ماه رمضان و روزه گرفتن در جبهه دستمایه انتشار آخرین مطلب در این وبلاگ شده است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ دختران بسيجي در آخرین یادداشت خود به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان نوشت:




ماه رمضان در جبهه ها حال و هوای دیگه ای داشت، با اینکه حکمی وجود نداشت تا ما بتونیم روزه بگیریم،و بعلت اینکه هیچ موقع در جایی توقف نداشتیم و نمیتونستیم قصد کنیم و خط مقدم دائما در حال تغییر بود،بازم بچه های مخلصی بودند که روزه می‌گرفتند، شب های قدر عجیبی وجود داشت.
تجسم کنید وقتی تو سنگر اجتماعی جمع می شدیم برای برگزاری مراسم احیا، افرادی در بین ما بودند که ساعت های آخر پرواز ملکوتیشان بود و لحظات آخرشون رو با خدا راز ونیاز میکردند،حالت عجیبی داشتند و اینو بدون اغراق میگم،اونموقع خداوند حجابی رو از ما برداشته بود و خیلی راحت تشخیص میدادیم که چه کسی نوبتش شده و باید شهید بشه(بقولی بچه ها می گفتن فلانی داره نور بالا میزنه)،چهره اون فرد رو نور عجیبی فرا میگرفت.
من خیلی خوب یادمه دوست خیلی خوبم شهید مصطفی موحدی قمی رو که شب آخر نماز مغرب و عشا رو که به انفرادی میخوند،حالت بسیار عجیبی داشت و نور از چهره اش ساطع میشد و غرق در مناجات بود و منم که دوست صمیمی ایشون بودم،به نماز آخرش نگاه میکردم و حسرت میخوردم و بعد نماز گفتم مصطفی منو یادت نره،بی وفا نباشی،روز محشر من جزو اون چهل نفری که میتونی شفاعت کنی اون آخر لیست قرار بده،دلم به این خوشه که این دوست شهیدم این قول رو بمن داده و با این قول و قرار دارم زندگی می کنم،که یکروزی بیاد و بدادم برسه.






شـــادی روح شـــهـــدا صـــلـــوات
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
جامانده ق ش
۱۰:۲۱ ۰۸ شهريور ۱۳۹۱
سلام
صاحب و نویسنده این خاطره با شما صحبت میکنه. حمیدرضازاده هستم که این خاطره رو اولین بار در سایت تبیان ثبت کردم اما حالا می بینم خیلی جاها بدون ذکر نام و یا حتی به اسم شهدای عزیز دیگری ثبت شده.
من مطالب و خاطراتم رو در تالار گفتمان آسمانی ها که خودم راه انداختم ثبت میکنم خوشحال میشم بهم سربزنید.