به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وزارت اطلاعات ایران با دستگیری عاملان ترور دانشمندان هستهای کشورمان و مجازات برخی از آنها مانند مجید جمالیفشی، عامل ترور شهید علیمحمدی، نشان داده است دیگر هیچ بعد ناشناختهای درباره حوادث تروریستی تهران و دست داشتن عوامل اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده برای ایران وجود ندارد.
از همان زمان که ترورها انجام شد، مسؤولان اطلاعاتی و امنیتی و کارشناسان سیاسی کشورمان بارها اشاره کردند این ترورها با همکاری و هماهنگی نیروهای اطلاعاتی غربی انجام گرفته است اما هربار مسؤولان سیاست خارجی ایالات متحده بعد از انجام شدن یک ترور جلوی دوربین ظاهر شده و با گرفتن ژست بشردوستانه ادعا میکردند هیچ اطلاعی از این ترورها ندارند.
حقیقت با این حال همانطور که از اول برای ایرانیان روشن بود، امروز برای افکار عمومی آمریکا و دنیا نیز در حال آشکار شدن است. درز اطلاعات مربوط به دستور مستقیم اوباما برای حمله سایبری به تاسیسات هستهای ایران و همکاری و هماهنگی بین ایالات متحده و رژیم صهیونیستی برای از بین بردن دانشمندان کشورمان از کاخ سفید که این روزها جنجال زیادی در آمریکا به پا کرده نمونهای از حقانیت ادعاهای ایران درباره این ترورهاست.
وطن امروز نوشت: حدود یک ماه پیش دیوید سنجر، روزنامهنگار روزنامه نیویورکتایمز در واشنگتن که ارتباط نزدیکی با محافل اطلاعاتی و مقامات کاخ سفید دارد، در کتاب خود به نام «مواجهه و اختفا» از برنامههای مشترک کاخ سفید و تلآویو برای حمله سایبری و انجام ترورهای گوناگون در ایران خبر داد.
اطلاعات اصلی این کتاب که از کاخ سفید بیرون آمده بود، پای دادگاه عالی فدرال را نیز به میان کشید و دادگاه عالی آمریکا مسؤول رسیدگی به چگونگی درز این اطلاعات از کاخ سفید شد و در عین حال اوباما مجبور شد دوباره در رویارویی با خبرنگاران اعلام کند هیچ دستی در درز این اطلاعات به رسانهها نداشته است.
روزنامهنگار پیشکسوت نیویورکتایمز نیز منابع اطلاعاتی خود را فاش نکرده و در کتاب خود نامی از آنها نبرده است اما زمانی که به جلسات مستمر اوباما در اتاق وضعیت کاخ سفید اشاره میکرد، از شاهدان زنده و مقاماتی نام برده است که خود از مقامهای عالیرتبه یا مشاوران عالی اوباما در امور امنیتی و اطلاعاتی بودهاند.
یک فصل از کتاب سنجر به ایران و مساله رویکرد اوباما به ایران هستهای پرداخته است. فصلی که در آن پرده از بسیاری از برنامههای سری کاخ سفید برای مقابله با ایران هستهای برداشته شده است.
یکی از مهمترین حقایقی که در این کتاب به آن پرداخته شده، جلسات منظم کاخ سفید و تلآویو برای پیگیری ماجرای ترور دانشمندان هستهای ایران است. مسالهای که در کتاب 2 تن دیگر از روزنامهنگاران نزدیک به محافل صهیونیستی و کاخ سفید نیز بیان شده است و گزارش آن در خبر روز گذشته به انتشار رسید.
سنجر در کتاب خود با توصیف وضعیت علمی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آورده است: «دانشگاه شهید بهشتی از نظر سرویسهای اطلاعاتی غرب دارای اهدافی دوگانه است.
برای دانشجویان باهوشی که در این دانشگاه در رشتههای علمی و مهندسی تحصیل میکنند، بزرگترین هدف ترسیمشده، تبديل ایران به قدرت بسیار مهم و تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه است. برای آژانسهای اطلاعاتی غرب اما دانشکدههای دانشگاه شهید بهشتی تنها پوشش آکادمیک برای انجام پروژه چالشبرانگیز دیگری است ؛ این چالش مسالهای نیست جز طراحی محرکهای هستهای کوچک و کارآمدی که در کلاهکهای هستهای مورد استفاده قرار میگیرد و قرار است روی موشکهای ایرانی نصب شوند.
سالهاست موساد و آژانسهای اطلاعاتی غرب دانشمندانی را که برای به دست آوردن فناوری و قطعات مورد نیاز ایران برای تکمیل برنامههای هستهای خود به غرب سفر کردهاند، مورد تعقیب قرار دادهاند.
چندین سال است که دانشگاه شهید بهشتی بدون اینکه توضیحی در این باره داده شود، در فهرست تحریمهای غرب قرار دارد و تنها یک بار انگلستان اعلام کرد این دانشگاه به دلیل اینکه مرکز تحقیقاتی برای تولید سلاحهای هستهای است تحریم شده است.
البته ایران در واکنش به این موضوع بارها اعلام کرده است که این اتهامات دروغ بوده و به عمد مطرح شده و بخشی از طرح ماهرانه غرب برای از بین بردن قدرت و تاثیرگذاری ایران در منطقه خاورمیانه و سراسر جهان است.»
در این کتاب تصریح شده است: «در واقع تحریمها اثر چندانی روی فعالیتهای تحقیقاتی دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاههایی از این دست نداشته و با زیرکی قابل توجه ایرانیان، سازمانها و آزمایشگاههایی که روی برنامههای هستهای ایران فعالیت میکنند، به مکانهای دیگری منتقل شده یا در سازمانهای جدیدالتاسیس به کار خود ادامه میدهند.
با شروع سال 2010 اما دانشمندان متوجه شدند تحریمها تنها مشکل کوچکی برای ادامه فعالیتشان است چرا که با آغاز این سال، سازمان اطلاعاتی اسرائیل- موساد- هدف اصلی حملات خود را به سمت دانشمندان این دانشگاه نشانه گرفت».
این نویسنده در ادامه با بیان جزئیات عملیات ترور شهید شهریاری و عملیات ناکام ترور فریدون عباسی، رئیس فعلی سازمان انرژی اتمی در کتاب خود آورده است: «در پاییز سال 2010 دیگر برای اوباما کاملا مشخص شده بود که رویارویی مخفیانه با ایران، وارد فاز جدید و البته شدیدتری خواهد شد. یکی از مشاوران ارشد اوباما به این وضعیت میگفت: «جنگ روزانه با درجه پایین».
با وجود اینکه این مساله تاکنون به صورت علنی مطرح نشده است اما جلسات بررسی استراتژیها در قبال ایران و همچنین بررسی وضعیت ترورها به صورت روزانه در اتاق وضعیت کاخ سفید- همان اتاقی که عملیات نظامی برای کشتن بنلادن از آنجا هدایت میشد- برگزار میشد. گاهی اوقات این جلسات با حضور مقامات رسمی اسرائیل و آمریکا در بالاترین سطح از طریق ویدئو کنفرانسهای محرمانه و امنیتی برگزار میشد.
توماس دونیلون، مشاور امنیت ملی اوباما که بعد از دیدار با هیاتی از مقامات اسرائیلی دفترش را ترک میکرد، درباره این جلسات گفت: «فکر نمیکنم هیچکس تاکنون برگزاری چنین جلساتی را با این میزان هماهنگی در بین سرویسهای اطلاعاتی و نظامی آن هم در این سطح بالای تصمیمگیری، در دولتهای قبل دیده باشد.» اما در هر صورت پایکوبی و خوشحالی عجیبی راجع به این هماهنگی وجود داشت.
آمریکا هم در ترورها دست داشت؟
دیوید سنجر ادامه داده است: از آنجا که در ایالات متحده ممنوعیت سیاسی برای انجام ترور وجود دارد- آن هم به دلیل رسواییهایی که سازمان سیا در دهه 1970 به وجود آورد – مقامات آمریکایی نمیتوانستند برای کمک به ترور دانشمندان به سازمان اطلاعاتی اسرائیل کمک رسانده یا هدفهای بعدی ترور را برای آنها مشخص کنند.
به همین دلیل حملات به دانشمندان ایرانی به وسیله بمبهای چسبنده، از طرف هیلاری کلینتون وزیر خارجه ایالات متحده بشدت محکوم شد و آمریکاییها بشدت مراقب بودند سوالات زیادی راجع به گستردگی و علت این بمبگذاریها که هر روز به تعدادشان افزوده میشد، نپرسند.
اما هدف از این ترورها چه بود؟
همانطور که در کتاب 2 خبرنگار آمریکایی- اسرائیلی نزدیک به محافل صهیونیستی بیان شده بود، خبرنگار نیویورکتایمز نیز دراین باره نوشته است:
باید گفت 2 هدف در پشت سر تمام این ترورها و انفجارها وجود داشت. هدف اول کاملا مشخص و واضح بود: کاستن از سرعت ایران در دستیابی به فناوری ساخت سلاح هستهای با هدف قرار دادن داراییهایی که جایگزین کردن آنها برای ایران بشدت سخت بود و همچنین هدف قرار دادن مغزهایی که در ساخت و تولید این سلاحها ممکن بود کمکی انجام دهند. بنابراین اقدامات انجام شده در این مسیر بشدت به اقداماتی که دفتر خدمات استراتژیک آمریکا (وابسته به سازمان سیا) در جنگ جهانی دوم انجام میداد، شبیه بود. در آن زمان دانشمندانی که احتمال میرفت نازیها را به سمت تولید بمبهای جدید هدایت میکنند، مورد هدف قرار گرفته و از بین میرفتند. اما هدف دوم در واقع کاملا یکی از ابعاد جنگ روانی بود.
اسرائیلیها برای ایجاد ترس و وحشت در میان نخبگان علمی ایران دست به این روش زدند. کار روی یکی از مخفیترین و در عین حال پربودجهترین پروژههای ایرانی باید جذابیت زیادی برای دانشمندان داشته باشد.
اسرائیل سعی داشت ترس از بمبهای چسبنده را از این جذابیت بیشتر کند. برای کسانی که در خارج از ایران زندگی میکنند، البته غیرممکن است که نتایج این کار را ارزیابی کنند و ببینند این کار واقعا اثرگذار بوده یا اینکه با تقویت حس قربانی شدن در این راه سخت، باعث دوبرابر شدن انگیزهها برای ورود، تحصیل و ادامه فعالیت در تاسیسات هستهای ایران شده است. باید گفت سازمانهای اطلاعاتی غرب هم هنوز دراین باره تردیدهای زیادی دارند.
مثلث ترور، تحریم و اپوزیسیون
در این زمینه کتاب «جاسوسان علیه آرماگدون» به نقل از داگان، دیدی فراتر از توقف برنامه هستهای ایران به دست میدهد. این ترورها یک ضلع مثلثی هستند که اضلاع دیگر آن را تحریم و فعالیتهای ضدانقلاب شکل میدهند.
داگان به سران اسرائیل اطمینان داده بود با فعالیتهایی که در داخل خاک ایران انجام میدهد و حمایت از گروههای اپوزیسیون، «توانایی تغییر رژیم حاکم در ایران» را دارد و مستقیما بیان کرده بود: «با استفاده از ترور میتوانیم پروژههای هستهای ایران را به تاخیر بیندازیم».
این مقام مسؤول در رژیم صهیونیستی که در این کتاب به نام او اشاره نشده است، بیان کرده: داگان در آن زمان اطمینان داشت که «تغییر رژیم در ایران با این ترورها و حمایت از اپوزیسیون ایران کاملا تضمین شده است».
او از طرف دیگر معتقد بود با توجه به تحریمهای صورت گرفته و بحرانهای اقتصادی که برای ایران به وجود خواهد آمد، «حمایت موساد و سیا از اپوزیسیون ایرانی میتواند آنها را وادارد تا با توسل به خشونت علیه رژیم ایران، آن را ضعیف کند».
موساد بویژه داگان اعتقاد داشتند با بالا رفتن نارضایتیهای اقتصادی در ایران که نتیجه تحریمهای آمریکا و متحدان غربیاش است، موساد فرصت بیشتری برای جذب جوانان ناراضی ایرانی خواهد داشت تا از آنها به عنوان منابع اطلاعاتی سود برده یا با آموزش آنها از این افراد به عنوان مزدور و شورشی استفاده کند.
برای مشاهده مجله شبانه
اینجا کلیک کنید