1- کاهش درآمد و افزایش هزینه های ایران. این سناریو در صدد آن است که تا انتهای تابستان به زعم خود در آمد ایران از محل فروش نفت را حداقل و هزینه های جاری کشور را حداکثر کند. تحلیل جامعه اطلاعاتی امریکا اکنون این است که این سناریو آنطور که پیش بینی شده بود قابل تحقق نیست اما اگر امریکا بتواند با رایزنی با عربستان و یکی دو کشور دیگر تولید کننده نفت، قیمت را به حدود 70 دلار در هر بشکه برساند، بخشی از این سناریو در کوتاه مدت محقق شده است. با این حال مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که کاهش قیمت نفت تا این سطح مستلزم سرازیر شدن ذخیره استراتژیک امریکا به بازار و همچنین رسیدن تولید در کشورهایی مانند عربستان سعودی به سقف است که خود باعث ایجاد خلا ظرفیت مازاد در بازار، القا حس ناامنی به آن و در نتیجه وارد شدن شوک به بازار خواهد شد. ضمن اینکه تحلیلگران در تهران تاکید می کنند تمام در آمد ایران ناشی از صادرات نفت نیست و هم اکنون بخش بزرگی از بودجه ایران با صادرات غیر نفتی تامین می شود که این صادرات همچنان طبق روال طبیعی ادامه دارد.
2- آغاز نارضایتی های نقطه ای. محور دوم طراحی شده از سوی امریکایی ها آن است که حداقل در برخی نقاط و به طور کاملا محدود نارضایتی های اقتصادی تبدیل به ناامنی شود. به همین منظور به برخی از رابط های جریان فتنه ماموریت داده شده است که روی موضوع بحران های کارگری و ناامید کننده نشان دادن وضع معیشت مردم در رسانه های خود به طور جدی تمرکز کنند.
3- به انفعال کشاندن دستگاه اجرایی. بخش بعدی این سناریو این است که برخی مدیران میانی و حتی عالی رتبه به وضعیتی سوق داده شوند که اولا خود را در مقابل فشار تحریم های غرب منفعل و دست خالی احساس کنند و در نتیجه انگیزه خود را برای تلاش مضاعف در زمینه حل مشکلات اقتصادی کشور دور زدن تنگناها از دست بدهند و ثانیا مطالبه برای تغییر راهبردهای سیاست خارجی بویژه در بحث هسته ای از درون دولت آغاز شود. دید غربی ها این است که حتی اگر این اتفاق رخ ندهد، حداقل این است که اختلافاتی درون نظام بر سر چگونگی ادامه مسیر و میزان هزینه منطقی که باید پرداخت، در خواهد گرفت.
4- فعال شدن زیر ساخت های جریان فتنه در جهت گسترش نارضایتی اقتصادی. تحلیلگران عقیده دارند محور فتنه-ضدانقلاب-بیگانه کاملا با این سناریو هماهنگ است و در آخرین تقسیم نقش انجام شده جریان فتنه مکلف شده است که تمامی زیرساخت های خود از جمله شبکه های اجتماعی را در خدمت بحرانی جلوه دادن فضای اقتصادی کشور، تاریک نشان دادن دورنمای معیشت مردم، ترغیب طبقات مختلف جامعه به اعتراض و بزرگنمایی فشارهای غرب اختصاص بدهد. این امری است که اکنون به طور کامل رخ داده است و برخی سایت های شاخص جریان فتنه هم اکنون بخش عمده اخبار خود را به این موضوعات اختصاص داده اند.
5- فراگیر نشان دادن فساد اقتصادی. بخشی از این راهبرد طراحی شده که در واقع نوعی تاکتیک عملیات روانی است این است که جریان فتنه تصمیم گرفته است فساد اقتصادی را در کشور فراگیر نشان داده و برای تحقق این امر به شایعه سازی و جعل خبر درباره باز شدن پرونده های جدید فساد کلان اقتصادی و بی نتیجه ماندن دو پرونده فساد کلان بانکی و بیمه بپردازد. منابع امنیتی می گویند این کار مشخصا بر عهده منافقین نهاده شده و هدف از آن این است که مردم حس کنند در حالی که وضعیت معیشت آنها دشوار شده، فسادهای کلان هم در حال وقوع است.
6- بالا گرفتن اختلاف های درون خانواده نظام. اطلاعات موجود نشان می دهد بخش دیگر این سناریو ایجاد به هم ریختگی سیاسی درون کشور به منظور ناامید کردن مردم از این نکته است که حاکمیت از انسجام کافی برای حل مشکلات آنها برخوردار است. برخی تحلیلگران مطلع می گویند پیشنهاد انگلیسی ها به امریکا این بوده است که موضوع انتخابات ریاست جمهوری به محور اصلی اختلافات در داخل جریان اصولگرا و همچنین آغاز منازعه جدید میان اصولگران و دولت تبدیل شود. یک نکته کلیدی این است که غربی ها عقیده دارند اگر حاکمیت منسجم و یکپارچه و سطح تنش داخلی در آن پایین باشد، فشار بیرونی هر چه هم تشدید شود موثر نخواهد بود.
7- بی نتیجه گذاشتن مذاکرات هسته ای. گام آخر این راهبرد آن است که امریکایی ها ظاهرا تصمیم گرفته اند هم به دلیل عدم آمادگی برای برداشتن گام جدی، هم به دلیل نداشتن پاسخ منطقی در مقابل بحث هایی که ایران در مسکو مطرح کرد و هم به سبب محاسبه ای که روی ضرورت بی نتیجه شان دادن راهبرد مقاومت از سوی ایران کرده اند، تا قبل از نوامبر جلوی ایجاد هرگونه راه حل جدی و اساسی در مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 را سد کنند. تحلیل غربی ها این است که بی نتیجه ماندن مذاکرات به فضای داخلی ایران بویژه بخش های اقتصادی شوک های پی در پی وارد خواهد کرد و امکان مدیریت فضا را از نظام می گیرد.
نکته ای که تحلیلگران در تهران بر آن تاکید دارند این است که کل این محورها در قالب یک سناریوی بزرگ عملیات روانی پی گیری خواهد شد. به عبارت دیگر در ماه های آینده اقدام در حوزه عملیات روانی به اقدام در حوزه واقعیت پیشی خواهد گرفتت و جنگ روانی از جنگ اقتصادی و دیپلماتیک بزرگتر خواهد بود.
/س2