برای رشد و پرورش و آموزش هر یک از این جوانان چه دختر و چه پسر، از طرف بودجه عمومی و خانواده چه مبلغی هزینه شده. شاید موضوعی است که تا به حال کسی به فکر حساب و کتاب آن نیفتاده است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،  ایران این روز‌‌ها با جمعیتی جوان روبه‌رو است که افزایش زاد و ولد در دو دهه گذشته را نشان می‌دهد و اکنون این جمعیت جوان در جست‌وجوی امکانات و شرایط مناسب زندگی هستند. بسیاری از کودکانی که در سال‌‌‌های جنگ به دنیا آمدند این روز‌‌ها جوانانی شده‌اند که خودشان به فکر پدر شدن هستند. برای رشد و پرورش و آموزش هر یک از این جوانان چه دختر و چه پسر، از طرف بودجه عمومی و خانواده چه مبلغی هزینه شده. شاید موضوعی است که تا به حال کسی به فکر حساب و کتاب آن نیفتاده است.

این امر البته دلایل مختلفی دارد، در سال‌‌‌های اخیر کشورمان شاهد نوسانات زیادی در حوزه اقتصادی بوده است، جنگ و پس از آن تحریم هر کدام به نوعی در برهه‌‌‌های زمانی مختلف مردم را درگیر مشکلات اقتصادی کرده. براي مثال بدانیم تا یک جوان لیسانسیه، مهندس و دکتر و خلبان یا دارای تحصیلات هسته‌ای و... بار بیاید، چقدر هزینه روی دست خانواده و بودجه عمومی کشور گذاشته است که اگر به خاطر مشکلات اجتماعی تن به مهاجرت داد و برای جذب در بازار کار کشور‌‌های ديگر جلاي وطن کرد، بفهميم چقدر ازکيسه​مان به هدر رفته است​ .
 
این نکته را هم باید در نظر گرفت که سطح اقتصادی خانواده‌‌‌ها حتی مخارج زندگی در شهر‌‌ها متفاوت است و نمی‌توان یک ملاک ثابت برای مخارجی که صرف یک جوان شده است در نظر گرفت. پولی که صرف یک جوان که در یک خانواده متمول تهرانی به دنیا آمده و در محیط پایتخت بزرگ شده با پولی که صرف یک جوان در یکی از روستا‌‌ها شده، بسیار متفاوت است در نتیجه امکاناتی که برای این دو جوان طی سال‌‌‌ها تأمین شده بسیار متفاوت هستند و نکته جالب اینجاست که شاید حتی جوان روستایی بسیاری از تفریحات و امکانات جوان شهری را طی زندگی‌اش به چشم ندیده است.
 
 
بايزيد مردوخی کارشناس اقتصادی در رابطه با نحوه محاسبه این که چه‌قدر پول برای بزرگ شدن یا به تخصص رساندن یک جوان صرف شده است می‌گوید: محاسبه چنین چیزی کار بسیار سختی است و ممکن است هر فردی نظر متفاوتی در این زمینه داشته باشد. چراکه منابع مختلفی وجود دارند و هزینه‌‌‌هایي که هر خانواده صرف می‌کند متفاوت است.

وی ادامه می‌دهد: تولد یک نوزاد هزینه مخصوص به خودش را دارد، این که نوزاد در بیمارستان خصوصی به دنیا آمده باشد یا دولتی، این که نوزاد سالم است یا دچار بیماری و این که این نوزاد تا زمانی که به سن مدرسه می‌رسد نیاز به مراقبت، خوراک و پوشاک دارد که اینها ابتدایی‌‌‌ترین نیاز‌‌ها هستند.

این کارشناس اقتصادی می‌افزاید: یک کودک زمانی که به سن مدرسه می‌رسد نیاز‌‌های دیگری به نیاز‌‌های قبلی‌‌اش اضافه می‌شود که هر کدام هزینه‌‌‌های جداگانه‌ای دارند، این که بچه به مدرسه غیرانتفاعی یا دولتی می‌رود، این که از چه نوع  لوازم​التحریر استفاده می‌کند و این که نیاز به معلم خصوصی دارد یا خیر، هر کدام هزینه‌‌های متفاوتی دارد.
 
این را هم باید در نظر گرفت که در کنار تمام اینها هزینه‌‌های درمانی و پزشکی و تفریحات هم وجود دارند. وی با بیان این که با بالا رفتن سن کودک نیازهایش هم تغییر می‌کند، می‌گوید: در هر مقطعی مانند راهنمایی یا دبیرستان هزینه‌‌ها فرق دارند.

مردوخی اضافه می‌کند: پس از ورود به دانشگاه باز هم جمع جدیدی از هزینه‌‌ها با توجه به رشته و شهر محل تحصیل اضافه می‌شود و بعد از اتمام تحصیلات خانواده‌ای که تمام این سال‌‌ها برای تربیت فرزندش هزینه کرده است انتظار دارد با یافتن یک شغل مناسب همه چیز جبران شود و تازه اینجاست که به دلیل نبود شغل مناسب جوانان دچار سرخوردگی می‌شوند.

برای محاسبه این امر در این گزارش جوانانی را در نظر می‌گیریم که در سال 65 به دنیا آمده‌اند و این روز‌ها در سن 25 سالگی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اند و یکی از مهم‌ترین رده‌‌های سنی را در کشور تشکیل می‌دهند.

این جوانان در مدتی که به سمت جوانی پیش رفته‌اند تحولات زیادی را چه از جهت اقتصادی و چه از جهت سیاسی تجربه کرده‌اند، در برهه‌ای که این جوانان برای رفتن به دانشگاه تلاش می‌کردند رقابت زیادی وجود داشت و حالا بسیاری از آنها یا بیکار کنج خانه نشسته‌اند یا با حقوق اندک در مشاغلی هستند که هیچ علاقه‌ای به آنها ندارند و در نتیجه مخارج سنگینی را که صرف پرورش و آموزش و مهارت‌‌های تخصصی‌شان شده است، باید به هدر رفته بدانیم.

برای محاسبه این که برای این جوان 25 ساله چه مقدار هزینه شده است باید هزینه‌‌هایی را که خانواده و دولت برای آنها صرف کرده‌اند، محاسبه کرد. بهترین روش استفاده از آمار هزینه متوسط خانوار است که هر سال توسط بانک مرکزی اعلام می‌شود. در این آمار که در آن حد متوسط هزینه خانوار محاسبه شده است همه اقشار در نظر گرفته شده‌اند.
 
 
 
 
در این آمار هزینه خوراک و دخانیات، مسکن، پوشاک، سوخت و آب و برق، لوازم و اثاث خانه، درمان و بهداشت، حمل و نقل و ارتباطات، تفریحات و سرگرمی‌‌ها و تعلیم و تربیت برای یک خانواده 4 نفری شهری محاسبه شده است.

به عنوان مثال هزینه خانوادگی یک‌نفر در سال هزار و سیصد و شصت و پنج، 420827 ریال بوده که در سال 1389 این رقم به بیش از 35 میلیون رسیده است.

این یک گزارش اقتصادی نیست و بنا نیست در آن همه چیز مو به مو محاسبه شود بلکه به دنبال این هستیم که یک میانگین کلی از هزینه‌‌هایی که طی 25 سال اخیر صرف یک انسان شده است، به دست بیاوریم. یک بررسی کلی بر آمار هزینه متوسط خانوار در 25 سال اخیر نشان می‌دهد که طی این چند سال هزینه‌‌ها هر سال بالاتر رفته‌اند. به طوری‌که در سال 1365 هزینه متوسط یک خانوار شهری 168 هزار و 330 تومان بوده و در سال 89 که آخرین هزینه خانوار اعلام شده است این هزینه به 14 میلیون و 166 هزار تومان رسیده است.
در این میان هزینه متوسط خانوار شهری 4 نفره در این آمار محاسبه شده است و به این معناست که هزینه یک خانواده 4 نفره در شهر دیگری یا حتی یک روستای دورافتاده ممکن است با این رقم متفاوت باشد حتی در خود تهران هم ممکن است این هزینه برای یک خانواده بالاشهری یا پائین‌شهری با این رقم تفاوت داشته باشد. همچنین در این آمار هزینه‌‌های غیرمعقولی مانند مسافرت‌‌های خارجی یا خرید خانه‌‌های چند صد میلیونی محاسبه نشده است. با همه این احوال مطابق این آمار برای کودکی که در سال 65 متولد و امروز یک جوان 25 ساله شده است حدود 22 میلیون تومان پول خرج شده است که این به آن معناست که این فرد در هر سال نزدیک به 800 هزار تومان هزینه داشته است.

این عدد بدون محاسبه آمار تورم و اتفاقات غیرمنتظره‌ای است که ممکن است در زندگی این فرد به وجود آمده باشد و بر این مبناست که این فرد به حداقل امکانات در تمام این سال‌‌‌ها قانع بوده و در خانواده‌ای زندگی کرده که جمعیت استانداردی داشته است.

در هر حال جوان 22 میلیون تومانی که امروز 25 سال دارد اگر از امکاناتی مانند داشتن معلم خصوصی، رفتن به کلاس‌‌های مختلف آموزشی و تفریحی، مسافرت‌‌های خارجی، تحصیل در دانشگاه آزاد و بسیاری موارد دیگر استفاده می‌کرد، بسیار بیشتر از 22 میلیون تومان هزینه برایش صرف می‌شد و این حداقل پولی است که دولت و خانواده‌ها صرف وی کرده‌اند.
جوان 25 ساله‌ای که در رشته پزشکی تحصیل کرده است، جدای از هزینه‌ای که به طور عادی برایش صرف شده، هزینه جداگانه‌ای را به خانواده و جامعه‌اش تحمیل کرده است. این فرد که حداقل 6 سال در دانشگاه درس خوانده است بسته به این که در دانشگاه آزاد یا دولتی تحصیل کرده مخارج متفاوتی داشته است. هزینه هر ترم تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه آزاد چیزی حدود 1 تا 2 میلیون تومان است و این به این معناست که یک فرد برای فارغ‌التحصیل شدن از رشته پزشکی دانشگاه آزاد حداقل 12 میلیون تومان شهریه پرداخت کرده است که این جدا از هزینه‌‌های زندگی در شهر‌های دیگر برای دانشجویانی است که دور از خانواده و در یک شهر دیگر در دانشگاه قبول شده‌اند که اگر این هزینه‌‌ها هم محاسبه شوند چیزی نزدیک به 5 تا 8 میلیون تومان به این مبلغ اضافه می‌شود.

البته این دانشجوی پزشکی اگر در دانشگاه سراسری درس بخواند این هزینه کاهش میلیونی پیدا می‌کند اما نکته اصلی اینجاست که این دانشجوی پزشکی یا دندانپزشکی بعد از فارغ‌التحصیل شدن تازه باید به فکر این بیفتد که چگونه از مدرکی که گرفته استفاده کند. کم‌ترین هزینه برای این فرد هزینه اجاره یک مطب با وسایل است که اگر بناباشد این مطب در تهران باشد حداقل نیاز به 50 میلیون تومان پول است که بعید به نظر می‌رسد خانواده جوانی که تا سن 25 سالگی چيزی نزدیک به 40 میلیون تومان خرجش شده است بیشتر از این توان هزینه کردن داشته باشد و اینجاست که این جوان بعد از سال‌‌ها تحصیل باید دربه‌در به دنبال یک شغل دولتی با حداقل درآمد باشد.

مهندسی یکی دیگر از رشته‌هاي محبوب در ایران است، بسیاری از خانوار‌ها زمانی که فرزندانشان در رشته مهندسی دانشگاه پذیرفته می‌شود حاضرند با افتخار تن به هزینه‌‌های چند میلیونی تحصیل فرزندشان در دانشگاه آزاد بدهند تا بعد‌ها به مهندس بودن افتخار کنند. بازار کار این مهندسان هم کم از پزشکان ندارد و بعد از اتمام تحصیل یا باید آنقدر خوش‌شانس باشند که در یک شرکت خصوصی کار پیدا کنند یا باید پدر و مادری داشته باشند که همچنان از ریختن پول به پایشان ابایی نداشته باشند یا در صورت اجبار جذب بازار کار در خارج شوند.
در این میان فارغ‌التحصیلان رشته‌‌های علوم انسانی خوش‌شانس‌تر از باقی رشته‌‌ها هستند، این افراد که به نسبت رشته‌‌های پزشکی و مهندسی هزینه بسیار کمتری خرج تحصیل کرده‌اند بعد از فارغ‌التحصیلی نیاز به سرمایه کلانی برای شروع کار ندارند اما از جهت این که پیدا کردن مشاغل مطابق با تخصص‌شان کار سختی است در بسیاری موارد برای پیدا کردن کار به مشکل می‌خورند.
در این میان دختران و پسرانی هم هستند که پس از تحمل هزینه بسیار چه از طرف بودجه ملی و چه خانواده تا مرحله دریافت مدرک لیسانس و بدون رسیدن به مرحله تخصص، تحصیل را ر‌ها می‌کنند و به مشاغلی چون منشی‌گری و کار معمولی در مؤسسات مختلف روی می‌آورند که به گفته بسیاری از کارشناسان به هدر رفتن هزینه‌‌های تحصیلی است.
با توجه به اين هزينه‌هاست كه استفاده مطلوب از تخصص جوانان تحصيل‌كرده علاوه بر حل مشكلات كشور مي‌تواند از خروج سرمايه‌هاي انساني جلوگيري نمايد.


برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار