به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از "پرس تي وي"؛ كانينگام طي مقاله اي به تحليل اظهارات اخير ابراهيمي در مورد بحران سوريه پرداخته و عنوان كرده است؛ نماينده جديد سازمان ملل متحد در دمشق، به غلط بحران سوريه را "جنگ داخلي" توصيف كرده است.
مسئله سوريه جنگ داخلي نيست، بلكه جنگي است كه توسط تروريست هايي كه توسط آمريكا و متحدان غربي و عربي اش اجير شده اند، به وجود آمده است.
وي معتقد است؛ ابراهيمي با اين اظهارنظر خود، دقيقا همان راهي را رفته كه واشنگتن مي خواهد (تا به اين ترتيب بهانه لازم براي مداخله مستقيم را به دست آورد.)
كانينگام در مقاله خود، گفته است؛ نماينده سازمان ملل متحد و اتحاديه عرب (ابراهيمي) مي گويد؛ در مورد دورنماي بازگشت صلح به سوريه مطمئن نيست. پس از اولين اظهارنظر علني ابراهيمي در مورد درگيري هاي سوريه، شنيدن عدم اطمينان اين ديپلمات كهنه كار الجزايري در مورد بازگشت صلح به سوريه، جاي تعجب ندارد.
اين اظهارات ابراهيمي يا به اين دليل است كه در مورد خشونت هاي سوريه به او اطلاعات كاملا غلطي داده اند و يا اينكه ابراهيمي عمدا در مورد مسئله سوريه به بقيه جهان اطلاعات غلط مي دهد و آنها را گمراه مي كند.
نكته اي به شدت شبهه برانگيز اين است كه، ابراهيمي وزير خارجه سابق الجزاير، تنها چند روز پس از آغاز مسئوليتش، خواستار ملاقات خصوصي با فرانسوا اولاند رئيس جمهور فرانسه در كاخ اليزه شد.
اين كشور استعمارگر در مورد درگيري هاي فرانسه، كشوري بي طرف نيست. فرانسه و ديگر قدرت هاي غربي "تا گردن در خونريزي هاي سرتاسر شرق فرو رفته اند."
گزارش ها حاكي از آن است كه ماه ها است كه فرانسه به همراه ديگر كشور استعمارگر يعني انگليس، مخفيانه نيروهاي ويژه خود را به سوريه اعزام كرده اند؛ به شورش ها و خرابكاري ها جهت سرنگوني دولت بشار اسد، كمك كنند.
فقط هفته گذشته بود كه فرانسه سياست خود در قبال سوريه را علني كرد، لورنت فابيوس وزير خارجه فرانسه در بازديد از اردوگاه آوارگان سوري در تركيه، اعلام كرد كه مقامات و نهادهاي سوري بايد "خرد شوند".
فابيوس حتي خواستار نابودي و از بين رفتن شخص بشار اسد شد و گفت؛ "نبايد به او اجازه داده شود، روي كره زمين بماند."
دولت فرانسه عملا خواستار سرنگوني يك دولت مستقل و ترور رئيس آن دولت است. چنين ادبياتي، سياست يك قدرت متجاوز بي قانوني است كه هرگونه پايبندي به منشور سازمان ملل متحد را كنار گذاشته است و حتي به آن تظاهر هم نمي كند.
وقتي ابراهيمي آشكارا به يكي از طرفين درگيري _آن هم طرفي كه در مداخله در امور يك كشور مستقل تماما غيرقانوني عمل مي كند_ احترام مي گذرد، چطور مي توان او را به عنوان يك ميانجي صادق پذيرفت.
ابراهيمي كه قبلا به عنوان نماينده سازمان ملل در عراق و افغانستان فعاليت كرده، اكنون به عنوان "نماينده ويژه" اتحاديه عرب و سازمان ملل متحد در سوريه، جانشين كوفي عنان شدهاست.
كوفي عنان اوايل ماه جاري ميلادي، پس از آنكه طرح صلح 6 ماده اي اش توسط شبه نظاميان خارجي تحت حمايت غرب، تركيه و كشورهاي عربي كه در 17 ماه گذشته تلاش داشته اند اسد را سرنگون كنند، راه به جايي نبرد از سمت خود استعفا داد.
كوفي عنان به هنگام استعفاي خود، روز دوم آگوست به فايننشال تايمز، گفت؛ "آتش بس پيشنهادي اش به اين دليل شكست خورد كه "حمايت بين المللي پايدار از آن صورت گرفت و آتش بس به سرعت منحل شد."
آنچه كه كوفي عنان مي گفت، اين بود كه حاميان بين المللي شورشيان سوريه، يعني آمريكا، انگليس، فرانسه، آلمان، تركيه، اسرائيل و حكام عرب حوزه خليج فارس، از طرح او حمايت نكردند.
به بيان شفاف تر، اين قدرت ها آتش بس تحت حمايت سازمان ملل را "كشتند". اينكه عنان به صراحت آنها را مقصر معرفي نكرد، به ترس از بي اعتبار شدنش بر مي گردد.
اين فاكتور و عامل اساسي ماهيت واقعي درگيري هاي سوريه را افشا مي كند.
واقعيت درگيري هاي سوريه، آن چيزي كه دولت هاي غربي و رسانه هايشان مي گويند _يعني خيزش مردمي كه منجر به نبرد بين نيروهاي دولتي و شورشيان شده، نيست. اين سناريو حاكي از آن است كه سوريه اسير جنگ داخلي بين گروه هاي داخلي شده است، اما اين ارزيابي ها از وضعيت سوريه، تغيير هجوآميز حقيقت است.
بلكه اتفاقا ادعاهاي دولت سوريه به حقيقت نزديكتر است، يعني اينكه كشور مورد هجمه شورشيان تحت حمايت خارجيان قرار گرفته و از سوي آنها بي ثبات شده است.
روسيه و چين با موضع سياسي دمشق موافق هستند و به همين دليل است كه اين قدرت ها تلاش هاي غرب از طريق شوراي امنيت سازمان ملل متحد، جهت سرنگون كردن دولت اسد را رد كرده اند.
هم مسكو و هم پكن به درستي تلاش هاي غرب در قبال سوريه را طرحي سياسي براي تغيير رژيم سوريه تعبير مي كنند.
داستان سرايي غرب در ترسيم چهره دولت اسد به عنوان يك دولت "ظالم سركوبگر" يك نگراني دروغين جهت حفاظت از حقوق بشر است كه به اين ترتيب، پوششي را براي مداخله غيرقانوني در سوريه فراهم مي كند.
درست به همان ترتيبي كه سال گذشته در ليبي انجام داد و با استفاده از بهانه دروغين "مسئوليت محافظت" هفت ماه اين كشور را بمباران كرد تا دولت طرابلس را سرنگون كند.
از آنجايي كه مداخله غير مستقيم قدرت هاي غربي در سوريه، به همراه متحدان منطقه اي اش در ماه هاي اخير خشونت هاي اين كشور را تشديد كرده، داستان سرايي مذكور در مورد دولت "ظالم سركوبگر" ديگر پذيرفتني نيست.
به همين دليل است كه اكنون دولت و رسانه هاي غربي از "جنگ داخلي" صحبت مي كنند و اين درگيري ها را به عنوان نبردي ميان رژيم سزاوار سرزنش و شورشيان آزاديخواه ترسيم مي كنند.
اما داستان سرايي غرب در مورد "جنگ داخلي" در سوريه هم نوعي اهانت و تحقير است. درست هفته پيش بود كه فاش شد؛ نيروهاي اطلاعات نظامي آلمان و انگليس به عنوان جاسوسان شبه نظاميان مسلح در سوريه عمل مي كنند و آنها را عليه نيروهاي دولتي سوريه در حلب پايتخت تجاري اين كشور هدايت مي كنند.
بيشتر اين گروه هاي مسلح از كشورهاي خارجي مانند ليبي، عراق، تونس، مصر، لبنان، يمن و حتي پاكستان و چچن وارد سوريه مي شوند.
اكنون گزارش ها حاكي از آن است كه اين مزدوران وابسته به القاعدة و ديگر گروه هاي افراطي سلفي هستند كه سابقه طولاني مدتي در همكاري با آمريكا، انگليس، عربستان دارند.
اين ارتش جهاني مزدوران _كه قبلا در "جنگ عليه ترور" دشمن غرب بودند، اكنون در سوريه اوامر آمريكا، انگليس، فرانسه، آلمان و نيز تركيه، اسرائيل و حكام عربي را اجرا مي كنند.
اين محور تحت هدايت آمريكا، مي خواهد دولت سوريه را در برابر اهداف هژمونيك غرب در خاورميانه، مقاومت مي كند را سرنگون كند.
اهداف غرب در خاورميانه، خنثي كردن جنبش هاي بهار عربي و تضعيف متحد سوريه در لبنان يعني حزب الله و تقويت رژيم ناپايدار صهيونيستي است.
همچنين؛ هدف غرب سست كردن و نهايتا سرنگوني جمهوري اسلامي ايران است تا به اين ترتيب نفوذ روسيه و چين در مناطق نفت خيز خاورميانه و آسياي ميانه را كمتر كنند.
آنچه كه در سوريه اتفاق مي افتد، جنگ نيابتي امپرياليستي است. مردم اين كشور هدف تروريسم و خرابكاري قرار گرفته اند تا دشمن فرضي غرب در دمشق سرنگون شود و رژيمي جاي آن را بگيرد كه با اهداف ژئوپلتيكي غرب همسو باشد.
در واقع، به نظر مي رسد مردم سوريه زير سايه رعب و وحشت تحت حمايت خارجيان زندگي مي كنند. سلفي هاي افراطي براي دامن زدن به خونريزي هاي قومي، دست به قتل عام و استقرار خودروهاي بمبگذاري شده در دمشق، حلب و تمام روستاها مي زنند.
خانواده هاي سوري از ربوده شدن عزيزانشان و باج خواهي هاي شورشيان و از اينكه به عنوان سپر انساني راه را براي شورشيان باز مي كنند، مي گويند.
طرح و نقشه كثيف جامعه تكثرگراي سوريه شامل شيعه، سني، مسيحي، يهودي و دروزي را به ميدان خونريزي هاي قومي و مذهبي تبديل كرده، درست همانطور كه در ليبي و ديگر كشورها قرباني "محافظت" بودند، اين اتفاق افتاد.
با در نظر گرفتن واقعيت خشونت هاي سوريه و بخصوص مداخله مجرمانه غرب در تحريك، هدايت و دامن زدن به خرابكاري ها و تخريب هاي تحت حمايت غرب، نشان دادن وضعيت سوريه به عنوان "جنگ داخلي" قطعا يك نمايش مضحك بيمار است.
با اين وجود، اين همان چيزي است كه نماينده جديد سازمان ملل متحد به دنبال انجام آن است.
اخضر ابراهيمي پس از ملاقات خود با فرانسوا اولاند، براي خشونتهاي سوريه اين طور اظهار تاسف كرد؛ "يك جنگ داخلي"، اين جنگ ظالمانه ترين نوع درگيري است. وقتي همسايه اي همسايه خود را و گاهي اوقات برادرش را مي كشد، اين جنگ بدترين جنگ است.
افراد بسياري هستند كه مي گويند ما بايد از جنگ داخلي در سوريه اجتناب كنيم. من معتقدم ما مدتي است كه وارد اين جنگ شده ايم. آنچه كه ضروري است، توقف جنگ داخلي است كه آن هم كار آساني نخواهد بود.
ابراهيمي واقعيت كشتار جمعي و خرابكاري غرب در سوريه را تحريف مي كند. او با ارائه روكش "جنگ داخلي" به نيروهاي خارجي كه سوريه را از هم تجزيه مي كنند، خدمت مي كند.
به اين شيوه، او بيشتر نماينده آمريكا است تا نماينده سازمان ملل متحد.