به گزارش
خبرنگار ورزشي باشگاه خبرنگاران کاوه محرابي 10 سال پيش كه از ايران مي رفت جواني بود با هزاران اميد و آرزو مثل همه، ورزشكار بودنش آرزوهايش را طور ديگري تعريف مي كرد، حضور در مسابقات جهاني و المپيك! سال 2008 بود كه اولين آرزوهايش به ثمر نشست وقتي تيتر خبرگزاري ها و روزنامه ها را مي ديديم كه حضور اولين المپيكي تاريخ بدمينتون ايران در پكن! به خود مي باليديم كه نماينده اي از سوي كشورمان در بزرگترين رقابت ورزشي جهان شركت مي كند.
با حضور بهترين بدمينتون بازاني از سراسر دنيا توقعي از مدال آوري او نداشتيم و تنها دغدغه ما حضورش بود كه به آن دست يافت.
وي يادگار خوبي را براي بدمينتون ايران از خود به جا گذاشت اما امسال رزرو پنجم المپيك 2012 شد تا اين بار در راه اين رقابت يك بام و دو هوا باشد از ديگر ورزشكاران اين رشته كه انتظاري نداريم يعني نبايد داشته باشيم چرا كه بهانه خوبي مثل مشكل رواديد داريم و تا اين مشكل هست ديگران چه كاره اند!
از سويي برنامه هايي مثل جوانگرايي ديگر وقتي براي مسئولان نمي گذارد، چه برسد به اينكه اردوهاي متمركز برگزار شود و ملي پوشان حداقل چند ماه يكبار تمرينات خود را با مربي تيم ملي پشت سر بگذارند، پس بهتر نيست بگوييم حضور مربي خارجي فقط براي جوانان است و بزرگسالاني كه زماني افتخار تيم هاي ملي بودند از اين دايره كنار گذاشته شده اند ما كه دليل ديگري پيدا نمي كنيم.
اگر برخي ورزشكاران اين رشته معتقدند ايران تا 4 سال ديگر به المپيك مي روند شايد بتوان گفت سخت در اشتباه هستيد چرا كه جوانان هيچ گاه تجربه بزرگسالان را كسب نمي كنند و يا حداقل تا 4 سال ديگر اين امر ميسر نيست!
اگر جوانان بدانند كه آينده اي مثل بزرگسالان در انتظار آنان است، آيا باز هم راهي كه آمده اند را دنبال مي كنند يا نه؟
كاوه خان! شايد بتوانيم بگويبم چه خوب كه در آغاز جواني و با بيشترين انرژي ايران را ترك كردي چرا كه شايد اگر الان كاوه محرابي نبود، ما 4 سال پيش براي اولين حضور المپيكي بدمينتون ايران شادي نمي كرديم./مح