بازماندگان نقاشي قهوه خانه اي بدون هيچ حمايتي و هيچگونه توجهي از سوي متوليان هنري در سكوت آثار خود را باقي مي‌گذارند و چهره در خاك مي‌كشند.

باشگاه خبرنگاران- از كوچه پس كوچه هاي گذشته كه مي‌گذري از كنار ديوارهايي كه بوي نم آن تو را به سال هاي كودكي مي‌برد، به قهوه خانه ها، ديوارهاي نقش بسته از طرح و نقش و رنگ، به يادمي آوري كه چندين بار از پشت شيشه به داخل قهوه خانه خيره شده اي و حركت ماهي هاي داخل حوض را كه در وسط قهوه خانه بود نگاه مي‌كردي و حتما آن مرد نقال را كه عصر هر روز به داخل قهوه خانه مي‌آمد و پارچه اي را بر روي ديوار نصب مي كرد و كف زنان مردم را در كنار خود جمع مي‌كرد و تو با صداي مرد نقال ماهي ها را رها مي‌كردي و به سرعت در گوشه حوض قهوه خانه مي‌نشيني تا بتواني از نزديك داستانهاي نقال را كه از روي همان پرده نقل مي‌كرد ببيني و بشنوي، روزهاي كودكي با شنيدن اين داستانهاي حماسي و پهلواني گذشت اما ياد نقال و پرده نقاشي قهوه خانه اي و داستانهاي شاهنامه، رستم و سهراب (واقعه عاشورا) را حتما از ياد نمي‌بري.

نقاشي قهوه خانه اي يا به قول امروزي ها هنر خيالي نگاري از جمله هنرهاي قديمي و سنتي ايران است.

هنرمندان بسياري نقش ها را بر پرده نقاشي قهوه خانه اي مي‌زدند و نقالان آن را روايت مي‌كردند.

حسن قللر آغاسي از جمله هنرمندان برجسته اين هنر سنتي در دوره هاي گذشته اين هنر را به شاگردان خود آموخت تا آن را به عنوان ميراثي از گذشتگان حفظ نمايند و تكرار كنند هر آنچه را كه آموخته اند به شاگردان خود و نسل به نسل بگردانند چرخه نقاشي قهوه خانه اي را و حفظ كنند اين ميراث فرهنگي اصيل ايران زمين را كه شناسنامه اي براي تاريخ هنري ايران است.

محمد بلوكي فر هم از ديگر نقاشان قهوه خانه اي ايران بود كه در روزگار خود نقش زد بر پرده هاي سفيد و رنگين كمان رنگها را ساخت و از دنياي رنگ ها و زيبا نقش ها  از دل و جان كشيد و پرده هايي از داستانهاي حماسي، مذهبي، پهلواني آفريد.

اين نقاش فقيد هم هر آنچه اندوخته بود در مكتب خانه به شاگرداني چون علي اكبر لرني، محمد فراهاني، حسيني احمد خليلي فرد، آ‌موخت.

اين شاگردان هم از خط استاد مشق عشق نوشتند و طرح و نقش زدن بر ديوار دل از نقاشي قهوه خانه اي و گريستند از نقاشي واقعه عاشورا و جان خود را فداي امام حسين(ع) و يارانش مي‌كردند و روزها بدون احساس خستگي واقعه عاشورا و  داستانهاي مذهبي را بر پرده سفيد نقاشي قهوه خانه اي كشيدند.

استادان بزرگ و پايه گذاران اين هنر سنتي اصيل ايراني به شاگردان خود اميد فراواني داشتند و نقاش قهوه خانه اي را به آن ها سپردند اما افسوس كه شاگردان آن استادان فقيد ديگر هيچ اميدي به شاگردان امروز خود نداشته اند و در كمال نااميدي تلاش مي‌كردند تا نسل امروز را كه از تاريخ و فرهنگ در نقاشي قهوه خانه اي هيچ نداشتند، براي فراگيري اين هنر سنتي تشويق مي‌كردند و انگشت شماري را با تلاش هاي بسيار به سوي يادگيري اين هنر اصيل ايران سوق دادند.

كساني چون احمد خليلي فرد كه در روزگار نه چندان دور در اتاقي تو در تو بوم هاي نقاشي قهوه خانه اي را با نقش هايي بي بديل گذاشته بود و روزي در كنار يكي از بوم هاي ناتمام قلبش به درد آمد به بيمارستان منتقل شد اما اين بازمانده نقاشي قهوه خانه اش نقش ها را در همان اتاق تو در تو تنها گذاشت طرح هايي كه ماند و صاحبش دار فاني را وداع گفت، چه غمگين در شبي تاريك پرده هاي زندگي اين نقاشي قهوه خانه اي بسته شد.

خليلي فرد در طول حيات هنري خود بسيار تلاش كرد تا جوانان را به اين هنر علاقمند كند و چقدر از حمايت نكردن از نقاشان قهوه خانه اي گلايه كرد هر زمان در هر محفلي حضور داشت از حمايت نشدن ها آهي مي‌كشيد و تكرار مي كرد كه اين ميراث هنري بايد زنده بماند.

اين بازمانده نقاش قهوه خانه اي درگذشت، پس از اين هنرمند فقيد علي اكبر لرني از ديگر بازماندگان نقاش قهوه خانه اي هم در طول حيات خود از حمايت نكردن مديران و متوليان هنري گلايه مي‌كرد و هميشه از مهمترين صحبتهايش يا دغدغه هايش اين بود كه نقاشي قهوه خانه اي به فراموشي سپرده نشود.

لرني عليرغم آنكه پس از مدت طولاني از بستر بيماري برخاسته بود و براي دوران نقاهت نياز به استراحت داشت باز هم كنار بوم نقاشي نشست و نقش زد بر بوم و خلق كرد نقاشي هايي از جنس آسمان، طرحهايي كه بر دل هر بيننده اي نشست.

اين بازمانده نقاشي قهوه خانه اي درخواستش فقط يك اتاق كوچك براي آموزش اين هنر بود هر چه گفت گوش شنوايي نبود، اين نقاش قهوه خانه اي هم كه از شاگردان با ذوق آغاسي بود در كمال نااميدي با مشكلات عديده موجود در دوره معاصر آثارش را بر جا گذاشت و بي آنكه تكرار كند غم اين زمانه را در گذشت.

خليلي فرد و لرني از جمله بازماندگان نقاش قهوه خانه اي بودند كه تا پايان عمر به اين هنر سنتي متعهد بودند و با جان و دل به آن مي‌پرداختند.

خستگي، تنهايي، مشكلات بي شمار از حمايت نشدن، دعوت نكردن از آن ها براي آموزش دادن اين هنر به جوانان به جهت آنكه آن ها (لرني، خليلي فرد) اين هنر را به صورت تجربي آموخته بودند، هيچگاه نتوانست انگيزه آنان را از بين ببرد.

از شاگردان قللر آغاسي و بلوكي فر تنها 5 هنرمند بازمانده نقاشي قهوه خانه اي باقي مانده بود نقاشان بي ادعايي كه از هر فرصتي براي  احيا اين هنر سنتي استفاده مي كردند.

يكي ديگر از نقاشان قهوه خانه اي محمد فراهاني بود كه زمان طولاني نيست كه از دنيا رفته است.

اين نقاش قهوه خانه اي در سن 76 سالگي به بيمارستان بقيه الله منتقل شد پزشكان علت بيماري وي را انسداد روده تشخيص دادند.

در طي نزديك به يك هفته كه فراهاني در بيمارستان بستري بود پزشكان تلاش فراواني براي بهبودي وي انجام دادند اما متاسفانه اين هنرمند نقاش قهوه خانه اي عصر روز 3 شنبه 13 تيرماه سال 91 در بيمارستان بقيه الله بر اثر بيماري انسداد روده درگذشت.

فراهاني سومين نقاش قهوه خانه اي بود كه در طول حياتش از بي توجهي به نقاشان قهوه خانهي گلايه مي‌كرد و  از اينكه هيچ حمايتي از آنها صورت نمي‌گيرد بسيار ناراحت مي‌شد.

فراهاني همچون لرني، خليلي فرد بدون آنكه هيچ تقديري از آن ها شود، بدون آنكه در هيچ دوره اي به عنوان چهره ماندگار هنري معرفي شوند و در هيچ دوسالانه، نمايشگاه بزرگ جزء كارشناساني باشند و از يك عمر يافته هايي كه در سينه نهان كرده اند سخن بگويند بي صدا بدون هيچ اعتراضي از ناملايمات موجود و بي مهري هايي كه به آنها ، هنرشان و تلاش آنها مي شود دارفاني را وداع گفتند.

براي علي اكبر لرني بعد از درگذشتش دو بزرگداشت برگزار شد و حتي براي فراهاني هم مراتب تسليت و نيز بزرگداشت برگزار مي‌شود.
اما اي كاش دريابيم اين گوهران بي مثال و بي ادعاي هنر ايران را كه بدون هيچ چشم داشتي به خلق اثر مي‌پردازند و اي كاش تنها فكر برگزاري بزرگداشت بعد از فوت آن ها نباشيم و اي كاش تنها بازماندگان نقاش قهوه خانه اي را در زمان حياتشان آن ها را به تقدير، پاسداشت و ارج نهادن به تلاش آن ها دلخوش كنيم كه بعد از آنكه از بين ما بروند هيچ فايده اي نخواهد داشت مثال شعر گوياي شهريار كه "آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا" اي كاش كمي فكر كنيم به جاي آنكه برنامه ريزي كنيم براي دو سالانه نمايشگاه و هر اتفاقي ديگري در حوزه تجسمي كمي به دل نقاشان قهوه خانه اي رحم كنيم و از آن ها حمايت كنيم خواسته هاي آنان به اندازه يك تقدير، بيمه شدن و حمايت كردن از آن ها است آيا براي كساني كه نزديك به 70 سال اين هنر سنتي ايران را حفظ كردند و نگذاشتند اين هنر سنتي فراموش شود خواسته زيادي است.

الان تنها منصور وفايي و حسيني از نقاشان قهوه خانه اي و شاگردان پايه گذاران اين هنر باقي مانده اند بهتر است بي هيچ درنگي آنها را دريابيم./ي2
يادداشت از فاطمه اصلاني.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار