به گزارش
خبرنگار سياست خارجي باشگاه خبرنگاران، هر رويدادي در دنيا براي تصوير سازي نيازمند رسانه است اما حساسیت و افزایش دقت رسانهها و مخاطبان آنها نسبت به صدق و کذب اخبار، اهميت بسيار ي دارد؛ هرچند که متأسفانه هر از گاهي در دامنهٔ انگیزههای سياسي و ایدئولوژیک، این حساسیت حالتی یکسویه پيدا ميكند.
با وقوع يك رويداد سياسي خاص در يك كشور، رسانه های غربی نشان داده اند در انتخاب و بزرگ نمايي اخبار، به هیچ وجه بیطرف نیستند و اخبار را کاملا در جهت اهداف و تمایلات خود انتخاب و بزرگ نمايي میکنند، به همین دلیل هم گاهی با سانسور شدید، مرتكب اشتباهات فاحش ميشوند.
** سهم بنگاه هاي خبرپراكني در بحران سوريهبر اساس اين گزارش؛ با توجه به رويدادهاي اخير كشور سوریه، شاهد بیدقتی رسانهها و انتشار گزارشهایي كه در نهايت بي دقتي طراحي و تدوين شده اند هستيم.
گزارش هايي كه حتي به صورت جعلي منتشر ميشوند و روند اوضاع سياسي سوریه را به سمت اهداف طراحان اخبار جعلي بنگاه هاي خبرپراكني غربي سوق ميدهند.
اما ماجرا به همين جا ختم نميشود بلكه آشفتگی در عرصهٔ اطلاعرسانی تا آنجا پيش ميرود كه اهداف اين بنگاه هاي خبر پراكني به سبب همين اخبار جعلي بيش از پيش رو مي شود.
آنچه مسلم است اين كه حوادث داخلي سوريه و دخالت هاي آمريكا و غرب براي دامن زدن به بحران داخلي در اين كشور طي يك سال گذشته، اذهان جهانيان را به خود معطوف كرده اما نكته اي كه در اين زمينه جالب توجه، به نظر ميرسد، جنگ رسانه اي هدايت شده عليه سوريه و نظام سياسي اين كشور است.
بر اساس آمار منتشر شده از سوي كارشناسان سياسي، در سوريه بيش از آنكه به مساله اصلي و بحران داخلي اين كشور توجه شود، به خبرسازي رسانه ها تمركز شده است.
** رسانه هاي به ظاهر دوست هم پاي كار هستند!بر اساس اين گزارش؛ سوريه آماج بحران آفريني از سوي رسانه هاي مختلف است و اين جنگ رسانه اي علاوه بر غرب از سوي برخي از كشورهاي جهان عرب نيز حمايت و هدايت مي شود.
به عنوان مثال شبكه هاي خبري همچون "الجزيره و العربيه" كه متعلق به قطر و عربستان سعودي است، در طرح مسايل دروغين گوي سبقت را از همتايان غربي خود در تعميق جنگ رسانه اي بر ضد حكومت سوريه ربوده اند.
شبکهٔ تلویزیونی "الجزیره" که طي چند سال گذشته، جایگاه حرفهایترین رسانهٔ خاورمیانه را از آن خود کرده بود، به خاطر همین رویکرد شتابزده و یکطرفه در ارتباط با مسائل سوریه -که متأثر از استراتژی سیاسی دولت سرمایهگذار خود است-، وجههٔ رسانه اي سابق خود را خدشهدار کرد.
آنچه اكنون در شبكه هاي خبري" الجزيره و العربيه" جريان دارد، فضاسازي اغراق آميز از اتفاقي است كه گروه هاي مسلح مخالف اسد در دمشق، به دنبال آن بودند.
** شبكه خبري يا مجري سياست هاي غرب و رژيم صهيونيستيگروه هاي تروريستي در صحنه نبرد مقابل با موافقان اسد سركوب شدند اما جنجال هاي رسانه اي آن در شبكه هاي "العربيه و الجزيره" باقي مانده و در واقع اين دو شبكه خبري، در حال نمايندگي سياست هاي غرب در خاورميانه هستند.
اما ساير رسانه ها از جمله رسانه هاي انگليسي زبان مثل "سي ان ان، فاكس نيوز، اسكاي نيوز، بي بي سي" و حجم انبوهي از رسانه هاي اينترنتي هم در اين حوزه دخيل هستند.
شبکه های غربی و رسانه های همسو با آنها از همه ترفندها استفاده کردند تا حوادث سوریه را وارونه جلوه دهند و با توجه به گستردگی و استفاده از پشتوانه های اطلاعاتی، مالی و مونتاژسازیهای حرفه ای، از قضایای انسانی و حقوق بشری به نحو فزاینده ای استفاده کردند؛ آنها موفق شدند تا حدودی افکار عمومی کشورهای منطقه را تحت تأثیر قرار دهند، و با وارانه جلوه دادن واقعیتها به استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی خدمت کردند.
** مقابله رسانه هاي سوريه با جنگ نرم رسانه اياآنچه مسلم است اين كه دولت سوريه با اينكه از لحاظ توانايي نبرد رسانه اي با دشمنانش در سطح بسيار پايين تري قرار دارد، اما با همان اندك بضاعت خود توانسته است با افشاي ترفندهاي خبري و شگردهاي تبليغاتي آنها در زمينه افزايش تعداد قربانيان، پروژه كشته سازي و... مقابله كند.
نبرد نرم رسانه اي دشمنان عليه سوريه باعث شده كه حتي حقايقي كه وضوح آن بر همگان آشكار است، وارونه جلوه داده شود و آن را به رژيم حاكم نسبت دهند كه انفجارهاي تروريستي از جمله آنهاست.
در اين رسانه ها طوري القا ميكنند كه دمشق بر سر يك دو راهي است، دو راهي پيوستن به غرب يا سقوط و ساير كشور ها را به رفتار هاي دوگانه در برابر بيداري اسلامي متهم مي كنند، در صورتي كه آنچه در سوريه در حال وقوع است موج بيداري اسلامي نيست.
از نقطه نظر بررسي روند بيداري اسلامي سه شاخصه اصلي مورد نظر است؛ اول اسلامي بودن آنها، در صورتي كه در سوريه رهبر مخالفين يعني
غليون وابسته به فرانسه است.
نكته دوم مسالمت آميز بودن است در حالي كه در سوريه از ابتدا مخالفين مسلح بودند و كشورهاي مخالف هم آنها را مسلح و تجهيز ميكنند.
نكته سوم مردمي بودن است و اگر چه رسانه ها سعي ميكنند مخالفان را گسترده و مردمي جلوه دهند اما در صحنه عمل شاهد مسايل ديگري هستيم. به عنوان مثال نا آرامي ها همه در شهرهاي مرزي شكل گرفته مثلاً در
درعا كه هم مرز اردن است، يا
ديرالزور كه هم مرز عراق است. البته دولت عراق مانع ارسال تجهيزات براي مخالفين است.
لاذقيه و
ادلب كه هم مرز تركيه است.
همچنين قتل عامي كه در
جسرالشغور اتفاق افتاد و در واقع مخالفين از اين طريق تجهيز و تسليح ميشوند و بحث مردمي بودن در ميان نيست.
گفتني است؛ با بررسي اتفاقات اخير سوريه در حوزه داخلي و خارجي به اين نتيجه ميرسيم كه رسانه هاي خارجي با موج آفريني و طرح مسايل پوشالي سعي ميكنند جريانات سياسي اين كشور را به سمت اهداف غرب و رژيم صهيونيستي سوق دهند.
**گزارش//حميدرضا ابراهيمي
انتهاي پيام/پ3