*بنگرید که شکسپیر بی آشنایی با قرآن بدین تمثیل نزدیک شده است:
چنین است زندگی آدمی
که امروز جوانه های لطیف امید از دلش بر می دمد
و فردا شکوفا می شود و چتری از شکوه و افتخار می وزد، بادی کشنده و سوزان
و درست در آن هنگام که مرد ساده دل گمان می برد
که درخت موفقیت و بزرگیش میوه بر آورده است
آن را از ریشه می سوزاند و خشک و سیاه می کند و درخت فرو می افتد.
هانری هشتم، پرده سوم، صحنه 4
*چه خوش باغی ست باغ زندگانی گر ایمن بودی از باد خزانی
خوش است این کهنه دیر پر فسانه اگر مردن نبودی در میانه
از آن سر آمد این کاخ دلاویز که چون جا گرم کردی گویدت خیز
نظامی، خسرو و شیرین
*درونمایه این آیه که بی اعتباری و تغییر پذیری همه چیز است نزد غربیان (mutability) خوانده می شود و بخش زیادی از ادبیات غرب را همین نکته به خود اختصاص داده است. اما هم در قرآن و هم در ادب پارسی و هم در ادب مغرب زمین موعظه این است که چون عالم روی در فنا داردشما روی در بقا کنید .
*نخست ارزشهای باقی را بجویید و ارزشهای فانی را نیز در راه رسیدن به آن ارزشهای باقی خرج کنید، نه اینکه از دنیا اعراض کنید و راه رهبانیت و عزلت پیش گیرید که آن خطایی است عظیم.
* شیخ محمود شبستری مضمون آیه را به مرگ تعبیر کرده که چون توفانی صحرای وجود آدمی را خشک می کند یا واقعه قیامت که جهان در آن طمس و محو می گردد.
چو موجی بر زند گردد جهان طمس یقین گردد «کأَن لَم تَغنَ بالأمس»