نکته جالب در جامعه آمریکا، وقوع خودکشی های قابل توجه در بین افراد مرفه و ثروتمند این کشور است که نظریه تاثیر عمیق مسائل اقتصادی بر وقوع خودکشی را زیر سوال می برد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، هر چند واژه‌ «امید به زندگی» را در برآورد میانگین سن مرگ و میر به کار می‌برند و به عنوان مثال اگر متوسط سن مرگ در یک کشور از 60 به 70 سال ارتقا یابد می‌گویند امید به زندگی در آن کشور 10 سال افزایش یافته است، اما به نظر می ‌رسد واژه‌ «امکان زندگی» برای این معنا رساتر باشد و رشد صعودی و نزولی به «امید به زندگی» را باید در امید یا ناامیدی به آینده، نشاط یا افسردگی و میزان خوددکشی در یک جامعه جستجو کرد.

این موضوع در کشوری مانند آمریکا که از نظر صنعتی رشد زیادی داشته و افراد ثروتمند در آن فراوان هستند، در سطح بالایی قرار دارد اما به نظر می رسد کم کم باید موضوع امید به زندگی در بین ثروتمندان این کشور را با رشدی نزولی اطلاع رسانی کرد.

آمار رسمی منتشره از سوی «انجمن خودکشی آمریکا» (American Association of Suicidology) نشان می دهد از سال 1990 به بعد، نرخ خودکشی بین 7/10 تا 4/12 نفر در هر صدهزار نفر بوده که بخش مهمی از این خودکشی ها ارتباطی به مسائل اقتصادی نداشته و به خاطر موضوعات روانی، افسردگی و ناراحتی های عصبی رخ داده است.

نکته جالب در جامعه آمریکا، وقوع خودکشی های قابل توجه در بین افراد مرفه و ثروتمند این کشور است که نظریه تاثیر عمیق مسائل اقتصادی بر وقوع خودکشی را زیر سوال می برد. در آخرین نمونه از خودکشی ثروتمندان امریکایی که انعکاس گسترده ای در این کشور داشته، یک مادر جوان آمریکایی ساکن محله اعیان نشین سن لوئیس میسوری آمریکا پس از قتل دختر و پسر کوچک خود، دست به خودکشی زد.


مادری که خود و فرزندانش را کشت

این اتفاق تلخ باعث شده تا بار دیگر رسانه های مستقل و شبکه های اجتماعی به تحلیل این حادثه پرداخته و خواستار بررسی علل غیراقتصادی در وقوع خوکشی های این کشور شوند؛ موضوعی که تحلیلگران با عنوان سونامی خودکشی در قشر مرفه آمریکا از آن یاد می کنند.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.