در این وجیزه قرار نیست به اصل ثابت شده وغیر قابل انکارِامتزاج دین با سیاست، یاپیرامون نسبت رابطه دین با سیاست و یا میزان تأثیر پذیری این دو از هم ؛ ویا اثبات این مقوله پرداخته شود .

به گزارش به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، سید مختار موسوی در وبلاگ مدافع ولایت در آخرین پست خود اقدام انتشار مطلبی در مورد منابع دانشگاهی و انطباق آن با دیانت پرداخته و نوشت؛

برای اینکه، از قدیم الایام، قبل از میلاد مسیح (ع) حتی قبل از آن، از زمانیکه انسان به ضرورت وجود قانون ونظم وانظباط اجتماعی و حکومت پی برده است ، وشاید هم قبل از قانون حمورایی ، تا به امروز ، تأثیر گذاری دین وسیاست در زندگی بشری  و همچنین تأثیر پذیری سیاست از دین وارتباط این دو باهم، ویا تأثیر پذیری نظام قانون گذاری از باورهای مذهبی وفرهنگی ورابطه نزدیک آنها ، با آداب ورسومهای قومی وقبیله ای ، واینکه با قانون منهای باورهای مذهبی نمی توان جامعه انسانی را اداره کرد ، امری اثبات شده واز بدیهیات وملزومات جامعه بشری بوده است .

حکومت بر انسانها، حکومت بر قلب ها و حکومت بر احساسات وعواطف پاک انسانی است . غایت فلسفه قانونگذاری و اوج نیازمندی انسان، به قانون و نظم اجتماعی برای این بوده ؛ که نظام حاکم بتواند، چنان بستری را فراهم کند که جمعی از انسانها که همه از طبع اجتماعی برخوردارند و همه احساس می کنند که آزاد هستند و هرانسانی دوست دارد، هرکاری که دلش خواست انجام دهد؛ و اضافه براین غرایز؛ یک نیروی محرک و مرموزی بنام ابلیس یا همان نفس اماره، در وجود همین موجود بنام انسان، اورا به سمت سوی بدیها وناهنجاری ها وهنجار شکنی وعبور از خط قرمز ها سوق می دهد؛ بدون تنش وتشنج و به دور از هرگونه بی نظمی وآشوب وهرج ومرج، در کمال صحت وسلامت و احترام متقابل و دوستی درکنارهم زندگی کنند.

بدیهی است که تنها خالق وصانع این صنع عجیب، اورا بهتر از هرچیز وهرکس می شناسد. و به روحیات وخلق وخوی او ونیازمندی هایش آشناست.

دین چیزی نیست به جز، یکسری دستورالمل وقواعد ومقرراتی که، از ناحیه خالق انسان، خداوند عَزّوَجَّل برای هدایت انسان وراهنمایی او به سمت کمال مطلوب و چگونگی برقراری ارتباط با همنوعان خود ومهار وکنترل غرایز وامیال ووساوس حیوانی که در همه انسانها به طور مشترک ویکسان به ودیعه گذاشته شده است ؛ از طریق وحی به پیامبران الهی که مأموریتی جز هدایت انسان ومتخلّق نمودن آنها به اخلاق الله نداشته اند ابلاغ شده است   .

برای اینکه به نقش دین وسیاست در زندگی بشر وتعریف علمی واصولی دین وسیاست، از دیگاه اسلام بهتر بیشترر آشنا شویم، به کلام دُرَّربار علامه استاد محمدتقی جعفری (ره) گوش جان می سپاریم .

حیات انسانی از دیدگاه اسلام :

عبارت است از پدیده ای دارای استعداد گردیدن تکاملی که به وسیله تکاپوهای آگاهانه برای حصول به هدفهای عالی و عالی تر به فعلیت می رسد . سپری شدن هر یک از مراحل حیات، اشتیاق حرکت به مرحله بعدی را می افزاید . همانگونه که این حیات آغازش از خداست و حرکتش مستند به خدا است، پایان آن نیز خداست « ان صلواتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین ».

سیاست از دیدگاه اسلام :

عبارت است از تفسیر و توجیه حیات انسانها به سوی عالیترین هدف مادی و معنوی و ملکوتی حیات برای به ثمر رسیدن آن، همان مقدار دین و سیاست معقول دخالت دارد که، تنفس از هوای سالم برای ادامه زندگی طبیعی.

تعریف دین از دیدگاه اسلام : دین دارای سه رکن اصلی می باشد :

اول : عبارت است از اعتقاد به وجود خداوند یکتا و نظاره و سلطه او بر جهان هستی و دادگری مطلق او که هیچ هوی و هوسی راه به آن ندارد . و اوست جامع همه صفات کمالیه.

دوم : عبارت است از قوانین و برنامه عملی حرکت در زندگی قابل توجیه،  به سوی هدف اعلای حیات که احکام و تکالیف و حقوق نامیده می شود . این رکن شامل قضایای اخلاقی و تکالیف و حقوق می گردد.

سوم : موضوعاتی است که شامل همه واقعیات و پدیده های بر پادارنده زندگی است، اسلام در همه موضوعات به جز در چند مورد محدود، اختیار را به خود انسانها داده است . که با حواس و تعقل و قدرت عضلانی و امیال و خواسته های مشروع خود ، آنها را تأمین نمایند.

بنابراین سیاست از دیدگاه اسلام عبارت است از : مدیریت حیات انسانها ، چه در حالت فردی و چه در حالت اجتماعی ، برای وصول به عالی ترین هدفهای مادی و معنوی.

بنابر این در دین مبین اسلام همه شئون حیات انسانی با هم هماهنگی و وحدت دارند ، لذا علم ، جهان بینی ، سیاست ، حقوق ، اخلاق ، فرهنگ به معنای پیشرو آن ، صنعت یا تکنولوژی و همه آنچه که به نحوی در تنظیم و اصلاح انسانی تأثیری داشته باشد، جزئی از دین اسلام است. این حقیقتی است که هر کس که اطلاعی از آن نداشته باشد ، قطعا از خود دین اطلاعی ندارد و بدیهی است که هر کس اطلاعی از این دین داشته باشد ، آن را می داند[1].

با این تفاسیرسؤال این است  ، با توجه به اینکه ما معتقدیم ، در عمل ، اصل تأثیر پذیری سیاست از دین (بخوانید دین های تحریف شده یهودیّت ومسیحّیت) در غرب که امروز پرچمدار شعار جدایی دین از سیاست هستند ؛ بیشتر از جامعه اسلامی ما، که شعار(دیانت ما عین سیاست ماست وسیاست ما عین دیانت ماست) را بانک می زنیم ؛ واین اصل را زینت شعارها واصول و آرمان های انقلاب اسلامی می دانیم، ملموس ومشهود است؛ و بیشتر از جامعه اسلامی ما به آن پایبند می باشند؛  چرا پس از گذشت 34 سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی ، هنوز این قول، به عمل ارتقاء پیدا نکرده است ؟

چرا در کشور اسلامی ما ، همه از قوانین به جای مانده ویا اصول اجراء نشدة قانون اساسی زیاد حرف می زنند، ولی کس به سراغ این اصل مهم، که در اصل چهارم قانون اساسی ما متجلی شده و34 سال است بر زمین مانده حرفی نمی زند؟!!!

چرا دانشجوی مسلمان شیعی وپیرو خط ولایت ایرانی،  که در رشته سیاسی دانشگاههای درجه یک پایتخت جمهوری اسلامی ایران تحصیل می کند؛ و قرار است در آینده، یکی از مقامات و رجل سیاسی  جمهوری اسلامی ایران باشد، باید دروسی را در دانشگاه پاس کند که؛ از روی نسخه های اندیشمندان مسیحی ویهودی وبعضاً صهیونیسم ومنطبق برادیان تحریف شده رایج درغرب و تفکرات سیاستمدارن اسلام سیتز غربی کپی برداری وترجمه شده است ؟ !!!

آیا این فاجعه نیست؟ وآیا خطر این مقوله، بیشتر از تمام خطراتی که در داخل وخارج، نظام جمهوری اسلامی ایران را تهدید می کند بیشتر نیست ؟!!!

آثارزیانبار سیاسی ، حقوقی ، فرهنگی واجتماعی عدم انطباق منابع علمی دررشته علوم سیاسی ، در دانشگاههای کشور ، با دین مبین اسلام، یک بحث بسیار جدی وتخصصی است . و از حساسیّت و پیچیدگی خاصی برخوردار است . طوریکه نمی توان در یک مقاله ی رسانه ای که باید ، درنهایت خلاصه نویسی واختصار تحریر گردد، به آن پرداخت.

امروز بین کتب دانشگاهی در رشته علوم سیاسی، که در دانشگاههای سراسر کشور تدریس می شود، با آنچه بنام رساله سیاسی، از دانشمندان علوم اسلامی و اسلام شناسان بزرگ و مشهور، در حوزه علوم اسلامی به جای مانده است،  نه تنها  اختلاف عمیق وجود دارد، بلکه در خیلی از مسائل، متضاد هم می باشند.

البته این نقیصه بزرگ وعدم تعادل و تجانس، بین منابع دینی و منابع دانشگاهی، کم وبیش، در رابطه با رشته های حقوق، جامعه شناسی، انسان شناسی، روانشناسی، معرفت شناسی نیز، ملموس ومشهود است.

آثار مخرب وقدرت تخریب این ناهمگونی وعدم تطابق , در هیچ یک از رشته های مذکور، به اندازه رشته علوم سیاسی نیست و شاید اگر گفته شود قابل قیاس با دیگر رشته هانیست اغراق نباشد . 

  دقت نظر و حساسیت ها ی فوق العاده و دغدغه های چند سال اخیر مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه ای مدظله العالی، مبنی بر اسلامی کردن علوم انسانی، که رشته علوم سیاسی و یا علم سیاست، که مطابق با نصوحات دینی وبراساس اصول لاینفک وغیر متغیّر انقلاب اسلامی وطبق آرمانها و اندیشه های ناب سیاسی وفقهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران وجانشین صالح وخلف ایشان ؛ منابع علمی آن ؛ باید منطبق بر کتاب خدا وسنت رسول الله وتقریرات عترت مطهرآن رسول مختار وفتاوای فقهای عظیم االشأن تهیه وتنظیم گردد، از جمله زیر شاخه های علوم انسانی است ؛ نشانه جامع الاطراف بودنِ نگاه تیز بین وعمیق این رهبر فرزانه وحکیم وبصیر دارد .

 دولت خدمتگذار؛ مجلس شورای اسلام ؛ قوه قضائیه ؛ حوزه علمیه قم؛ دانشگاهیان متعهد ، ودیگر صاحب نظران واهل فن ، بیایند وگزارش دهند که در عمل نه در شعار  ، در راستای تحقق بخشیدن به خواسته های مقام معظم رهبری که چند سال است، در این زمینه هشدار می دهد، چه کارهایی انجام شده است و اعلام کنندکه،در چه تاریخی، دیگر از علوم انسانی غربی، آثاریدر کتب دانشگاهیان ماپیدا نخواهد شد . وپدیده شوم ترجمه گرایی در ام القرای اسلام ناب محمدی (ص) برای همیشه ریشه کن خواهد شد .

---------------

[1] علامه محمد تقی جعفری ، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ، جلد 25 ، ص 73 – 69

برچسب ها: سیاست ، دیانت ، علم ، وبلاگستان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.