به گزارش مجله شبانه
باشگاه خبرنگاران، رسول جعفریان در یادداشتی به معرفی کتاب "دجال بصره" در سایت شفقنا پرداخت و نوشت؛
پس از سقوط صدام شیعیان این دیار از زیر بار سلطه سی ساله استبداد بیرون آمدند. اما چه بیرون آمدنی؟ با ضعف شدید فکری و اقتصادی. مردمانی که همه چیز خود را از دست داده بودند.
مبارزه با شعائر شیعی آنها را تشنه تر کرده بود. دل به آنها و احیای آنها بسته بودند. اکنون چند سال است که در حال بازگشت هستند. سخت علاقه مند به سوگواری و زیارت حرم امامان و پیاده رفتن راههای طولانی برای زیارت. اما این بار فرصت طلبان و سوء استفاده کنندگان، آنان را به هر راهی کشاندند.
البته مرجعیت نیرومند است اما گرایشات حاشیه ای، وجود افراد سود جو و فرصت طلب و کسانی که در پی تغییر اوضاع به نفع خود هستند دایما در حال ایجاد انشعاب و فرقه سازی هستند، درست مثل گروهکهای پس از انقلاب اسلامی که البته آن زمان تحت تاثیر مارکسیسم بودند و هر روز انشعابی تازه داشتند و گروهی مسلح و غیر مسلح درست می کردند.
در دوره اخیر صدام اتفاقی در نجف باعث شد تا زمینه این تحول به سمت و سوی ادعای مهدویت بیاید. این زمینه را مرحوم شهید محمد صدر درست کرد. وی کتابهایی در باره عصر ظهور و دوره غیبت نوشت و تاریخ این دوره و مسائل آن را بحث کرد. بعد هم مرجعیتی پیدا کرد و طلاب جدیدی را به حوزه وارد کرد و شاید هم دستگاه اطلاعاتی صدام کسانی را فرستاد تا به بهانه تحصیل در نجف نفوذ کنند. این شد تا آن که قدرت مختصری که یافت در مقابل صدام ایستاد و بعد هم ترور شد. مقصود همین پدر مقتدی صدر است که دو برادرش هم همراه پدرشان کشته شدند.
طرح بحث امام زمان 0ع) باعث شد که نه فقط جیش المهدی شکل بگیرد بلکه دهها گروهک کوچک و بزرگ به اسم مهدی شکل بگیرد. یکی خود را امام ربانی نامید. یکی فرزند مهدی، یکی قاضی السماء و جند السماء، یکی جیش ا لرعب و دیگری نواده امام زمان و الی آخر. عصر ظهور نزدیک نزدیک شده بود.
فقط یک ماجرای دهشتناک آن حمله سپاه جند السماء به نجف به قصد کشتن مراجع و تصرف این شهر بود که در محرم سال 2007 سبب کشته شدن نزدیک به 270 نفر و دستگیری بیش از 400 نفر شد. رئیس آنها که عبد الزهره کرعاوی معروف بود که در مزرعه پدری در سیزده کلیومتری نجف لشکرگاه درست کرده بود. گفتند هدفش حمله به نجف ، کشتن مراجع و تصرف این شهر بود. (به یاد ماجرای مولی علی پسر محمد بن فلاح مشعشعی در پنج قرن قبل که ادعای مهدویت و مولا علی بودن کرد و می خواست نجف را تخریب کند). این کرعاوی حتی ادعای فرزندی علی بن ابی طالب هم کرده بود و گویا گفته بود یا شایع کرده بودند که اسپرم او سیزده قرن در رحم مادرش بوده تا متولد شده است.
اما داستان منحصر به این قضایا نبود. شیخ حیدر مشتت یکی از شاگردان مکتب صدر بود که خود را یمانی نامید. طرفدارانش و عده ای دیگر تلاش کردند بگویند یمانی از عراق ظهور می کند نه از یمن تا کارشان رو به راه شود.
در کنار او احمد اسماعیل بن کویطع در بصره کارش بالا گرفت. نسبش را جوری تغییر داد که به سه چهار واسطه به امام معصوم می رسید. لشکری پانصد نفری درست کرد و روز عاشورا با فریاد ظهر المهدی در مراسم عاشورای بصره ظاهر شد. ماجرا به خشونت کشیده شد و بیش از 100 نفر کشته شدند.
این شخص یک بار با هوادارانش به قم آمد و فاصله حرم تا جمکران را با تظاهرات طی کرد که نیروهای انتظامی ایران آنان را دستگیر کردند.
اگر اشتباه نکنم یک بار هم در نماز جمعه قم برخاسته شعارهایی دادند.
حالا تمام این ماجرا ها به علاوه قصه های دیگر در کتاب دجال البصره اثر استاد شیخ علی کورانی در قم منتشر شده است. ایشان آنچه در مطبوعات و خبرگزاری ها بوده در باره این ماجراها گردآوری کرده و به خصوص در باره این احمد اسماعیل اطلاعات بیشتری ارائه کرده است.
جالب است که آقای کورانی در سالهای نخست انقلاب کتاب عصر ظهور را منتشر کرد که دست کم دو بار هم به فارسی ترجمه شد. از آن زمان این بحث ها در بین افراد وجود داشت و داستان تطبیق برخی از روایات به انقلاب اسلامی و الی آخر.
استاد کورنی نوشته اند که شیخ حیدر مشتت چند بار به قم آمد، چون در ایشان طمع کرده بوده و سعی کرده وی را به خود متمایل کند. همین طور همشاگردی او در درس صدر احمد اسماعیل
در کتاب دجال البصره نامه ای مفصل هم از این احمد اسماعیل با تاریخ سال 1426 درج شده که خطاب به رهبری و برخی از رهبران و علمای مذهبی است و وعده ظهور مهدی را پس از هشت ماه داده و گفته است که بخشی از علائم ظاهر شده و بخش دیگری ظاهر خواهد شد.
برای عراقی که طی این سالها دچار بی ثباتی سیاسی بوده، زمینه نفوذ سعودی ها و اماراتی ها و بعثی ها برای ایجاد بحران از این مسیر هم فراهم بوده است. مسلما آنها هم در فکر استفاده از این قضایا بوده اند. گرچه بیشتر اینها بسترش حماقتی است و آمال و آرزوی بهروزی که در میان عامه وجود دارد. با این حال غالب مردم عراق فهمیده و تابع مراجع هستند. مراجع ذره ای روی خوش به این قضایا نشان ندادند و بیشتر فشار ناشی از مواجه با آنها را تحمل کردند. در حال حاضر نیز سدی استوار برابر انحراف هستند. نمونه های آن را در ایران هم داشته ایم.
کتاب دجال البصره در شعبان 1433 منتشر شده و گفته می شود که پس از انتشار آن آقای کورانی به مرگ هم تهدید شده است. این بررسی صرف نظر از این که برخی از جزئیاتش نیاز به بررسی دقیق دارد، اما یک کیس بسیار جالب از یک دوره حساس تاریخی است که می تواند گذشته را هم روشن کند. این روزها جوری شده است که نه گذشته چراغ راه آینده، بلکه حال چراغی برای درک بهتر گذشته است.