به گزارش
سرويس بين الملل باشگاه
خبرنگاران، اين روزنامه نوشت : تركيه آتش درگيريهاي حلب را با هدف سرنگوني نظام سوريه مي افرزود و درصدد است كه اين شهر را به بنغازي ديگري تبديل كند. اين درحالي است كه شورشيان حزب كارگران كردستان (پ.ك.ك) برخي از مناطق جنوب شرق تركيه را به بنغازي كوچكي تبديل كردهاند و به نظر ميرسد كشوري كه خواهان تغيير نظام سوريه و ايجاد تغييردر نقشه منطقه است، نمي تواند از مناطق تحت سلطه خود حمايت كند.
در اين گزارش آمده است: از جمله مصاديق اين گفته، اهداف حملات نظامي گسترده پ.ك .ك به مناطق تركيه در مثلث تركيه، عراق و ايران است كه از دو هفته قبل شروع شده است، به گونه اي كه صدها مبارز كرد حملاتي را به منطقه شمدينلي با هدف سلطه بر آن آغاز كرده اند و بعد از آن به منطقه چوكوروا حرکت کردهاند و در اين حملات، بارها به پاسگاههاي ارتش تركيه حمله شد و شمار زيادي از نظاميان اين كشور كشته شدند، همچنانكه ده ها مبارز كرد نيز كشته شدند.
به گفته نويسنده، اگر نگوييم همه تحليلگران ترك ولي ميتوان گفت كه اغلب آنان، اوضاع سوريه و افزايش عمليات پ.ك.ك را به هم ربط داده و بر اين باورند که همه اين اقدامات ناشي از شکست ترکيه در سياست خارجي خود است.
فاتح ألتايلي سردبير روزنامه خبر ترك در همين رابطه ميگويد حملات تركيه بيشتر از مساله امنيت داخلي تركيه است و به شكست تركيه در سياست خارجه اين كشور مربوط مي شود.
وي در ادامه گفت روابط تركيه با همه همسايگانش به ناگاه به نقطه صفر رسيد، معيارهاي تروريسم تغيير كرد، مشكلاتي جدي ميان تركيه و سوريه و اسرائيل شروع شد، تركيه با عراق نيز مشكل پيدا كرد و روابط اين كشور با ايران، در بدترين مراحل خود قرار دارد و حزب كارگران كردستان با حمايت سوريه و ديگر طرفها، فعاليتهاي خود را آغاز كرده است.
التايلي ادامه داد سادگي است كه از مسعود بارزاني رئيس منطقه كردستان عراق انتظار داشته باشيم كه با تركيه عليه پ.ك.ك بجنگد. وي تصريح كرد بارزاني به طور خيلي واضح مي خواهد كه رهبر كردستان باشد.
يكي از نويسندگان اسلامگراي منتقد دولت و سياستهاي داوود اوغلو در منطقه ميگويد هر سياست خارجه درستي بايد مبتني بر اساس اتفاق نظر داخلي باشد و اگر در تركيه اتفاق نظر و اجماع وجود نداشته باشد، اين كشور نميتواند سياست خارجه درستي داشته باشد، به عنوان مثالي ملموس، تركيه كه قادر به حل مشكل كردها و علويها نيست و نميتواند از مشكلات جناحبندي داخلي بكاهد و نيز قادر به كاهش تنشهاي سياسي نيست، از سياست خارجه درست محروم است.
يك نويسنده اسلامي ديگر نيز بر همين باور است، او ميگويد: بهايي كه آنكارا درنتيجه قطع روابط خود با همه خواهد پرداخت، سنگين خواهد بود و برخلاف تصور آنكارا، اين تركيه نيست كه مرزهايي را كه استعمار بعد از فروپاشي دولت عثماني ترسيم كرد، دوباره ترسيم ميكند زيرا اين كشور ميان قدرت فعلي و قدرت توهمي خود دچار تناقض است.
ماحصل اينكه، اين نگاه كه سياست خارجه تركيه در مسير درست پيش نميرود، در تركيه گسترش پيدا ميكند و دولت نميتواند نظرات اسلامي مطابق با نظرات و آراي گروه هاي لائيك را كه منتقد سياست خارجه تركيه هستند، ناديده بگيرد.