باشگاه خبرنگاران- در هنرهاي تجسمي رويدادي به نام بي ينال با دوسالانه جزء مهم ترين اتفاقات هنري در اين حوزه به شمار مي رود.
برگزاري دوسالانه هاي تجسمي از حدود دهه شصت به بعد رونق گرفت در حقيقت رويدادهايي به نام دوسالانه تجسمي با برگزاري دوسالانه نقاشي پايه گذاري شد.
اولين دوسالانه از سوي انجمن هنرمندان نقاش ايران به عنوان رويداد ملي با نمايش آثاري از سوي هنرمندان برجسته نقاشي انجام شد.
كم كم در هنرهاي ديگر هم شاهد برگزاري دوسالانه ها از آن سال ها به بعد بوديم دوسالانه هاي عكس، كاريكاتور، مجسمه سازي، سفال و سراميك و .. كه يكي پس از ديگر برگزاري مي شد.
اولين دوره هاي دوسالانه هاي تجسمي به خوبي برگزار و با استقبال خوبي هم روبرو مي شد و نويد برگزاري دوره بعدي نيز داده ميشد، هر چند كه برخي كه نه بلكه بسياري از اين دوسالانه از دو سالانه عبور كرده و به علت تاخيرات فراوان به سه سالانه، چهار سالانه تبديل شد كه البته در اين بين دو الانه تصويرگري ركورددار بود و با يك دهه تاخير هنوز هم در بلاتكليفي در ارتباط با برگزاري ششمين دوره خود به سر ميبرد.
به هر حال پايه هاي برگزاري دوسالانه منظم شد، بماند كه تاخيرات فراواني را در آن ها مشاهده مي كنيم در حال حاضر در تمام رشته هاي هنرهاي تجسمي دوسالانه داريم كه در كنار آن ها چندين رشته هنرهاي سنتي هم صاحب دوسالانه شده اند.
وقتي هنري از رشته هاي تجسمي به افتخار برگزاري دوسالانه ميرسند، اطلاع رساني گسترده اي صورت گيرد به قدري اطلاع رساني گسترده است كه تصور ميكني قرار است دوسالانه فلان هنر تجسمي در كره ماه برگزار شود و به به شاد باش به جهت رسيدن به اين افتخار تقديم مديران برگزاري آن دوسالانه ياد شده مي شود.
اولين دوره كه برگزار ميشود تازه هنرمندان آن رشته از خواب ناز بيدار مي شوند و ميگويند قرار نبود دوسالانه به اين صورت برگزار شود داوري چرا اينقدر ضعيف بود، ضابطه جاي خود را به رابطه داده، چرا اسم فلان هنرمند و مثلا برادرزادگان وي كه نميخواهيم نامش را ببريم در دوسالانه نگارگري تكرار شده مگر فقط اين آقا و برادرزادهايش نگارگرند، بعضي ها هم ميگويند از دوره بعد بايد اين نوع دوسالانه تحريم شود، چرا اينقدر بودجه صرف يك رويداد مي شود كه اصلا بازتاب ندارد و تنها شبيه يك نمايشگاه است تا يك رويداد ملي و چرا اين دوسالانه بين المللي نيست مگر هنرمندان ما چه چيزي از خارجي ها كم دارند و اين ها تنها گوشه اي از اعتراضات همان به به، چه مديري، چه تدبيري ،چه فكري و.. كه بيان مي شود.
با تمام اين اعتراضات و نابساماني ها خوشبختانه هيچ دوسالانه اي از رشته هاي هنرهاي تجسمي كن فيكون نشده و حتي با ده سال تاخير هم برگزار مي شود و مثلا اگر در دومين دوره خود مسكوت بماند و چند سال بعد برگزار شود باز هم با نام همان دومين دوره به انجام ميرسد يعني اصلا مهم نيست كه چند سال تاخير كند تنها برگزاري مهم است مانند همان ضرب المثل كه ميگويد حرف مرد يكي است.
اوضاع دوسالانه هاي تجسمي به همين منوال پيش مي رفت و .. اين رويدادهاي مهم هنرهاي تجسمي در تهران برگزار مي شد يعني تمام دوسالانه ها در پايتخت ايران و در كلانشهر تهران برگزار مي شد حالا ميخواست دوسالانه ملي باشد يا بين المللي از سوي هنرمندان استان هر كجا كه ميخواهد باشد بايد دوسالانه در تهران برگزار مي شد به عبارت ديگر نام دوسالانه را كه مي آوردي در پي آن بايد ميگفتي تهران مثل دوسالانه كاريكاتور در تهران، مجسمه سازي در تهران، دوسالانه نقاشي در تهران و خلاصه هم دوسالانه در تهران برگزار ميشد.
اما دست روزگار اوضاع را به همين منوال رها نكرد و با آمدن مديري جديد تحولي اساسي به دوسالانه هاي تجسمي داده شد يعني به قول خودشان به احوالات دوسالانه ها رسيدگي شد.
به گفته برخي هنرمندان بناي ناسازگاري براي برگزارنشدن دوسالانه هاي تجسمي در تهران گذاشته شد.
در ابتدا خبري مبني بر اينكه قرار است تمركززدايي دوسالانه ها را شاهد باشيم اعلام شد.
حالا تمركز زدايي يعني چه؟ يعني خروج دوسالانه هاي تهران از اين شهر بزرگ و خالي كردن آثار دوسالانه ها باز هم از اين شهر بزرگ كه البته به سرعت هم محقق شد هر چقدر اعتراضات بيشتر مي شد، دوسالانه هاي بيشتري به شهرستان ها انتقال داده مي شد.
بسياري از هنرمندان كه از برگزاركنندگان دوسالانه هاي تجسمي بودند به اين اقدام اعتراض كردند و برخي نشان اعتراض خود را با برگزار نكردن دوسالانه در تهران و نه در استان مربوطه اعلام كردند كه البته اين عدم برگزاري باعث شد كه همان مديران هنري كه بدعت گذار تمركز زدايي دوسالانه ها بودند برگزاري اين رويدادها را برعهده بگيرند يعني خودشان مجري دوسالانه ها شوند، اين اقدام باعث افزايش بيلان كاري آن ها نيز مي شد و هر چند وقت يكبار اعلام ميكردند كه دو سالانه ها تجسمي فلان هنر در استان فلان، دوسالانه اين يكي هنر در آن يكي استان و به همين ترتيب الي آخر.
بعد از اين اختلافات و عدم همكاري ها برنامه جديد ديگري در دستور كار مديران قرار گرفت دستوري مبني بر برگزاري همزمان دوسالانه هاي تجسمي در تهران و شهرستان ها كه اين موضوع باز هم با انتقاد ها روبرو شد.
بالاخره چند دوسالانه در تهران و يكي از استان هاي كشور برگزار شد كه از آن جمله ميتوان به دوسالانه كاريكاتور كه به صورت بين المللي برگزار مي شود در تهران و اهواز برگزار شد اشاره كرد.
اعتراض هنرمندان كم بيراه هم نبود، چرا كه بعضي از دوسالانه ها در استانهايي برگزار مي شد كه اصلا امكانات فرهنگي هنري نداشت.
در حقيقت تنها بخشي از بودجه اي كه تعيين شده مصرف و گفته ميشد دو سالانه تجسمي اين هنر مربوطه در آن استان مربوطه برگزار شد.
نفس برگزاري دوسالانه ها كه رويدادي هنري است به جهت گسترش هنرهاي تجسمي در استانها اصلا بد نيست كه بلكه قطعا موثر خواهد بود البته منوط بر اينكه با درايت و برنامه ريزي صورت گيرد نه به خاطر صرف بخشي از آن بودجه كه به برگزار كننده داده شده است در حقيقت برگزاري دوسالانه ها در استانهاي كشور نيازمند نگاهي دلسوزانه است و نه صرف بودجه يا به عبارتي هدر دادن بودجه هاي بخش هنرهاي تجسمي كه متاسفانه امروزه شاهد به هدر رفتن آن هستيم.
شايد بودجه كم باشد اما ميتوان با مقدار كم هم اتفاقي تاثيرگذار را داشته باشيم.
برگزاري دوسالانه ها در تهران و استانها يعني صرف بودجه به منظور نمايش آثار، حمل و نقل آنها (آثار)، هزينه رفت و آمدهاي مديران، هنرمندان و .. كه اصلا جايز نيست و ميتوانيم با حذف اين هزينه ها دو سالانه اي مناسب برگزار كنيم.
تمركز زدايي را در حقيقت نوعي بلاتكليفي در هنرهاي تجسمي بايد بدانيم چرا كه اگر تمركززدايي دوسالانه ها قرار است از تهران انجام گيرد پس چرا دوسالانه ها هم در تهران و هم در يكي از استانها برگزار مي شود اگر قرار است در تهران باشد چرا انقدر برخي مديران دو پهلو حرف مي زنند و پشت ديوار واژه تمركززدايي پنهان مي شوند.
اگر قرار است دوسالانه اي در استاني برگزار شود پس پرونده برگزاري آن در تهران بسته مي شود و بودجه اي كه قرار است براي اين دوسالانه در تهران صرف شود را در جاي ديگر خرج كنند.
چرا دوسالانه اي در استان مربوطه افتتاح مي شود و مديران هنري در اختتاميه آن شركت ميكنند و اهدا جوايز صورت ميگيرد و چند روز بعد بار ديگر گشايش همان دوسالانه را در تهران با همان مديران البته بدون اهدا جوايز شاهد هستيم كه اگر اين امكان هم وجود داشت يعني اهدا جوايز را نيز مشاهده ميكرديم.
بهتر است به جاي شعار دادن و يا دچار شعارزدگي شدن و نديدن افق هاي دور تنها به واژه ها بسنده نكنيم و كمي با عقل سليم بينديشيم و انقدر بودجه بيت المال را به هدر ندهيم و مخاطبان هنري را دچار دلزدگي نكنيم.
بهتر است يك افق را مشاهده كنيم و هدف اصلي را تعيين كنيم اگر قرار است دوسالانه ها در استان ها رشد كنند و باعث كشف استعدادهاي هنري شوند پس چرا عينا همان رويداد را در پايتخت داريم.
اين انتقال دو سالانه هاي تجسمي را نبايد تمركز زدايي بدانيم بلكه بايد خرج كردن بودجه كلان در هنرهاي تجسمي و به عبارتي به هدر دادن آن بدانيم./ي2
يادداشت از فاطمه اصلاني.