. به طور مثال پسرخاله كه خود قطب جريان ساز داستان در سريال هاي كلاه قرمزي بود در اين فيلم كاملا بي استفاده شده است. به طوري كه بود و نبودش در كليت داستان هيچ فرقي نميكند.
اردشيري ادامه داد: فيلم تبديل به يك تبليغ كننده براي بانك و همچنين آن شركت اسپانسر شده بود و لحن پندآموز اين ژانر نه تنها به مخاطب تفهيم نمي شد بلكه جنبه مضحكي به اثر داده است.
اين منتقد سينما همچنين به محبوبيت بيش از حد اين عروسك ها در ميان مخاطبان اشاره كرد و گفت: كلاه قرمزي خيلي بيشتر از آنچه كه سازندگان آن فكر مي‌كنند محبوب است و تبديل به برند شده يعني اگر 10 فيلم فوق العاده ضعيف ديگر مثل كلاه قرمزي از طرف تيم آنها ساخته شود باز هم مورد استقبال حداكثري مخاطب قرار مي گيرد.
وي تاكيد كرد: مخاطب به سينما نمي‌آيد تا داستان شاخص ببيند بلكه بسياري از آنها مخاطبين دهه 60 و 70 هستند كه خودشان امروز تشكيل خانواده داده اند و با ارضاي حس نوستالوژي خود به خاطرات گذشته برمي‌گردند.
وي ادامه داد: درنتيجه داستان نقش كم رنگي دارد و هدف ديدن شمايل تازه از كلاه قرمزي است و گرنه با اين ساختار فوق العاده ضعيف و اجمالي كه به طور حتم از طرف سازندگان آن عمدي بوده نمي توانست با اين حجم گسترده روبرو شود./ي2
