
در سال 1929 به نوشتن و انتشار زندگينامههاى بزرگان عرب و غربى تحت
عنوان «تراجم مصرية و غربية» پرداخت.
وي همچنين كتابي به نام "حيات محمد" نوشته است كه حاوي نكات قابل تامل و ارزشمندي است
درباره زندگی حضرت محمد(ص)به زبان آلمانی اثری مفید و جامع در اروپا عرضه نشده است و فقط چند کتاب سطحی و ناقص در این باره وجود دارد. از این رو، کتاب حیات محمد(ص)، اثر دکتر محمدحسین هیکل مصري اطلاعات بسیار نافذي درباره زندگی حضرت محمد(ص)و تاریخ اسلام ارائه ميدهد.
اين کتاب از یک مقدمه و سه بخش مهم، زندگی محمد(ص)، ظهور اسلام و تاریخ اسلام تشکیل شده است.
در مقدمه کتاب آمده است: عظمت و شخصیت حقیقی حضرت محمد(ص)در اروپا تقریبا مجهول است. دلیل این امر فقط عقاید و پیشداوریهای اشتباه و منسوخ نیست بلکه بیشتر به این دلیل است که غیرمسلمانان از نقش سیاسی و مذهبی حضرت محمد(ص)به درستی آگاهی ندارند که پیامبر اسلام چگونه توانست به تنهایی مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه آن زمان را سامان دهد. هدف او فقط این نبود که در شرایط بسیار دشوار جامعهء آن روزگار، خود را فقط یک رهبر مذهبی معرفی کرده و ثابت کند که آورندهء قرآن، یعنی کتاب وحی،است؛بلکه هدف او رساندن پیام خداوند بود.وی خود قانونگذار و رهبر امت مسلمان بود.
اما يكي از نكتههاي جالب و قابل تامل در اين كتاب بخشي است كه در آن به فروتني و از خودگذشتگي پيامبر اشاره شده است.
پيامبر فرزند پسري به نام "ابراهيم" داشت كه در اواخر عمر پيامبر گرامي متولد شده بود، فرزند متولد شده آرامش خاصي به پيامبر مي داد كه متاسفانه در 16 ماهگي مريض شده و از دنيا ميرود.
پيامبر از اين موضوع به شدت ناراحت ميشوند چراكه دلبستگيهاي زياد به او داشت.
در حال و هواي اين ضايعه، خورشيد ميگيرد كه به دنبال آن عامه مردم شايعه ميكنند كه خورشيد هم در غم فوت فرزند پيامبر عزادار شده است.
با توجه به اين كه در آن دوران و در جزيره عربستان علم و نجومي وجود نداشت كه دليل اين حادثه را بررسي كند موقعيت و فرصت مناسبي براي پيامبر به وجود ميآورد تا از اين موضوع بهره برداري سياسي كند، ولي پيامبر گرامي اسلام در عين فروتني و تواضع مخلصانه به خداوند و در اوج غم و اندوه خود در از دست دادن فرزندش مردم را به مسجدي دعوت ميكند و به آنها در خصوص آفتاب گرفتگي چنين توضيح مي دهد «به هنگام مرگ ابراهيم آفتاب بگرفت مسلمانان اين واقعه را معجزه پنداشتند وگفتند گرفتن آفتاب براي مرگ ابراهيم بود پيغمبر اين سخن را بشنيد بدين جهت محمد با آنها كه مي گفتند گرفتن آفتاب براي مرگ ابراهيم بود رو كرد و گفت: خورشيد و ماه از آيات خدا هستند و براي مرگ و زندگاني كسي گرفته و تاريك نمي شوند وقتي ديديد خورشيد يا ماه گرفت خدا را ياد كنيد و نماز بگذاريد»
بعد هيكل مينويسد چه عظمتي
بالاتر از اينكه پيغمبر از سختترين دقايق زندگي كه روحش در فشار و رنج است وظيفه
پيغمبري خود را فراموش نمي كند؛ خاورشناسان كه اين داستان را نقل كردهاند نميتوانند از اعجاز و تجميع درباره محمد خودداري كنند و به راستگويي مردي كه در سختترين مواقع زندگي خود جز به راه حقيقت و راستي نرفت، اعتراف ميكنند.
من کتاب حیات محمدنوشته محمد حسین هیکل رو به صورت word لازم دارم لطفا کمکم کنید