شب که می شود حوصله ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،

یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقیها را در آورده بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقیها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقیها.چه می کرد؟ بار اول بلند شد و فریاد زد: "ماجد کیه ؟" یکی از عراقیها که اسمش ماجد بود سرش را از ﭘس خاکریز آورد بالا و گفت: "منم"؛ تق !

ماجد کله ﭘا شد و قل خورد آمد ﭘای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد! دفعه بعد قناسه چی فریاد زد: "یاسر کجایی؟" و یاسر هم به دستبوسی مالک دوزخ شتافت!


چند بار این کار را کرد تا اینکه به رگ غیرت یکی از عراقیها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری ﭘیدا کرد و ﭘرید روی خاکریز و فریاد زد:" حسین اسم کیه؟" و نشانه رفت. چند لحظه ای صبر کرد اما خبری نشد! با دلخوری از خاکریز سُر خورد ﭘایین. یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد: "کی با حسین کار داشت!؟" جاسم با خوشحالی رفت بالای خاکریز و گفت: " من"؛ تق!
جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
برچسب ها: داستانک ، شبانه ، باشگاه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار