به گزارش مجله شبانه
باشگاه خبرنگاران،زهرا طباخی خبرنگار زروزنامه "وطن امروز" در آخرین یاداشت وبلاگ سایرن نوشت؛
بازه زمانی که تاکنون بارها تنگ و گشاد شده اما هنوز ظاهرا برای امتیاز گیری از غرب کارایی دارد! همین اظهارنظرهای جنجالی نتانیاهو موجب شد موجی از وحشت و ترس سراسر خانه های یهودیان ساکن در سرزمین های فلسطینی را در نوردد! رسانه های مشهور آمریکایی و اروپایی ضمن ابراز نگرانی رسانه ای از وقوع جنگی قریب الوقوع(!) برای شهروندان بی دفاع اسرائیلی که در صف های طویل تهیه ماسک و لوازم مبارزه با حملات بیولوژیک و شیمیایی ایستاده بودند، دلسوزی می کردند. مثل چند دوره گذشته تهدید های صرفا رسانه ای به پایان خود نزدیک می شوند و اکنون زمانه علت یابی چنین بلوف هایی در شرایط وخیم سیاسی- اقتصادی جهان فرا رسیده است.
واشنگتن پست در مقاله ای تحلیلی به قلم والتر پینکس تهدیدات نتانیاهو را با عنوان "سناریویی آشنا" مورد بررسی قرار داده است. وی با مقایسه ای جالب به علاقه مشترک مقامات آمریکایی و اسرائیلی برای افزایش بودجه دفاعی کشور پرداخته و با در نظر گرفتن وخامت اوضاع اقتصادی غرب و دولت های وابسته به آن چنین نتیجه گیری کرده که نتانیاهو با تکرار مکرر "گزینه حمله نظامی به ایران" تلاش دارد از مواهب کمک های مالی دولت جدید آمریکا با کسب قول های انتخاباتی و حتی پیش از موعد رسمی برخوردار شود.
از طرفی روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز این گونه از اهداف پنهانی بیان تهدیدات نظامی پرده بر می دارد: "از زمانی که اسرائیل به وجود آمده هر سال ارتش، کابینه و افکار عمومی را با تهدیدهای گوناگون مرعوب کرده است تا بودجه نظامی را افزایش دهد. یک زمان تهدید اصلی مصر بود، بعد نوبت به سوریه، اردن، عراق و حزب الله و انتفاضه فلسطین رسید و حالا بمب اتمی ایران."
اما واقعیت چیست؟به نظر می رسد وقت آن رسیده است که اعلام کنیم دیگر "همه گزینه ها روی میز صاحبان قدرت در آمریکا و اسرائیل نیست!" زمانی استفاده تکراری و اشاره مستقیم به امکان استفاده از "گزینه نظامی" بر ضد جمهوری اسلامی ایران و حتی سایر قدرت هایی که تمایل داشتند از قطب آمریکایی- اسرائیلی قدرت در جهان سرپیچی کنند، جدی به نظر می رسید چرا که بوش به عنوان احمق ترین سیاستمدار جهان دو بار این بلوف سیاسی را عملی کرد و موفق شد با گرفتار کردن کشور خود و سایرینی که به بهانه های مختلف تن به "اجماع جهانی" بر ضد عراق داده بودند، چنین "اجماعی" را برای همیشه از رونق بیاندازد.
این گونه می شود که در بحبوحه تهدیدات همه جانبه اسرائیل در اسفند 90 ویلیام هیگ مقابل کل هیکل مسلح و آماده به خدمت نتانیاهو ایستاد و با صدای رسا اعلام کرد" پرونده اتمی ایران فقط از راه دیپلماسی قابل حل است". برگزاری نشست فوق العاده 1+5 با نمایندگان کشورمان در آستانه برگزاری کنفرانس جهانی عدم تعهد در ایران نیز بی ارتباط با تهدیدات اسرائیل نبوده است. غرب به خوبی دریافته با حریفی که نمی توانی پنجه در پنجه و رودر رو مبارزه کنی باید راه بیایی! بهترین ایام برای مذاکره مجدد هم قطعا زمانی است که سگ صهیونیسم آب را به بهانه های مختلف گل آلود کرده، گمان مغز های الکلی سیاستمداران غربی این بود که ماهی های بزرگ را در میانه تهدیدات نظامی می توان صید کرد. ماهی بزرگ عقب نشینی و وادادگی سیاسی به بهانه پذیرش قدرت حریف مثلا!
اشاره ای به اوضاع نابسامان غرب اعم از اتحادیه اروپا، آمریکا و حتی خود دولت اسرائیل نشان می دهد که ذخیره ای بی پایان برای آغاز جنگی طولانی و طاقت فرسا با قوی ترین قدرت نظامی- سیاسی خاورمیانه که در دنیا نیز صاحب سبک است، وجود ندارد. جنگ در سوریه چیزی نمانده که کمر دولت اسرائیل را بشکند پس تصور رفع حصر نیز برای یهودیان ناامید از اندیشه صهیونیسم دور از انتظار است چه رسد به پیش روی به سمت آرمان نیل تا فرات که دیگر تبدیل به داستان های پیش از خواب کودکان زیر دو سال ساکن در سرزمین های اشغالی شده است!
زمانی رهبر حکیم انقلاب اسلامی در برابر تهدیدات مکرر آمریکا و سگ نگهبانش اسرائیل گفتند: «تهدید به جنگ به ضرر آمریکاست اما خود جنگ 10 برابر بیشتر به ضرر آمریکاست...آمریکا و دیگران بدانند که میدانند که ما هم در برابر تهدید و تحریم نفتی تهدیدهایی داریم که هر وقتی که لازم باشد اعمال خواهد شد.»
امروز غرب به خوبی دریافته که تحریم نفتی ایران موجب شده چهره کشورهای در شرف توسعه در جهان به سرعت در زمان اندکی تغییر یابد. افزایش صدور نفت ایران به کشورهای بزرگ آسیا به جای مشتریان اروپایی موجب شده است در سایه افول اقتصادی غرب به واسطه بحران های جهانی و تحریم نفت ایران، قدرت های نوظهور آسیایی پله های پیشرفت را سریع تر طی کنند. به عبارتی دست در بازار قدرت جهانی به تدریج زیاد می شود و این قطعا به تحقق پیش از موعد اهداف جهانی ایران کمک خواهد کرد. جالب اینجاست که قدرت های نوظهور آسیایی بیشترین استقبال را از برگزاری کنفرانس جنبش عدم تعهد در تهران داشته اند چرا که به خوبی دریافته اند فضاسازی بی بدیل ایران به عنوان ابرقدرتی نوظهور در عرصه مدیریت جهانی راه را برای پیشرفت هر آن که محدود یا نامحدود دست در دست چنین قدرتی بگذارد باز خواهد کرد.
حال تصور پیوستن دولت های بزرگ منطقه ای که سرعت پیشرفت شان وابسته به تصمیمات شان در قبال ایران است به محور آمریکایی- اسرائیلی بسیار دور از انتظار می نماید مگر این که چنین دولت هایی تصمیم بگیرند به منافع خود و ملت های شان پشت کنند که البته چنین موضع گیری هایی بی دوام خواهد بود.
علاوه بر آن ایران بر خلاف آمریکا، روسیه و چین ثابت کرده است برای حضوری بلند مدت در عرصه مدیریت بین المللی "برنامه" دارد. به همین جهت دست قدرتمندش را بی دلیل و به واسطه زد و بندهای سیاسی با سایر دول جهانی از پشت سایرین برنمی دارد. مگر آن که کسی خودخواسته تصمیم بگیرد تخم مرغ های قدرت را در سبد سایر دول غیر منطقه ای بگذارد. در آن صورت مانند امارات متحده عربی یا قطر و یا بحرین ممکن است کل عرصه و سبد را یک جا ببازد. مقاومت چین و روسیه برای حفظ دولت سوریه را نیز می توان در همین صحنه تحلیل کرد. جلب اعتماد سایرین در میانه ای که باشگاه ابرقدرت های جهانی در حال عضو گیری است بسیار پر اهمیت و حیاتی است.
شفافیت در عرصه تعامل با سایر دول حاضر در منطقه و حتی در سایر قاره ها خود عاملی تشویقی و اعتماد ساز است. حمایت چندین ساله ایران از لبنان، ونزوئلا، عراق، فلسطین، کویت، مالزی و حتی سایرینی که اکنون به سایر دول قدرت پیوسته و مشغول بازپسدهی هزینه های انتخاب غلط شان هستند، زمینه ساز ماندگاری حضور ایران در صحنه گردانی قدرتمندانه جهانی است.
حال سوال ما از دولت آمریکا و رژیم ضعیف و منزوی اشغالگر قدس این است: "دقیقا چه گزینه هایی روی میز باقی مانده است؟" تحریم های فلج کننده تر؟! حمله نظامی؟! اجماع جهانی برای انزوای سیاسی؟! دیگر راهی برای آزمودن باقی نمانده است. این فریادها که از دور شنیده می شود از سر ناچاری و برای حفظ بودجه نظامی 14.9 میلیارد دلاری اسرائیل منزوی است. رژیمی که در جبهه های مختلف به جنگ همسایگانش رفت شاید که موفق شود از تنگی دایره محاصره کم کند اما ....