به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، حملات 11 سپتامبر تاکنون دستمایه مقالات و تئوریهای مختلف تحقیقاتی بوده است. اقداماتی که کاخ سفید به بهانه 11 سپتامبر انجام داد و بخصوص تشدید نظامیگری آمریکا علیه کشورهای مسلمان و عرب بعد از این حملات که توسط عدهای از تروریستهای سازمان القاعده صورت گرفت در کنار استفاده تبلیغاتی و سیاسی واشنگتن در راهاندازی آن چه که "جنگ جهانی علیه تروریسم" خوانده شد، این برداشت را در میان متفکران جهان بخصوص در جهان اسلام به همراه داشته که این حملات و برنامههای بعد از آن اقدامی از پیش طرحریزی شده بوده است.
علاوه بر تئوریهایی که درباره عوامل اصلی طراحی این حملات و حتی نحوه انجام این حملات تروریستی در جهان انتشار یافته و بخصوص مطالب مربوط به حضور نداشتن یهودیها هنگام حملات به ساختمان تجارت جهانی و بر ملا شدن ارتباطات دیرینه آمریکا با سازمان تروریستی القاعده، بسیاری از محققان به بررسی روند تحولات و مسایل پیش از وقوع این حملات پرداخته اند.
از جمله موارد تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده، تشدید احساسات ضداسلامی و ضدعرب در جامعه آمریکا و نقش جریان رسانهای اعم از رادیو، تلویزیون و سینما در تقویت این احساسات در سالهای پیش از حملات بوده است.
حساسیت تحقیق درباره این موضوع زمانی تقویت میشود که مطالب منتشر شده در رسانهها و فیلمهای ساخته شده توسط غول سینمای جهان یعنی هالیوود در سالهای قبل از وقوع این حملات تصویرگر شرایط یا احتمال وقوع حملاتی بسیار مشابه با 11 سپتامبر بودهاند. با توجه به هدایت این جریانات رسانهای و هالیوود توسط لابیهای قدرتمند طرفدار صهیونیسم جهانی و مشابهت تصاویر این فیلمها با آن چه که در 11 سپتامبر 2001 شاهد بودیم، احتمال این امر را که این حملات سناریویی طرحریزی شده در راستای اهداف سلطه جهانی بوده، مستندتر می شود.
یکی از این مقالات تحقیقی درباره حملات 11 سپتامبر مقالهای است که به بررسی چگونگی به تصویر کشیدن و نمایش اعراب و مسلمانان در فیلمهای هالیوودی در سالهای پیش از حملات 11 سپتامبر پرداخته است. این مقاله توسط "سلیمان آرتی" از دانشگاه "لافبرو" که از دانشگاههای تحقیقات اجتماعی واقع در شهر "لافبرو" منطقه "لیسترشایر" در شرق انگلیس است، به رشته تحریر درآمده است.
خبرگزاری فارس همزمان با یازدهمین سالگرد این حملات و با توجه به اقدامات ضداسلامی آمریکا به بهانه 11 سپتامبر اقدام به ترجمه این مقاله کرده تا شاید ابعاد بیشتری از این حادثه قرن بیستویکم روشن شود.
****
سیر تکامل تصویرسازی از اعراب در هالیوود قبل از 11 سپتامبر 2001: رابطه میان حوادث سیاسی و فرضیه "بیگانگی"
• هالیوود تبلیغاتچی طرحهای امپریالیستی آمریکاچکیده:این مقاله انگیزههای سیاسی موجود در پس تصاویر کلیشهای و مشابه هم از اعراب در همه فیلمهای هالیوودی قبل از حملات 11 سپتامبر را توضیح میدهد. هالیوود همواره نقش تبلیغاتچی و خاصی برای پروژه امپراطوری آمریکا بخصوص در خاورمیانه بازی کرده است.
این تحقیق نشان میدهد که سیر تحولات در چگونه ارایه تصاویر در هالیوود عمیقاً تحت تأثیر تحولات سیاسی گذشته در جهان مانند تشکیل رژیم اسرائیل، وقوع انقلاب اسلامی در ایران و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بوده است. تصویری که هالیوود از طریق لنزهای دوربینهای ممتاز خود از اعراب ارایه کرده به آمریکا اجازه داد تا با استفاده از هالیوود خاورمیانه و اهالی آن را به عنوان یک عنصر "بیگانه" مصور کرده و از این رو قدرتنمایی آمریکا در این منطقه از جهان را مقبول و توجیهپذیر جلوه دهد.
آیا میتوان تولید انبوه فیلمهایی با محتوای هواپیماربایی و تروریسم مسلمانان در هالیوود قبل از 11 سپتامبر و تصمیمگیری عجولانه دولت آمریکا برای نسبت دادن حوادث 11 سپتامبر به مسلمانان را تصادفی غیرمرتبط دانست؟• تصویر هالیوود از اعراب موید اهداف سیاسی و فرهنگی آمریکا در خاورمیانه استتصویری که هالیوود از اهالی خاورمیانه ارایه کرده همواره متفاوت، خلاف واقع و متناقض بوده است. این تصاویر موید این امر است که ادامه این تصویر کلیشهای از اعراب در طول قرن گذشته و نمایش اعراب به صورت آدمهای شرور کمدی گرفته تا شیاطین خارجی خالی از هدف نبوده بلکه بطور حتم ترکیبی از منافع سیاسی و فرهنگی در منطقه بوده است. اعتقاد بر این است که این تصویرگری با انگیزهها ناشی از اهداف امپریالیستی آمریکا بوده است.
دستگاه هالیوودی تلاش گستردهای را آغاز کرد تا اعراب را که در داستانها و فیلمهای تاریخی با ماجراجویی و دنیاهای پر رمز و راز گره خورده بودند با درونمایههای بدویت، بردگی و خوی سبعیت بازتولید کند؛ گفته میشود در دهه 1920 حداقل 87 فیلم با موضوع اعراب در آمریکا تولید شده بود.• از همان روزهای اول در فیلمهای هالیوود اهالی خاورمیانه سمبل بیگانگی بودهاند
مقدمهخاورمیانه از مدتها پیش همواره در زمره لفاظی فرهنگی آمریکایی قرار داشته است. عناوینی که تصویرگر اعراب و مسلمانان است در بسیاری از رسانههای آمریکایی از جمله در مباحثات جاری آنها، پوششهای خبری و به طرز مشهود و قابل توجهای در فیلمها و برنامههای سرگرم کننده تلویزیونی آنها جاری بوده است.
فیلمسازان تقریباً از همان روزهای اول هالیوود تصویری کاملاً غریب و بیگانه قومیتی از اعراب و اهالی خاورمیانه ارایه کردهاند. این تصویرگری به عنوان پشتوانه تولیدات این صنعت فیلمسازی بوده است. در آن فیلمها اهالی خاورمیانه نقشهای پر عیب و آدمهای پست را در مقابل آمریکاییها که «آدم خوب» این فیلمها هستند، بازی کردهاند تا تصویری کلیشهای از «بیگانگی و غرابت» در این فیلمها باشند.
اعراب و مسلمانان «آدم بدهای» قصههای هالیوودی بودند• هراس فرهنگی ریشه در نگرش ضد اعراب و مسلمانان داردتلاشهای فراوانی صورت گرفته تا علت این کلیشه منفی از اعراب تجزیه و تحلیل شود و نشان داده شود که چگونه هراس فرهنگی آمریکا که ریشه در چالشهای موجود برای ایدئولوژیها و افسانههای ملی دارد، منجر به ایجاد بیگانهای خطرناک بنام عرب شده است.
این فصل در ابتدا به پیگیری نحوه تحولات در تصویرگری هالیوود از خاورمیانه پرداخته است که از همان زمانی که اهرمهای دوربینها از صد سال پیش شروع به چرخیدن کردند و تصاویر ارایه شده در آنها از همان موقع به شدت منفی بوده است. مطالعه ابتدا و منشاء این توهین و بدنامی که در کتاب «ادوارد سعید» که با نام شرقیگرایی Oreintalism به سال 1987 به رشته تحریر درآمد، مفید خواهد بود. او در این کتاب خاطر نشان کرد که چطور شرقیگرایی منجر به ایجاد دودستگی میان غرب و شرق شد با توجه به این که غربیها در آن زمان بر شرقیها سلطه داشتند و از شرق به عنوان مغایر و بیگانه غرب و منشاء ماهیتی غرب نمایش داده و شناخته میشد.
• انگلیسیها اعتقاد داشتند فرهنگ شرق عقبمانده است و نیاز به قیمومیت انگلوساکسون داردادوارد سعید در این کتاب نشان میدهد که چطور مقامات قرن هجدهم انگلیسی به منظور توجیه فعالیت امپریالیستی خود در ممالک شرقی به نفع خود از عبارت شرقیگرایی استقبال کردند تا عبارتی معادل دیدگاه و نقطه نظر آسیاییها، آفریقاییها، اعراب و مسلمانان و ناقص و دونمایه خوانده آنها باشد. دیدگاهی که برای منطقی جلوه دادن فعالیتهای امپریالیستی خود و دیگر کشورهای امپریالیستی دیگر استفاده میشد. از نظر شرقشناسان انگلیسی «حکومت استبدادی عثمانی، مخالفت اسلام با روشنفکری و دونمایگی نژادی اعراب در کنار هم فرهنگ عقبماندهای را ایجاد کرده بودند که به شدت نیازمند قیمومیت و تعلیم آنگلوساکسونها بود». ادوارد سعید نوشت که با تغییر قدرت از انگلیس به آمریکا در سال 1945 ، همین دیدگاه و تصویر انگلیسی به صورت ناخودآگاه به گرایشات عمومی و سیاست خارجی آمریکاییها در قبال خاورمیانه منتقل شد.
•
فیلمهای غربی همواره سعی دارند شرقیها را آدمهای متفاوت با غربیها نشان دهندادوارد سعید عنوان کرد که کار شرقشناسی یا تصویرگری از شرق توأم بود با راهبردهای نظامی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای غربی.
این اثر همچنین کاری ادبی بود که سعید در آن چارچوب مهمی از شرقیگرایی به آن صورتی که در غرب و بالاخص در ایالات متحده آمریکا رواج دارد، ارایه کرد. به هر حال، سعید الگو و معیاری خاص برای نحوه تحول در این نگاه منفی در رسانههای غربی بخصوص سینما ارایه نکرد. مثالهای او می توانست مورد استقبال ما قرار گیرد.
سعید از شرقیگرایی به عنوان مبحثی چندوجهی یاد کرده که در متون آن توصیفات ارایه شده از اعراب و مسلمانان بر اساس سه عقیده متعصبانه بنا نهاده شده است. نخستین عقیده، ایجاد تفاوتی است که غرب متمدن را با شرق عقبمانده متمایز کند. این اصل را میتوان به عنوان مثال در فیلمهای آمریکایی بخصوص در تولیداتی مشاهده کرد که در آن اعراب مصری به طرزی کمدی به عنوان آدمهای بدذات، نامرد و وحشی، ترسناک و بدخواه نشان داده میشوند. بعدها، هالیوود نه تنها اهالی خاورمیانه را به عنوان آدمهای بدذات بلکه فاقد اخلاقیات و احترام معرفی میکند که در مجموعه فیلمهای گروگان (1986 الی 1992) به نمایش در آمده و در آن ما شاهد اعرابی هستیم که سوار بر یک هواپیما نهتنها وحشیانه به زنان تجاوز میکنند و آنها را میکشند بلکه این کار را با مادران کهنسال سوار بر آن هواپیما نیز انجام میدهد.
• ادعای وجود اشرار در خاورمیانه توجیه لشکرکشیهای آمریکا استدر کنار این تصاویر همیشه شاهد آن هستیم که جنایتکاران عرب در این فیلمها در نهایت توسط یک قهرمان آمریکایی دستگیر میشوند. مهمترین نکته در این داستانها این است که اعراب به واقع محتاج کمک آمریکا بوده و خواهند ماند مانند فیلم سه پادشاه Three Kings ساخته سال 1999 که در آن ارتش آمریکا شهروندان عراقی را از دست حکومت سرکوبگر نجات میدهد. به این ترتیب، شرقشناسی به نحو نظاممندی از این حس بیگانگی کم میکند تا بتواند نقش آمریکا را در منطقه توجیه کند. همانطور که ادوارد سعید نیز در کتاب خود عنوان کرده، رسانههای آمریکایی نیز همان خط سیاسی را دنبال میکنند که «باید شیاطین خارجی در کار باشند، در غیر اینصورت چه توجیهی دارد که ماشین جنگی عظیم ما در آنجا باشد؟»
• غرب با ترکیب افسانه با میراث فرهنگی سعی در مخدوش نشان دادن فرهنگ عربی دارد
دومین عقیده متعصبانه این است که شرقگرایی درک و مفهومی کلی و مشابه از شرقیها در میان غربیها رایج کرده و در اقدامی هدفمند گوناگونی موجود در کشورهای خاورمیانهای را در ذهن غربیها از بین میبرد. ازاین رو تصویری که از شرق ارایه میشود کاملاً هدفمند است. این راه دیگری است که غرب بوسلیه آن تلاش دارد سلطه خود بر شرق را موجه سازد. ادوارد سعید نشان میدهد که فرهنگ عربی به دقت و از طریق در هم آمیختن افسانهها با میراث فرهنگی و واقعیت با تاریخ به آنگونه که در اوایل تولیدات هالیوود شاهد بودیم مانند حرمسراها، چراغ جادو، صحرانشینها، ارباب و رعیتی، کارهای ناعقلانه و عقبماندگی، به صورت مخدوش ارایه شد. شرقیگرایی که توسط ادوارد سعید معرفی شد عملاً رابطه میان این تصاویر تاریخی و اهداف امپریالیستی در منطقه را معرفی میکند.
• در فیلمهای هالیوودی مشرقزمین مکانی پرخطر هم برای غربیها و شرقیها استسومین اعتقاد متعصابه، ارایه این ایده است که مشرق زمین مکانی پرخطر است که باید کنترل شود و این ایده را می توان به روشنی در فیلمهای هالیوودی مشاهده کرد. فیلمهایی که در آن هرچه به اعراب منتسب است یک تهدید است نه تنها برای غرب بلکه برای خود شرق. از این رو ادوارد سعید عنوان میکند که رابطه میان شرق و غرب رابطهای در راستای امپریالیسم، سلطه و برتری جویی است و این نظام سلطه است که موجب تداوم و تقویت این گرایش شرقی Orientalism میشود.
نویسنده: سلیمان آرتی
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید