*مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم؛ و شکرگزار نعمتهای من باشید و کفران مواهب الهی مکنید*
*اینک دو فرمان ذوق آفرین و یک نهی مهین آمده است
تا توفیق طاعت که را باشد. نخست آنکه مرا یاد کنید تا من نیز شما را یاد کنم و در
این باب عارفان گفتهاند نخست خداوند است که ما را یاد میکند و یاد اوست که ما را
به ذکر مشغول میدارد الا آنکه در ظاهر چون ما از ضمیر او با خبر نیستیم بهتر است
به دعوت الهی عمل کنیم و در یاد کردن او پیش قدم شویم. فرمان دوم این است که خدا و
نعمتهای خدا را سپاس دارید و قدر دانید.
*این قدر دانی نشان شایستگی شما بر نعمتهای بیشتر خواهد بود؛ و اما نهی مهین این است که هیچ گاه کفران نعمت مکنید که این کار چه با خلق چه با خدای خلق مایه محرومیت بیشتر خواهد شد؛ و گفتهاند که هیچ رذیلتی به قدر ناسپاسی از قدر آدمی نمیکاهد. به گفته مولانا در مثنوی:
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کفت بیرون کند
*این امر و نهیها در عین حال نشان بودن اختیاری و آزادی است در آدمی که میتواند برگزیند که شاکر باشد یا کفور، انکار کند یا قبول. در مثنوی آمده است:
جمله قرآن امر و نهی است و وعید امر کردن سنگ مرمر را که دید
سنگ را هرگز نگوید کس بیا وز کلوخی کس کجا جوید وفا
امر و نهی و خشم و تشریف و عتیب نیست مختار را، ای پاک جیب
*مقصود از ذکر خداوند بر زبان آوردن کلماتی و نامها و اوصافی از خداوند نیست چنانکه خداوند نیز وقتی ذکر ما میکند چنین نیست که نام ما را به کرات بر زبان آورد. یاد کردن ما باید نشان عشق دو آرزوی دیدار و شوق به حضور و اشتغال به اوامر و نواهی معشوق باشد و ذکر خداوند از ما این است که ما را مشمول رحمت و نعمت خود قرار میدهد و اگر شایسته تر باشیم به حضور خود میپذیرد.
*«الذکر خبر الذکر» یعنی ذکری که ما میکنیم از حق، نشان آن است که حق ما یاد کرده است. (از کلمات قصار باباطاهر)
*باید افزود که ذکر حضور موثر الهی در صحن آگاهیهای ماست که اروپائیان از آن به، یعنی خدا آگاهی تعبیر میکنند چنانکه مؤمن دائماً یاد خداست یعنی همه جا به یاد دارد که او را پروردگاری است و از او چه خواسته و او را از چه منع کرده است و این حضور دائم را عارفان به شرب مدام و مستی بر دوام تعبیر کردهاند، چنانکه سعدی با طنز شیرینی گفته است:
نماز مست شریعت روا نمیدارد نماز من که پذیرد که روز و شب مستم