با وجود افزایش آمار ازدواج در کشور
طلاق، هر 3 دقیقه یک خانواده را متلاشی می‌‌کند
در حالی مدیر کل دفتر برنامه‌ریزی ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان خبر از بالا رفتن ازدواج در سه ماهه اول سال می‌دهد که تهران کمترین سهم را در این آمار دارد، هر چند بیشترین سهم طلاق را به همراه خراسان رضوی در کشور به دوش می‌کشد.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران به نقل از نامه نیوز، به گفته مسعود امینی آمار ازدواج در سه ماهه اول سال 224 هزار و 52 مورد و
طلاق 33 هزار و 147 مورد بوده است که در مقایسه با سال گذشته که از هر 12
ازدواج یکی به طلاق می‌انجامید حال از هر 13 ازدواج یکی به طلاق می‌رسد؛
یعنی آمار ازدواج افزایش داشته‌است؛ آمارها نشان می‌دهد که طلاق در 3ماهه
اول امسال 33 هزار و 147 مورد بوده است، که در فروردین ماه کمترین تعداد
طلاق به ثبت رسیده است، حال باید دید این تعداد کم به خاطرتعطیلی
دفترخانه‌ها است یا مهر و محبت و کنار گذاشتن کینه‌ها ؟
به گزارش نامه، آمارها نشان می‌دهد که در هر شبانه روز 2 هزار و 462 ازدواج و در هر ساعت نیز 103 ازدواج به ثبت می‌رسد و در همان شبانه روز روز 382 مورد طلاق و همچنین در هر ساعت نیز به طور متوسط 16 واقعه طلاق در کشور به ثبت می‌رسد که در نوع خود آمار بسیار بالایی است،یعنی در حالیکه شما این خبر و آمار را می‌خوانید، تقریبا در هر 3 دقیقه یک خانواده از هم متلاشی می‌شود!
گذشته از آمار بالای طلاق در کشور مخصوصا در تهران، معظل دیگر سن بالای ازدواج به‌ویژه میان پایتخت نشینان است، البته چندی پیش وزیر ورزش و جوانان خبر از صدور مجوز به سایت‌های همسر گزینی را داده یود، البته مسئولان خود نیز معتقدند که یکی از بزرگتریم موانع بر سر راه ازدواج جوانان مسائل اقتصادی است و باید برای حل آن کوشید، ولی مجوز دادن به این سایت‌ها را مشوق و تسریع کننده ازدواج می‌دانند؛ اما سوالی که پیش می‌آید این است که در جامعه‌ای که در هر ساعت 16 مورد طلاق به ثبت می‌رسد،آیا مشکل اصلی ساختن فضایی برای آشنایی جوانان است؟
این در حالی است که آمار‌های سال 89 و 90 نشان از رشد در حدود یک درصد د جمعیت می‌دهد اما آمار طلاق 3.4 رشد کرده است! بالا بودن آمار طلاق و بالا رفتن سن ازدواج تبعات فوری ندارد و قطعا تبعات خودش را در دوره روسای جمهور و دولت‌های بعدی نشان می‌دهد کما اینکه بالا بودن این دو آمار را هم نمی‌توان به گردن این دولت انداخت، اما شاید بتوان گفت دلیل بی‌توجهی دولت‌ها در دوره‌های مختلف به این معضل این بوده است که نتیجه تلاششان در کوتاه مدت بدست نمی‌آید و مسئولان علاقه دارند نتیجه فعالیت‌های خود را در دوره مدیریت خود ببینند تا دوره ریاست دیگران.
اما اگر این آمار همین‌طور ادامه پیدا کند ما شاهد نسلی خواهیم بود که از نعمت داشتن یک خانواده کامل محروم بوده‌است یا اختلاف سنی بسیار زیادی با پدر و مادرش دارد و بحران اختلاف نسل‌ها شدید تر می‌شود و این یعنی تربیت نسلی که احتمال بزهکاری و کج‌روی‌های اخلاقی در آن بسیار است و به زبان ساده جامعه‌ای مملو که فهم درستی از ارزش‌ها اجتماعی و اخلاقی ندارد.
به گزارش نامه، آمارها نشان می‌دهد که در هر شبانه روز 2 هزار و 462 ازدواج و در هر ساعت نیز 103 ازدواج به ثبت می‌رسد و در همان شبانه روز روز 382 مورد طلاق و همچنین در هر ساعت نیز به طور متوسط 16 واقعه طلاق در کشور به ثبت می‌رسد که در نوع خود آمار بسیار بالایی است،یعنی در حالیکه شما این خبر و آمار را می‌خوانید، تقریبا در هر 3 دقیقه یک خانواده از هم متلاشی می‌شود!
گذشته از آمار بالای طلاق در کشور مخصوصا در تهران، معظل دیگر سن بالای ازدواج به‌ویژه میان پایتخت نشینان است، البته چندی پیش وزیر ورزش و جوانان خبر از صدور مجوز به سایت‌های همسر گزینی را داده یود، البته مسئولان خود نیز معتقدند که یکی از بزرگتریم موانع بر سر راه ازدواج جوانان مسائل اقتصادی است و باید برای حل آن کوشید، ولی مجوز دادن به این سایت‌ها را مشوق و تسریع کننده ازدواج می‌دانند؛ اما سوالی که پیش می‌آید این است که در جامعه‌ای که در هر ساعت 16 مورد طلاق به ثبت می‌رسد،آیا مشکل اصلی ساختن فضایی برای آشنایی جوانان است؟
این در حالی است که آمار‌های سال 89 و 90 نشان از رشد در حدود یک درصد د جمعیت می‌دهد اما آمار طلاق 3.4 رشد کرده است! بالا بودن آمار طلاق و بالا رفتن سن ازدواج تبعات فوری ندارد و قطعا تبعات خودش را در دوره روسای جمهور و دولت‌های بعدی نشان می‌دهد کما اینکه بالا بودن این دو آمار را هم نمی‌توان به گردن این دولت انداخت، اما شاید بتوان گفت دلیل بی‌توجهی دولت‌ها در دوره‌های مختلف به این معضل این بوده است که نتیجه تلاششان در کوتاه مدت بدست نمی‌آید و مسئولان علاقه دارند نتیجه فعالیت‌های خود را در دوره مدیریت خود ببینند تا دوره ریاست دیگران.
اما اگر این آمار همین‌طور ادامه پیدا کند ما شاهد نسلی خواهیم بود که از نعمت داشتن یک خانواده کامل محروم بوده‌است یا اختلاف سنی بسیار زیادی با پدر و مادرش دارد و بحران اختلاف نسل‌ها شدید تر می‌شود و این یعنی تربیت نسلی که احتمال بزهکاری و کج‌روی‌های اخلاقی در آن بسیار است و به زبان ساده جامعه‌ای مملو که فهم درستی از ارزش‌ها اجتماعی و اخلاقی ندارد.
