خدایا! تو را شکر میکنم که اشک را آفریدی، که عصاره حیات انسان است، آنگاه که در آتش عشق میسوزم، یا در شدت درد میگدازم، یا در شوق زیبایی و ذوق عرفانی آب میشوم، و سر و پای وجودم روح میشود، لطف میشود، عشق میشود، سوز میشود، و عصارة وجود بصورت اشک، آب میشود و به عنوان زیباترین محصول حیات، که وجهی به عشق و ذوق دارد، و وجهی دیگر به غم و درد، بر دامان وجود فرو میچکد.
ای حیات با تو وداع می کنم با همه زیباییهایت، با همه
مظاهر جلال و جبروت، با همه کوهها و آسمانها و دریاها و صحراها، با همه
وجود وداع می کنم. با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می روم و از
همه چیز چشم می پوشم.
ای پاهای من، می دانم شما چابکید، می دانم که در همه مسابقه ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید، می دانم فداکارید، می دانم که به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می آئید، اما من آرزوئی بزرگتر دارم، من می خواهم که شما به بلندی طبع بلندم، به حرکت در آئید، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید، به سرعت تصمیمات و طرحهایم سریع باشید.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید