به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک ، بيشتر مردم وقتي نام بيابان را ميشنوند ناخودآگاه به ياد کوير ميافتند، به معني ديگر اين که آنها بيابان و کوير را يکي ميدانند و هيچ آگاهي از تفاوت بين آن دو ندارند. اما بايد به آنها يادآوري کرد که بيابان به يک مکان زنده گفته ميشود و بين کوير و بيابان تفاوتهايي وجود دارد و آن همان حيات در بيابان است.
در جايي که ساکتترين و آرامترين نقطه از بيابان است ممکن است چيزي حدود يک صد هزار گونه جانوري وجود داشته باشد. گاهي نيز در جايي که شرايط نامساعد باشد و چيزي روي زمين ديده نشود هم جانوران ريز و ميکروارگانيسمهايي در درون خاک در حال زندگي کردن هستند.
در کويرهاي مرکزي ايران مناطقي وجود دارد که در آن هيچ موجود زندهاي حتي ميکروارگانيسمها به چشم نميخورد حتي عمل تجزيه ميکروبي هم در اين نقاط انجام نميشود. اين موضوع را ميتوان به خوبي مشاهده کرد به گونهاي که گاهي ديده شده است که لاشه يک حيوان به دليل تجزيه نشدن توسط باکتريها و ديگر تجزيه کنندهها، مدتهاي زيادي روي زمين کوير باقي ميماند و اين مدت زمان به قرنها نيز ميرسد و لاشه به صورت سالم در کوير باقي ميماند. اما بر خلاف کوير، بيابانها جزء اکوسيستمهاي مهم و هفتگانه دنيا به شمار ميروند و به آن «بيوم بيابان» گفته ميشود. اصطلاح بيوم به اکوسيستمهاي کم و بيش پراکندهاي گفته ميشود که آب و هوا و اجتماعات زنده پايدار شبيه به هم دارند.
بيابان به منطقهاي گفته ميشود که ميزان بارندگي سالانه آن کمتر از 350 ميلي متر باشد. به طور کلي وسعت بيابانهاي سطح کره زمين حدود 21 ميليون کيلومتر مربع است، يعني حدود 20 درصد خشکيها که بيشتر بين عرض جغرافيايي 20 - 30 درجه شمالي و جنوبي قرار گرفته اند. در کل دنيا 13 بيابان مهم و با وسعت بسيار زياد وجود دارد که گرمترين آنها صحراي آفريقاي شمالي و سردترين آنها صحراي گبي مغولستان است و در مجموع بيابانهاي ايران هم يکي از اين مناطق 13 گانه بياباني به شمار ميآيد. در علفزارهاي خشک نيمه بياباني و نقاط بياباني ايران، کوههاي فرسايش يافته و تالابهاي شور يا نيمه شور به خوبي ديده ميشود.
به دلايل ويژه خاکي و شرايط آب و هوايي حاکم بر اين سرزمينها دو دشت «کويري – بياباني» که داراي وسعت تقريباً زيادي هستند در نقاط مرکزي فلات ايران به وجود آمده است. دشت کوير که بيشتر از نمکزار تشکيل شده است و نيز دشت لوت که از شن و ماسه فراوان پوشيده شده است در شرايط و مناطقي که کمي بهتر از نقاط ديگر هستند، گياهان بسياري همانند تاغ، اسکنبيل، گز، گونهاي خاردار، درمنه و بعضي از گياهان خانواده اسفنجيان ميتوانند خود را با شرايط اين اکوسيستم نامساعد وفق دهند و نيز گياهاني همانند رمس و سبد در تپههاي ماسهاي و شني به خوبي برويند.
دانهها و اعضاي گياهان بياباني در فصلهاي سرد سال به حالت خواب ميروند و در فاصله زماني کوتاهي دانه و ميوه توليد ميکنند. بيشتر گياهان بياباني ريشههاي بلندي دارند که اين ريشهها در اعماق زمين فرو ميرود تا بتوانند آب مورد نياز براي گياهان را فراهم کنند. بعضي از بوتههاي بياباني داراي پوست ضخيم با تعداد کمي برگ يا اغلب بدون برگ و مجهز به خار هستند که باعث جلوگيري از تبخير آب دروني بدن آنها ميشود. بعضي ديگر نيز داراي برگهاي گوشتي يا آبدار و بسيار مقاوم هستند که ميتوانند هنگام بارندگيهاي بسيار کم، مقدار زيادي آب در خود ذخيره کنند و در دورههاي خشکي که هيچ بارندگي صورت نميگيرد، آن آب را مصرف کنند./س