عدالت از دیدگاه امام علی چگونه بود ؟

 

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک ،امام علی(ع)در شرایطی زمام حکومت را به دست گرفت که اقدامات عثمان بن عفان (خلیفه گذشته) تشنجات بسیاری را در سطح اجتماع ایجاد کرده بود. در دوران عثمان فاصله طبقاتی آنچنان زیاد شد که به آشوب و انقلاب انجامید و ثمره ی آن قتل عثمان توسط انقلابیون بود. امام علی (ع) با اصرار زیاد مسلمانان به خصوص سران انصار خلافت را پذیرفت. ایشان در همان روز اول فرمودند:

«من مردی هستم از شما و سود و زیان ما یکی است. خداوند میان شما و دیگر مسلمانان در های رویارویی را گشوده و فتنه ها همچون پاره های شب سیاه تار روی آورده اند. رویارویی با این فتنه ها تنها کار کسانی است که صبور و با بصیرت باشند و جای هر چیز را بدانند.»

«من شما را به شیوه ای راهبری می کنم که پیامبرتان می کرد و آنچه را بدان مامورم در میان شما جاری می سازم به شرط آنکه همراه من دوستی و راستی پیشه کنید؛ در این راه باید از خدا یاری جست.»

امام در اقدامات اولیه خود تمام اموالی را که عثمان به اطرافیان خود به ناحق بخشیده بود باز پس گرفت و چنین فرمود:

«به خدا سوگند! اگر چیزی (از آنچه عثمان بخشیده)بیابم به صاحبش بازمی گردانم هر چند مهر زنان باشد.همانا در دادگری گشایشی است و آنکه از دادگری به تنگ آید از ستم بیشتر به تنگ خواهد آمد»

اقدام دیگر امام تصحیح روش دریافت خراج بود که در زمان خلیفه پیشین با زور و اجبار و ستم همراه بود ولی روش ایشان با نرمش و مهربانی همراه بود. در نامه به یکی از کارگزاران چنین می نگارند:

«چون به قبیله ای رسیدی بر سر آب آنها فرود آی بدون آنکه که در خانه ایشان درآیی. بعد از آن با آرامش و وقار به سوی آنها برو تا پیش آنان بایستی و سلام را به آنان کوتاه مساز و بگو: بندگان خدا! مرا ولی و خلیفه خداوند به سوی شما فرستاده است تا حق خداوند را از اموالتان اخذ کنم. ایا در اموال شما حقی هست که به خداوند ادا کنید؟اگر کسی گفت:نیست؛ به او مراجعه نکن و اگر کسی به تو زکاتی داد با او برو بدون آنکه او را بترسانی یا به مشقت اندازی. هر چه از طلا و نقره به تو داد بگیر...پس آنچه را گرد آوردی برای ما بفرست. ما آن را در آنچه خدا امر کرده،مصرف میکنیم»

امام علی (ع) به تقسیم حقوق به طور مساوی تاکید بسیار داشتند؛ روشی که در زمان عثمان و عمر بدان عمل نمی شد. خود ایشان می فرمایند:

«هان هر کس از مهاجران و انصار که صحابی رسول خدا بوده و اکنون به دلیل صحابی بودنش خود را از دیگران برتر می شمارد؛ باید بداند که فضیلت نزد خداست و در قیامت تجلی می یابد و پاداش و اجر چنین کسی به عهده خداست.»

ایشان در این سخنان به روشنی بیان می دارند که شرکت در جنگ ها و تحمل رنج ها در راه اسلام هیچ ملاکی برای بهره برداری مادی نیست بلکه اجر آن اخروی و نزد خداوند است و در قیامت به مجاهدان داده می شود.

ایشان در تشریح روش کار خویش می فرمایند:

«هر کس دعوت خداو پیامبر را اجابت کند و دین ما را تصدیق نماید و به آن بگرود و رو به قبله ما نماز بگزارد سزاوار بهره مندی از حقوق و حدود اسلامی است. شما بندگان خدایید و مال از آن خداست که آن را به مساوات میان شما تقسیم می کنم. هیچ کسی را به دیگری برتری نیست و در قیامت تقوا پیشگان نزد خداوند برترین و خوبترین پاداش را دارند.

ایشان در درستکاری کارگزاران هم حساس بودند و اگر کوچکترین شکایتی از سوی عامه مردم از آنان می شد سریعا فرد مورد نظر را مورد بازخواست قرار می دادند و امر می کردند که دیوان حساب هایش را برای ایشان ارسال کند تا بررسی شود.

در یکی از نامه هایشان به «زیاد بن ابی» چنین می نگارند:

«به خدا سوگند یاد می کنم اگر به من خبر دهند که در فیئ (خراج) مسلمین خیانت کرده ای ،کم یا زیاد،چنان بر تو سخت گیرم که کم و ضعیف گردی و ذلیل شوی.

البته این اقدامات امام علی (ع) با مخالفت ها و مصلحت اندیشی های شماری از اطرافیان همراه بود. شماری به ایشان می گفتند:"ای امیر مومنان، اموال را تقسیم کن! اشراف عرب و قریش را بر موالی (بردگان عجم) و عجم ترجیح بده و آنان را که احتمال مخالفت می دهی دلگیر مکن."

امام در جواب فرمودند:

«آیا از من می خواهید که پیروزی را با جور به دست آورم؟نه!سوگند به خدا اگر همه این اموال از خود من بود بین آنان به تساوی تقسیم می کردم در حالی که مال، مال مردم است.»

ایشان در مصاحبت و هم نشینی با افراد ارزش های جاهلی خلافای گذشته را کنار گذاشت و همه افراد در دید ایشان مورد احترام بودند. روزی اشعث بن قیس امام علی (ع) را دید که ایرانیان دور ایشان را گرفته اند و مشغول صحبت هستند. با ناراحتی به امام گفت: "ای امیر مومنان!این سرخ پوست ها (ایرانیان) بین ما و تو فاصله شده اند."امام نگاهی غضب آلود به او گرد و به حرف های او توجهی نکرد و حاضر نشد همچون خلفای پیشین پایبند ارزش های نژادی باشد.

ایشان در توزیع قدرت نیز روش جدیدی را در پیش گرفتند و روش خلفای گذشته را که بر پایه ارزش های قومی و نژادی بود کنار گذاشتند.در نامه ای به مالک اشتر ملاک های توزیع قدرت را چنین مطرح می کند:

«پس در کار نمایندگانت بنگر و چون آنان را آزمایش نمودی به کار بگمار؛ نه از راه بخشش و خودکامگی و به طور دلخواه، زیرا این روش نوعی ستم و خیانت است. ایشان را از میان اهل تجربه و شرم و حیا و از خانواده های خوشنام و پیش قدمان در اسلام برگزین زیرا اخلاق آنان بهتر،خانواده آنان پاک تر، طمعشان کمتر و در سنجش عواقب کارها بیناتراند.»

در زمان خلافت ابوبکر و عمر همه کارگزاران از اعراب بودند و در این میان اکثر همین تعداد را نیز قبیله قریش تشکیل می داد و در میان قبیله قریش هم تنها خاندان بنی امیه و بنی تمیم نقش های عمده را داشتند و بنی هاشم را به نوعی منزوی کرده بودند.

در زمان عثمان شرایط اسفناک تر شد و حکمرانی اکثر نقاط که شامل مناطق اصلی سرزمین های مسلمانان بود به بنی امیه واگذار شد به طوری که عثمان به مرور معاویه بن ابی سفیان را والی تمام شهرهای شام بزرگ کرد؛ منطقه ای که شامل پنج ناحیه می شد.

اما این روش ها مانند تمام روش های دیگر در حکومت امام علی (ع) تغییر کرد و ایشان در اتخاب کارگزاران به جز فرزندان عباس و زیاد بن امیه فرد دیگری را از قریش انتخاب نکرد به طوری که در مجموع از میان 28 کارگزار منتخب امام 6 نفر از قریش حضور داشتند.

آنچه گفته شد خلاصه ای از روش های امام علی (ع) در حکومت بود اما مجال برای بازگویی بسیاری از مسائل مهم دیگر نبود.به هر روی سعی شد در این نوشته کوتاه اقدامات اساسی ایشان همراه با نمونه آورده شود تا به روشنی عدالت ناب ایشان را نمودار کندکه مهم ترین ثمره ی آن آگاهی همه انسان ها است تا حکمرانانشان در اداره امور سرمشق گیرند و دیگرانشان در امور اجتماعی و از سوی دیگر هیچ انسان آزاده ای فریفته مدعیان نشود./س
برچسب ها: اصول ، حکومت ، سیاسی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.