مجله شبانه باشگاه خبرنگاران

فردا

فردا كه پلك پنجره ها باز مي شود
فصل بلوغ عاطفه آغاز مي شود
اين حنجره كه هم نفس ناي زنجره ست
با سهره هاي عشق هم آواز مي شود
در فصل سبز پنجره ها، باغ آسمان
سرشار از شكوفه ي پرواز مي شود
لبخند، كار صد غزل عشق مي كند
تا فصل شاعرانه ي ايجاز مي شود
پرواز، زير بال و پر سهره مي تپد
فردا كه پلك پنجره ها باز مي شود
 
    
ظهور

در آسمان ياد تو دل ها كبوترند
بي وقفه- هرتپش- به هواي تو مي پرند
اي جاري نديدني- اي عطر سبز باغ!
گل ها هم از تو خاطره هايي معطرند
اين آسمان، وسيع ترين حجم روشن است
نه! چشم هاي جاري تو آسمان ترند
اي بارش هميشگي اي ابر بي زوال!
از التفات توست اگر آب ها ترند
صبحي كه سر برآوري از مشرق ظهور
اين ابرهاي خشك به دست تو پرپرند
شب را به يك اشارت خود تارومار كن
اي آن كه چشم هاي تو خورشيد گسترند
حسين عبدي
انتخاب از كتاب «صداي بومي يك مرد»
    
    
او خواهد آمد

او خواهد آمد، خوب مي دانم
او خواهد آمد، از دياري دور
او خواهد آمد در لباس نور
او خواهد آمد، خواهد آمد او
با عطر و بوي يك گل خوشبو
در خدمت او، باد خواهد بود
در خدمت او، آب و خاك، آتش
با او
زمين هم شاد خواهد بود
¤
او با صدايي مهربان و نرم
مانند باران
آفتاب گرم
از آسمان روبر زمين و خاك
آواز خواهد داد:
من آسمان آورده ام بر خاك
من يك پيام آشنا دارم
از او، از آن پروردگار پاك
ديگر جهان همواره در خوبي
همواره در آرامش و صلح و صفا و نور
خواهد بود
ديگر جهان از هر بدي و ظلم و زشتي
دور خواهد بود
¤
هر چيز در دنيا حتي درخت و سنگ
از ديدن او شاد خواهد شد
و كوه و دشت و باغ
سرسبز خواهد شد
ويرانه ها آباد خواهد شد
او خواهد آمد، خوب مي دانم
او خواهد آمد
روزي از خورشيد
در روز خوبي
مثل روز عيد
جعفر ابراهيمي (شاهد)
برچسب ها: شعر ، ظهور ، منجی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار