آریان یک گروه موسیقی پاپ ایرانی است که کار خود را از نیمه نخست سال ۱۳۷۸ با ۱۰عضو آغاز کرد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،   آریان یک گروه موسیقی پاپ ایرانی است که کار خود را از نیمه نخست سال ۱۳۷۸ با ۱۰عضو آغاز کرد. مدتی بعد از آغاز کار، علیرضا طباطبایی نوازندهٔ ساز (درام) به آنها پیوست اما پس از آن محمدرضا گلزار (گیتار) و امیرحسین مستعد (گیتار بیس) گروه را ترک کردند. گروه آریان در سال ۱۳۸۷ نخستین آهنگ مشترک خود را با کریس دی برگ خواننده مشهور ایرلندی در تهران اجرا کرد.
 
این آهنگ «دوستت دارم…» نام دارد. زمستان سال ۱۳۷۶ بود زمانی که برای اولین بار علی پهلوان و پیام صالحی با هم آشنا شدند، هر دو آنها در ارتش دوران خدمت سربازی در کرمانشاه را طی می‌کردند. در طی این دوره، این دو نفر بیشتر به علاقه‌مندیهای یکدیگر آشنا شدند، هردو شعر می‌گفتند، آواز می‌سراییدند، گیتار می‌نواختند و می‌خواندند.
 
این آشنایی در دوره‌ای رخ داد که موسیقی پاپ ایران برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی رشد می‌کرد. هردو به این فکر افتادند که چه موقعیتی بهتر از این و تصمیم گرفتند تا فعالیت خود را در این زمینه با شیوه و سبکی متفاوت آغاز کنند.
 
نخستین گام در این راه تشکیل گروه موسیقی پاپ با نام «گروه آریان» بود. آریان اولین گروه در این سبک و نوع بعد از انقلاب اسلامی بود[.برای شروع گروهی متشکل از آواز ویولن، گیتار به سبک ایرانی، دو خواننده اصلی با لحن و نوایی متفاوت و در پشت این نواها آوازی از خانمها به‌عنوان همخوان تشکیل شد.
 
 
علاوه بر این، غزل‌ها از بافت مخصوص با عباراتی ساده طراحی شدند تا طیف گسترده‌ای از جامعه را جذب کند.با علی پهلوان و محسن رجب پور گفت و گویی کرده‌ایم که می‌خوانید:

آقای پهلوان از اینجا شروع کنیم که چرا آریان طرفدار دوآتیشه دارد و از آن طرف هم منتقد‌های دو آتیشه!

علی پهلوان: ممنون از شما. منتقد نه. دشمن.

آره ( با خنده ) یعنی این وسط واقعا دو گروه هستند‌.

علی پهلوان: اتفاق خوبی است. وقتی کسی یا گروهی دشمن قسم خورده دارد یعنی خیلی در چشم است.  وگرنه اگر یک آدم معمولی باشد خیلی به او توجه‌ نمی‌کنند.
 
این نشان می‌دهد که یک عده‌ای خیلی به تو حسودی می‌کنند. طرفداران آریان هم گاهی از روی دلسوزی انتقاد‌های تندی می‌کنند ولی کاملاً مشخص است که برای پیشرفت آریان این حرف‌ها را می‌زنند.
 
این در حالی است که یک عده صرف خراب کردن و گاه حسادت حرف‌هایی می‌زنند که هیچ پشتوانه فکری و منطقی پشت آن نیست و من به این افراد منتقد نمی‌گویم، می‌گویم مغرض!
 

خیلی چیزها برای خیلی‌ها زور داشت. مثلآ طرف می‌گوید اینقدر تحصیلات موسیقی دارم این همه سال گیتار می‌زنم اما چرا شهرت آریان را من ندارم.

من جواب این را یک بار، از یکی از اساتید موسیقی شنیدم، نمی‌دانم چه کسی بود، فکر کنم دکتر ریاحی بود. گفت که بحث موسیقی پاپ بحث فقط درست نواختن نیست، این موسیقی روانشناسی می‌خواهد.
 
جامعه شناسی می‌خواهد. پاپ با عموم مردم طرف هست نه با یک عده موزیسین. خب، وقتی اینچنین مسئله‌ای هست حالا شما باید ببینید که توی آن شرایط چه کار کرده ای. جسارتت در چه حد بوده، چه حرکتی انجام داده‌ای که باعث شده تو را نسبت به دیگر هنرمندان متمایز کند.

اگر شما می‌آیید کنسرت آریان، می‌گویید کنسرت متفاوتی شده؛ و با کنسرت بقیه فرق دارد، دلیل دارد، شما چند کنسرت را در این چند ماه اخیر که برگزار شده در نظر بگیرید، چندتای آنها مثل کنسرت ما بوده است؟

هیچ کدام. به جرات می‌گویم هیچ کدام.

علی پهلوان: برای این است که من دو ماه تمام؛ تحت فشار کار می‌کردم که با امکانات موجودم چه کار می‌توانم بکنم. این خیلی مهم هست، بله مثلآ فلانی می‌گوید مایکل جکسون از توی زمین می‌آید بیرون، یا  مک دانلد داگلاس برایش چیزی مثل هواپیما می‌سازد تا روی سر مردم در کنسرت پرواز کند. بله او امکاناتش را دارد.
 
سیستمش جور دیگریست، اما من با امکانات خودم در کنسرتم چه کار می‌توانم بکنم؟ شما آن صحنه پرده را دیدید؟ من دق کردم تا آن پرده درست شد. باورتان نمی‌شود. چهارشنبه شب، یعنی بامداد پنج شنبه ساعت 3 مشکل پرده حل شد، بچه‌ها روی صندلی افتاده بودند. یک عده گفتند بابا این پرده را ول کنیم، گفتم این پرده باید درست شود. وگرنه دیگر چه فرقی می‌کند که آریان چه طور وارد صحنه شود.

بعد از انتشار آلبوم چهارم برخی مجله‌ها و برخی افراد از آلبوم  یا از هم خوانی با کریس دی‌برگ انتقاد می‌کردند. مثلا می‌گویند کریس دی برگ خواننده بزرگی نیست که حالا اینطور بزرگش می‌کنید و …

علی پهلوان: اصلاً مهم نیست که افراد مغرض چه می‌گویند. این جوابش خیلی ساده است. فرض کنید با خواننده‌ای مثل کریس دی برگ  می‌خواهید بخوانید.
 
اصلا خود را چه طور می‌خواهید معرفی کنید؟ همین که بگویید من می‌خوانم و آلبوم هم دارم کافیست؟ آریان برای اینکه بتواند با یک کسی مثل کریس دی برگ بخواند کلی افتخار جمع کرده است …
 
محسن رجب پور‌: ‌ بیوگرافی آریان و ترانه شرقی و افتخارات برایش فرستادیم که ما چه کسانی هستیم و گفتیم که چه افرادی در گروه هستند و … بعد از این مراحل آنها  قبول کردند.

علی پهلوان: افتخارات بین المللی مان را نشانش دادیم. نگفتیم که ما فقط می‌خوانیم حالا شما بیا با ما بخوان!  ما گفتیم توی کشور خودمان که اینطور هستیم هیچ؛ این هم کارهای خارج از کشورمان است. این کنسرت هایمان بوده، این کتابی هست که اسم ما در آن کنار اسم خودت ثبت شده.
 
یعنی کریس دی برگ ما را در یک سطح مطلوب دیده  که قبول کرده با ما کار کند، حتی برایش سی دی فرستادیم که در انگلستان از موسیقی ایران به‌عنوان راهنمای موسیقی ایران منتشر شده و آهنگ اولش آهنگ آریان است. 
 
یک روز از موسسه World Music  ایمیل زدند که ما در فکر این هستیم یک سی دی از موسیقی ایران جمع کنیم.
 
امکانش هست یکی از آهنگ هایتان را بخریم؟ گفتیم مشخصات سی دی تان چی هست ؟ که در جواب توضیحات مربوطه را دادند‌. گفتیم چه کسانی توی این سی دی هستند ؟  گفتند: شهرام ناظری؛ حسین علیزاده؛ کامکارها؛ … از پاپ نماینده‌ای که انتخاب کرده بودند،  آریان بود‌.
 
آهنگ اولش رو گذاشتند افسونگر. ما به‌عنوان پشتوانه اینها را فرستادیم برای کریس دی برگ‌. یک هفته بعد از اینکه ما پیشنهاد همکاری دادیم، کریس دی برگ قبول کرد با ما همکاری کند.

یعنی همان موضوع که هر کار بکنی باز هم ایراد می‌گیرند!

علی پهلوان: بله؛ اینها خنده دارد. من حتی شنیدم که آریان حق فلانی را خورده است!! من نمی‌دانم. ما هم افت و خیز داشتیم،پایین و بالا رفتیم. هزار بلا سرمان آمده. همین که خودمان را جمع کردیم و نگه داشتیم خیلی کار بزرگی است .  10 سال سر پا بودن واقعا یک رکوردی هست که من نمی‌شناسم گروهی در ایران این کار را کرده باشد. از قبل هم فکر نکنم همچین گروهی باشد. 
 
مطمئنآ کسی که انتقاد درست کند می‌پذیریم .

برگردیم به کنسرت، این ایده نمایشی که وسط کنسرت پخش شد از کجا آمده؟

علی پهلوان: ایده داستان از آهنگ‌ها بود، این فکر و کلیه صحنه‌های خاصی که در این کنسرت دیدید، از آنجا شروع شد که من چند کنسرت خارجی  رفتم. کنسرت وست لایف؛ بلو، جرج مایکل و کنسرت خود کریس دی برگ را در انگلستان رفتم.

محسن رجب پور: بطورکلی علاوه بر جلوه‌های موسیقایی، جلوه‌های دیگری هم باعث  جذابیت اجرا می‌شوند.

علی پهلوان: تقریباً سال دوم، سوم آریان بود یک مجله‌ای انتقاد کرده بود که شما از اول تا آخر کنسرت یک قاب را تماشا می‌کردی. راست می‌گفت. چون ما تنها روی صندلی می‌نشستیم و برنامه اجرا می‌کردیم .

محسن رجب پور: البته زمانی بود که هیچ دختری با گیتار روی سن نرفته بود. هیچ پسری هم با گیتار از این آهنگ‌ها نزده بود. مجله‌ای که ازش یاد شد به زمان الان راست گفته بود ولی به زمان آن موقع ما داشتیم فضا را  با این کارها باز می‌کردیم .

علی‌پهلوان‌:  این کلمه در ذهن من ماند: یک قاب. دیدم راست می‌گویند. ما اکثر کنسرت‌هایی را که می‌رویم قاب می‌بینیم. آقای رجب پور هم راست می‌گویند. اصلا آن زمان شرایطی نبود که تو از این قاب دربیایی.

محسن رجب پور: دیروز مدیر سالن گفت 9 ماه است که اینجا کنسرت برگزار می‌شود. ولی تا امروز سالن را اینطوری ندیده بودم.

علی پهلوان: ما بعد از آن جریان کم کم شروع کردیم به تغییر قاب و متفاوت بودن، مثلا توی کنسرت آذر 81 یک ورود  خاص داشتیم‌. همراه با لیزر شو دو نفر دو نفر می‌آمدیم روی صحنه .

البته آن قابی که در موردش صحبت شد الان هم در کنسرت‌های خیلی از خواننده‌های معروفمان هم هست.

محسن رجب پور: خیلی ها.

علی پهلوان: اکثرا اصلآ در همان قاب هستند.

محسن رجب پور: البته یک موضوعی هم هست. الان دیگر سرعت انتقال داده‌ها بالا رفته!! هر کاری که ما اجرایش می‌کنیم سال بعد ناقصش توسط دوستان و همکاران انجام می‌شود
(با خند)

علی پهلوان :  من می‌خواهم اینها را یک به یک توضیح بدهم که با توجه به امکانات و چیزی که داریم سعی کردیم کنسرت متفاوتی داشته باشیم. چون آقای رجب پور به من زنگ زد گفت من در تبلیغات زدم اجرایی متفاوت از گروه آریان.

محسن رجب‌پور‌: در جریان هستید که با اجرای متفاوت دنبال چه چیزی بودیم؟ در کنفرانس گفتم شما به مناسبت 10 سالگی آریان  اجرایی متفاوت از آریان می‌بینید. به علی پهلوان که نزدیکترین فرد به من در آریان است  و خیلی با همدیگر حرف می‌زنیم گفتم باید یک کار متفاوت انجام بدهیم‌. حتی برای فیلمبرداری آن کلیپ به خانه من رفتند و فیلمبرداری کردند!

علی پهلوان: آن صحنه‌ای که پیام صالحی روی تخت افتاده و  مریض است؛ خانه آقای رجب پور است ( با خنده)

جدی ؟ 

محسن رجب پور‌: ‌رفتند خانه ما فیلمبرداری کردند؛  من هم نبودم ( با خنده )

علی پهلوان: من بحث دیگری می‌خواستم بکنم. می‌خواستم بگویم که شما اگر می‌آمدید به هر تهیه کننده‌ای می‌گفتید من می‌خواهم این کارها را انجام بدهم شاید مخالفت می‌کرد.
 
تهیه کننده‌ای هم که جسارت نداشته باشد و از هزینه کردن بترسد مطمئنا موفق نمی‌شود. من واقعاً دوست دارم که اگر دوباره اعلام می‌کنیم سال آینده کنسرت آریان است، همه آماده شوند که یک کار جدیدتر ببینند. این میسر نمی‌شد مگر با فکر‌های جدید و حمایت تهیه‌کننده.
حالا داستان فیلم… داستان فیلم این است که  یکی از چیزهایی که در کنسرت‌های خارجی می‌دیدم فیلم‌هایی بود که به آهنگ ربط داشت. به همین دلیل ما هم اولین بار  این کار را در کنسرت جشنواره فجر انجام دادیم.
 
در پارت دوم کنسرتمان تصویری پخش شد که ما با لباس خلبانی داشتیم از پله‌هایی پایین می‌آمدیم، کسی می‌پرسید: کجا می‌روید؟ می‌گفتیم پرواز داریم‌. این قضیه تکرار می‌شد تا جایی که ناگهان در باز می‌شد و ما با همان لباس‌ها روی صحنه می‌آمدیم.
 
انگار ادامه همان صحنه است.در کنسرت اخیر هم سه تا کلیپ که یکی برای آهنگ «تب» بود، یکی برای «بذار برم» بود و یکی هم در مورد نینف ساختیم. من با نینف صحبت کردم گفتم یک تصویر از خودت بفرست می‌خواهیم شبیه ارتباط مستقیم در کنسرت پخشش کنیم‌ که از این سه تا تنها دو تایش محقق شد.
 
وی به آرمان می گوید: آهنگ تب با بازی من، ساناز کاشمری و پیام صالحی که چاشنی طنز داشت و دومی ارتباط مستقیم با نینف که هر دو وسط کنسرت پخش شدند. برای دومی نینف یه تصویر از خودش رکورد کرد و برایمان فرستاد و آرش بهمنی هم آن را شبیه ارتباط مستقیم کرد که من به شوخی هنگام پخش شدن کلیپ می‌گفتم ارتبط تصویریمان  DIAL UP است‌.
 
در مورد تب هم اگر دقت کرده باشید در مورد اتفاقاتی که در مورد آریان می‌افتد و آدم‌هایی که ادعا می‌کنند که فقط کلاسیک گوش می‌دهند در حالی که موبایلشان آهنگ خالتور می‌زند یا مثلا اسم آریان را درست نمی‌گویند و اصرار هم دارند که اسم آریان، آرین است کلیپی ساختیم.کار دیگری که انجام دادیم موضوع پرده بود. ابتدا این طرح  قرار بود یک شکل دیگر اجرا شود.
 
قرار بود پرده یکباره از بالا به پایین بیفتد. دستگاهی که نصب کرده بودیم برای اینکه پرده را بیندازد؛ شبی که داشتیم کار را تست می‌کردیم کار نکرد. یک طرف پرده می‌افتاد و یک طرف نمی‌افتاد. آقای رجب پور هم حرف درستی می‌زد و می‌گفت اگر یک درصد این پرده نیفتد؛  آبرویمان رفته، بعد به ذهنمان رسید که پرده موتورایز است و بالا و پایین می‌رود.
 
پس از همین سیستم برای حرکت پرده استفاده کردیم. پایان  کنسرت را من اینطوری دیده بودم که یک دیواره آتش درست شود و ما در همین حین از صحنه خارج شویم. اما متوجه شدیم کف سن موکت است، با اینکه آتشی پیدا کرده بودیم که داخل سالن هم می‌توانست استفاده شود اما باز هم برای احتیاط این کار را نکردیم پنج شنبه شبمان؛ پایان  خیلی عادی بود یعنی کنسرت تمام شدو گفتیم شبتون به خیر و بیرون رفتیم.  ولی شب خوابم نبرد.
 
خیلی ناراحت بودم  و با خودم می‌گفتم ما این همه کار کردیم؛ اینطورآمدیم داخل و این همه کار کردیم؛ اما انتهای کنسرت خوب نیست‌. صبح زنگ زدم آرش بهمنی  و ورژ (نورپرداز)؛ گفتم یه فکری به حال این بکنیم‌. خلاصه خودم یک فکری به ذهنم رسید، از بچه‌ها خواستیم آهنگ آخر را ادامه بدهند و فرزاد فخرالدینی ملودی آهنگ را بنوازد. در این حین پرده پایین بیاید و  دوباره سایه هایمان روی پرده بیفتد.

اتفاق دیگر اضافه شدن علیرضا میرآقا در جمع ما بود‌. که دیدید هم خیلی جالب پرکاشن می‌زد و هم ترومپت؛ یعنی به محض اینکه علیرضا میرآقا وارد گروه شد من یک پارت آهنگ «مگه میشه» را درآوردم؛ و دادم به علیرضا میرآقا که رویش ترومپت بزند؛

علت اینکه ساناز کاشمری برای بازی در کلیپ انتخاب شده ؟ چون بازیگر بود یا دلیل دیگری داشت؟

علی پهلوان: بچه‌ها را من خودم انتخاب کردم. من اولآ توقع نداشتم پیام اینقدر بامزه بازی کند. جدی می‌گویم. خانم کاشانی هم احساس کردم توی این نقش بهتر است.

محسن رجب پور: موضوع این است که کار تفکیک شده بود. شراره فرنژاد هم قرار بود بذار برم را بازی کند.

علی پهلوان: کار دیگر که می‌کردیم توی این کنسرت؛ این بود که پشت سرهم آهنگ‌ها را می‌زدیم و وقفه بین آهنگ‌ها نمی‌انداختیم. اتفاق عجیب‌تر این کنسرت؛ اجرای سنتی بود‌. خب آنهم واکنش‌های محتلف داشت. یک عده که خیلی پاپی بودند می‌گفتند خب برای چه سنتی اجرا کردید؟ یک عده مثل بزرگترها لذت بردند، یک عده هم که خب اصلاً برایشان تازگی داشت و برایشان جالب بود.
 
به هر حال یک تنوع بود. همین طور که من روی سن هم گفتم که نه می‌خواهیم ادای کسی را دربیاریم. نه ادعا می‌کنیم سنتی بلدیم. فقط خواستیم یک تغییر ذائقه ایجاد کنیم. یک چیزی که شما در کنسرت تعحب کنید. چه کسی فکر می‌کرد که پیام صالحی سنتور بزند؟

خیلی‌ها نمی‌دانستند.

علی پهلوان: در حقیقت ما سعی کردیم از تمام توانایی‌های بچه‌ها استفاده کنیم. از توانایی بازیگری گرفته تا نوازندگی سازهای دیگر.

دلیل دوری موسیقی پاپ و سنتی از هم را در چه می‌بینید؟ مثلآ یک عده می‌گویند که ما سنتی هستیم پاپ نمی‌توانیم گوش بدهیم و از این حرف ها، نظرتون در خصوص اینکه بین موسیقی پاپ و سنتی این همه فاصله وجود دارد چیست؟

علی پهلوان: این فاصله را خود آدم‌ها ایجاد می‌کنند، هر دو موسیقیند. مثل ورزش، مثلاً یکی فوتبال را دوست دارد که خب عامه پسندتر است، یکی تنیس را که خاص‌تر است. نمی‌توان گفت که این ارزشش بیشتر است یا آن.

آقای پهلوان یکی از مشکلات موسیقی ما قانون کپی رایت هست‌. تا آلبوم صبح به بازار می‌آید، ظهر همه آلبوم را دانلود می‌کنند.

علی پهلوان: ببین این مشکل را خارجی‌ها هم نتوانستند درست کنند. برای این کار باید یک ترسی ایجاد شود یعنی اقدام قانونی می‌خواهد‌. خارجی‌ها هم با این مسائل دست به گریبانند. ولی فرقی که برایشان دارد این است که اولاً قانون با آنهاست و دوم این که درآمدشان بیشتر از کنسرت است. ما هم اگر برای کنسرت‌ها دستمان باز باشد؛ می‌توانیم از سود آلبوم بگذریم و درآمد را از کنسرت داشته باشیم.
 
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار