به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ شخصی محمدرضا
مهقانی نوده در آخرین مطلب خود با موضوع دفاع مقدس نوشت:
فیزیک
بدنی و جثه قوی بچه های زنجان بود که باعث شد بخش عمده ای از کارهای سخت
ارتش و سپاه به بچه های آذربایجان سپرده شود. به ویژه که ماموریت های آبی
خاکی ماموریت های سختی بود و ریسک بالایی داشت؛ به همین دلیل رزمندگان
آذربایجانی تمایل داشتند در این عملیات ها شرکت کنند.
می
گویند غوغا، در عمق اروند است. شنیده ام جریان اروند، جریان صاف و آرام
است اما در عمق آن غوغایی به پاست و خروش و طغیان واقعی رودخانه زیر آب
است. به طوری که اگر لنگر کشتی که در اروند لنگر می اندازد ضعیف باشد جریان
رود، کشتی یا یدک کش را از لنگر جدا می کند و با خود می برد. اینجاست که
می فهمم چرا غواصان کار کشته زمان جنگ با شنیدن نام اروند هوایی می شدند و
تمام سختی عبور از این رودخانه راکه حتی عراقی ها تصور نمی کردند کسی
بتواند از آن عبور کند، به جان می خریدند. برای آنها جنگ دو جانبه بود «جنگ
با آب و جنگ با دشمن»
به
نوشته خراسان، وقتی پیگیر مصاحبه با غواصان دوران جنگ می شوم، اسامی
مختلفی را می شنوم که بیشتر آن ها ازاهالی زنجان هستند.تعجب می کنم. می
دانم زنجان نه دریایی دارد و نه رودخانه ای که بتوان در آن غواصی کرد. اما
بیشتر اعضای گروه غواصی اروند و عملیات های مهم ایران و عراق زنجانی ها و
آذربایجانی ها بودند.علتش را از «عباس راشاد» غواص خط شکنی که چندین عملیات
مهم را تجربه کرده و اکنون سه سالی است فرماندار زنجان است، می پرسم. او
با لبخند و با افتخار - به قول خودش پارتی بازی می کند- از شجاعت و
ایثارگری هموطنان آذری زبان مکرر تعریف می کند.راشاد 49 ساله است. مهندس
شیمی است و مدرک فوق لیسانس رشته سیاسی را همزمان با جنگ و بعد از آن کسب
کرده است .تدریس در دانشگاه آزاد و دانشگاه امام حسین (ع) در حوزه اندیشه
سیاسی و علوم دفاعی از دیگر فعالیت هایش است. در جنگ 12 بار زخمی شده. می
گوید: از گردان ذخیره 500 نفره ای که در جنگ وجود داشت، انشعابی به اسم
گردان المهدی (عج) شکل گرفته بود که همه غواص بودند. همین غواص ها در دوران
دفاع مقدس کم نظیرترین و دشوار ترین عملیات آبی ـ خاکی جهان را رقم
زدند.غواصان خط شکنی که ابتدا وحشی ترین و عجیب ترین رودخانه را رام کردند و
بعد به جنگ دشمن رفتند.رام کردنی که اگر چه نتیجه اش پیروزی بود اما
بسیاری از جوانان کشور را از ما گرفت.در سفری یک روزه به زنجان پای صحبت
های این رزمنده غواص خط شکن نشستیم.
غواصان در دوران جنگ تحمیلی در چند عملیات حضور داشتند؟
در
طول تاریخ دفاع مقدس، در 5 عملیات از واحدهای غواصی استفاده شد. البته
نیروهای غواص در دو عملیات به طور محدود و در 3عملیات به صورت گسترده حضور
داشتند.عملیات های بدر،والفجر 10، والفجر 8 و عملیات کربلای 4 و کربلای 5 ،
عملیات هایی بود که با حضور و ایثارگری غواصان اجرا شد. در عملیات کربلای 5
که عملیات بسیار مشهوری است و در شلمچه و اروند رود، فرماندهی واحدها به
عهده زنجانی ها بود. ما در هر 3 عملیاتی که به صورت گسترده حضور داشتیم،
موفق بودیم. در والفجر 8 موفقیتمان صد در صد بود، چون طبق برنامه ریزی ها
کارمان را انجام دادیم.
اما در کربلای 4 اگر چه گروهان ما به اهدافی که
برایش تعیین شده بود رسید اما چون متاسفانه دو جناح چپ و راست نتوانستند آن
گونه که برایشان تعیین شده بود به اهداف خود برسند، در محدوده عراقی ها و
درعمق دشمن گرفتار شدیم. در کربلای 5 نیز توانستیم خطوط دفاعی عراق و
آبگرفتگی شلمچه را که خطوط دفاعی بسیار مستحکمی بود ، مهار کنیم اگر چه
تعداد هم رزمانی که توانستند به خط برسند خیلی کم بود ،شاید حدود10 نفر.
چطور شد که به عنوان غواص خط شکن در جبهه حاضر شدید؟
من
ورزشکار بودم. ضمن آن که از همان سال های ابتدای جنگ علاوه بر شنا،
بسکتبال هم بازی می کردم. وقتی مشخص شد که برای عملیات ها باید در منطقه
آبی هور یا اروند و یا مناطق دیگر خدمت کنیم با توجه به سابقه فعالیتی که
داشتیم، اعلام آمادگی کردیم.ابتدا از ما تست گرفتند و تعدادی را انتخاب
کردند. باز هم از بین این افراد گروه های 100 نفری انتخاب شدند و از آن ها
تست های بدنی گرفته شد. در مرحله بعد افرادی که می توانستند کارهای سنگین
انجام بدهند، انتخاب شدند. در این تست ها شاید از هر صد نفر 30-40 نفر
انتخاب و بقیه حذف می شدند. البته دلیل حذف آن ها ناتوانی برای حضور درجنگ
نبود بلکه گزینش کنندگان به این نتیجه می رسیدند که این افراد توانایی
عملیات آبی و خاکی ندارند بنابراین از افرادی که در تست ها رد می شدند به
عنوان نیروهای خط شکن در قسمت های دیگر استفاده می شد.
چرا بیشتر نیروهای غواص از زنجان انتخاب شدند ؟ آن هم استان زنجان که نه دریا دارد و نه رودخانه ؟
البته
این سوال جالبی است. بعضی تعجب می کنند که چرا نیروهای غواص از زنجان
انتخاب شدند. یکی از دلایل این مسئله شرایط سخت مناطق تعیین شده برای غواصی
بود.این مناطق زمستان بسیار سخت، خشک و شکننده ای داشت، به نحوی که آب در
صبح و شب زمستان و حتی لباس های غواصی یخ می زد. وارد شدن به این آب با
توجه به سرمایی که در منطقه سردسیر وجود داشت برای بچه های زنجان و اردبیل،
امر عادی بود ولی افرادی که از مناطق گرمسیر به جبهه آمده بودند وقتی وارد
آب می شدند شوکه می شدند.
بنابراین یکی از دلایلی که بچه های زنجان انتخاب
می شدند همین مسئله بود. موضوع دیگر فیزیک بدنی و جثه قوی بچه های زنجان
بود که باعث شد بخش عمده ای از کارهای سخت ارتش و سپاه به بچه های
آذربایجان سپرده شود. به ویژه که ماموریت های آبی خاکی ماموریت های سختی
بود و ریسک بالایی داشت؛ به همین دلیل رزمندگان آذربایجانی تمایل داشتند در
این عملیات ها شرکت کنند.البته ما درعملیات های قبلی مثل والفجر 8 به
موفقیت های شیرینی رسیده بودیم و مایل بودیم که باز هم تکرار شود و چه بسا داوطلب شدن بخش عمده ای از نیروهای زنجان در عملیات های بعدی همین مسئله بود.
دوره آموزشی غواصی چقدر طول کشید؟
از
آن جا که ما شناگر بودیم و به هر 4 شنا به طور کامل آشنا بودیم، تستی از
ما گرفتند و لباس های معروف به وت سوت را به ما دادند.حتی چگونگی پوشیدن
لباس غواصی هم نیاز به یک ماه زمان و آموزش دارد. بعد هم تمرین ها شروع
شد.غواصی هم مثل هوانوردی یک کار علمی است.با این فرق که در هوانوردی از
زمین به سمت بالا می روید اما درغواصی از زمین به سمت پایین می روید. نحوه
آموزش های غواصی،عملیات به عملیات فرق می کرد. البته در اصطلاح نظامی در
مورد مدت آموزش می گویند به مدت کافی.آموزش های ما برای عملیات
والفجر 8 شاید بیش از 3 یا 4 ماه طول کشید.
در عملیات کربلای 4 چون این
عملیات پیچیدگی خاصی داشت، بیش از 8 ماه آموزش داشتیم.یعنی از بهار سال
1365 تا زمستان و بهمن همان سال. حضور در عملیات کربلای 5 برای ما فقط جنبه
جلسه توجیهی داشت و البته نیروهای جدیدی که آمده بودند حدود 15 روز آموزش
دیدند.اگر چه آموزش های ما برای دوعملیات دیگر و عملیاتی که کاملا محرمانه
بود خیلی زیاد بود.به خصوص آن که نیروهای غواص حتما باید دوره های کوهنوردی
را هم می گذراندند؛ به نحوی که باید می توانستند با طناب خوب کار
کنند.صخره نوردی هم باید بلد می بودند و در نهایت در غواصی حرفه ای عمل می
کردند، به همین دلیل برای این کار نیروهای حرفه ای انتخاب شدند.
دوره های آموزشی در کجا برگزار می شد ، می گویند بعضی از این دوره ها در بندرعباس بود، درست است؟
نه
این گونه نبود، گاهی ما هم نمی دانستیم برای دوره های آموزشی کجا می رویم.
ما را سوار خودرو میکردند و به جایی که باید می بردند.مثلا روی کامیون را
می پوشاندند یا سوار بر تانکر یا کانتینر به نقطه ای می بردند و می گفتند
این جا منطقه آموزشی است. کسی حق نداشت بپرسد اینجا کجاست و این جا چه کار
می کنیم ؟همه در قرنطینه بودند و تا زمان عملیات حق تلفن کردن و حق مرخصی
نداشتند.حتی برای بعضی از عملیات ها تا یکی دو سال حق صحبت کردن با دیگران
درباره آن عملیات را نداشتیم. این مسئله برای سه مورد از عملیات ها اتفاق
افتاد چون گفته می شد ممکن است این عملیات ها باز هم تکرار شود.
تا الان هم مناطق آموزشی برای شما ناشناخته مانده است؟
البته
بعضی مناطق را شناختیم. مثلا منطقه ای بود به نام قجریه بین اهواز و
خرمشهر، یا منطقه دارخوین بین اهواز و آبادان.یک بخش از آموزش هایمان هم در
تبریز و در استخرهای سر پوشیده بود.مثلا از ساعت یک نیمه شب تا ساعت 6-5 صبح آموزش داشتیم و نمازمان را هم در همان مکان می خواندیم و بعد بر می گشتیم.