به گزارش
سرويس علمي پزشكي باشگاه خبرنگاران، اگر کودک به علت بزرگشدن شکم مادر و تغییرهایی که در مادر بهوجود آمده، از او سؤال کرد، باید در مورد نوزاد و تولد او، با کودک حرفزد. اگر کودک در مورد حاملگی مادر و تولد نوزاد و داشتن خواهر یا برادری سؤالی نکرد، بهترین موقعِ گفتن و توضیحدادن برای کودک، همان چندماه آخر دوران حاملگیست.
مادر باید در مورد نوزاد جدید، به زبانی ساده و قابل فهم و دور از اصطلاحهای پزشکی با کودک صحبت کند. مادر نباید به کودک، برخلاف واقعیت چیزی بگوید. به او نگویید که با تولد نوزاد جدید، زندگی شادی خواهیم داشت و نوزاد سبب شادی، تفریح و سرگرمی همهی ما خواهد بود زیرا چنین نخواهد بود!
به او بگویید: «نوزاد بسیار کوچکی خواهیم داشت که نمیتواند راه برود، گریه زیاد میکند، باید به او شیر بدهیم و از او مراقبت کنیم تا بزرگ شود.» در مورد دختر یا پسربودن نوزاد، با کودک سخنی نگویید مگر پزشک با انجام آزمایشهای اختصاصی به شما گفته باشد که نوزادتان دختر یا پسر است. اگر کودک شما کوچک است و هنوز درک نمیکند، لزومی ندارد دربارهی نوزاد خود با او صحبت کنید.
اگر کودک به حد کافی بزرگ است، زمانیکه برای خرید وسایل و لوازم نوزاد به بازار میروید، کودک را با خود ببرید و او را در هنگام خرید، شرکت دهید. او از شرکتکردن، احساس خوشحالی خواهد کرد اما زمان خرید شما با کودک، باید بسیار کوتاه باشد تا خسته نشود. هنگام خرید لوازم، برای کودک نیز چیزی بخرید تا او احساس نکند که با تولد نوزاد جدید، کنار گذاشته شده است.
از طرفی دیگر، کودک نباید احساس کند آنچه در گذشته متعلق به او بوده مانند تختخواب، صندلی، اسباببازی و... از او گرفته و به نوزاد جدید داده میشود؛ اگر قرار است گهواره یا تخت کودک برای استفادهی نوزاد اختصاص یابد، پدر و مادر ابتدا باید برای کودک، تخت جدیدی را تهیه نمایند و سپس تخت او را مورد استفادهی نوزاد جدید قراردهند.
چون زمان ماندن مادر در بیمارستان، اغلب کوتاه است، بنابراین نگهداری کودک در خانه و پرستاری او باید بهوسیلهی پدر یا افرادی که با کودک نزدیکی داشتهاند، انجام گیرد. اگر مادر، مدتزمان کوتاهی در بیمارستان خواهد ماند، بردن کودک به بیمارستان، ضرورتی ندارد و دیدن و آشناشدن کودک با نوزاد تازهمتولدشده، بهتر است که پس از بازگشت مادر به خانه و در خانه صورتگیرد.
پس از آوردن نوزاد به خانه، کودک بزرگتر را به اتاق دیگری یا به خانهی پدر و مادربزرگ نفرستید، زیرا کودک احساس خواهد کرد که متولدشدن نوزاد، تغییری در پرستاری او بهوجود آورده و او را از محیط قبلی خود و دامان مهر و محبت مادر، دور کرده است.
** آوردن نوزاد به خانه و پیدایش حس حسادت در کودک بزرگتر
زمانیکه نوزاد به خانه آورده میشود، چون مورد توجه همه قرارمیگیرد و دوستان و اقوام، هریک او را در آغوش میگیرند و حتی برایش هدیه میآورند، بنابراین، کودک احساس میکند که ایکاش من هم نوزاد بودم و عکسالعمل او ممکناست بهصورت رفتار کودک شیرخوار باشد؛ او ممکن است در شلوار خود ادرار کند یا در حالیکه درگذشته خوب حرفمیزده، مانند کودکانی که تازه یاد گرفتهاند کلمهها را ادا کنند، حرف بزند.
برخی از کودکان هنگامی که مادر، نوزاد خود را شیر میدهد، از روی حسادت، به شیرخوردن از شیشهی شیر تمایل پیدا میکنند و با گریهکردن، از مادر میخواهند که شیر را از شیشهی شیر به آنان بدهد، درصورتی که خوردن شیر از شیشه را در گذشته ترک کرده بودند. مادر نباید احساس کند که کودک با خوردن شیر از شیشهی شیرخوری، مشکلی بهوجود خواهد آورد و نباید با خوردن شیر از بطری شیرخوریِ کودک مخالفت کند و چیزهای دیگری مانند شکلات و شیرینی به او بدهد که راضیاش نماید. تمایل کودک به خوردن شیر از بطری شیرخوری، چند هفتهای بیشتر ادامه نخواهد یافت.
گاهیاوقات ممکن است از روی ناراحتی و حس حسادت، اسباببازی یا شیء را به طرف نوزاد پرت کند که مادر بهطور معمول، در چنین حالتی نسبت به عمل کودک، پرخاش کرده و او را سرزنش میکند. این عملِ مادر، حس حسادت و ناراحتی کودک را بیشتر خواهد کرد و سرزنشکردن و عصبانیت مادر نیز حس حسادت کودک را عمیقتر و شدیدتر خواهد کرد. مادر نهتنها باید نوزاد را از مخاطرهها حفظ کند، بلکه باید کودک بزرگتر خود را نیز دریابد. مادر باید به کودک بزرگتر خود بفهماند که هنوز او را دوستدارد و بنابراین، نباید کاری کند که موجب آزار و آسیب برادر یا خواهر کوچکاش شود.
مادر باید به کودک بگوید: «ما همگی دوستت داریم اما چون این خیلی کوچک است، باید مراقبش باشیم. تو هم باید کمک کنی تا با همدیگر بزرگش کنیم.»
شدت حسادت کودکان نسبت به نوزاد شیرخوار بهطور معمول در سنین کمتر از 5سالگی، به بیشترین حد خود میرسد، زیرا کودک در این سن هنوز وابسته به پدر و مادر است و به خارج از خانه وابستگی ندارد اما زمانیکه کودک به سن 6سالگی یا پس از آن رسید، خود را بهتدریج از پدر و مادر دور میکند و علاقه و دوستانی در خارج از محیط خانه بهدست خواهد آورد.
** چگونگي رفتار پدر و مادر با کودک بزرگتر
زمانیکه نوزاد تازهمتولد شده به خانه آورده میشود، مادر نباید هیچگونه تغییری در رفتار خود نسبت به کودک بزرگتر بهوجود آورد، گرچه مادر بهعلت زایمان، ضعیف، خسته و حتی بیحوصله شده اما تا حد امکان باید سعی کند با کمک پدر، زندگی روزمره و روابط و رفتار قبلی خود را با کودک حفظ نماید.
پدر و مادر باید زمانی که در گذشته با کودک بزرگ خود میگذراندند و به او میپرداختند را مراعات کنند و اگر نوزاد احتیاج به پرستاری زیادی دارد، قسمتی از پرستاری از نوزاد را به فرد دیگری که شاید در کنار دارند، واگذار کنند تا فرصت بیشتری داشته باشند که به کودک بزرگتر خود برسند. رفتار پدر و مادر باید طوری باشد که کودک حس کند هنوز هم مورد توجه و علاقهی آنان است.
زمانیکه کودک ببیند تمام توجه و علاقهی مادر به نوزاد جلب میشود و نوزاد مدام در آغوش مادر است و او بلاتکلیف و سرگردان است، حس حسادت در او بهوجود خواهد آمد. اگر برای پدر امکان دارد، میتواند کودک را با خود به محل کارش ببرد تا در خلال روز با پدر مشغول باشد. سپردن کودک به کودکستان نیز برای او سرگرمکننده خواهد بود. اگر شغل پدر اجازه نمیدهد، میتواند در ساعتهای بیکاری خود، کودک را برای خرید، دیدن دوستان و گردش، به بیرون از خانه ببرد.
کودک بزرگتر اغلب از مادر اجازه میخواهد تا نوزاد را بغل کند. مادر از ترس اینکه نوزاد ممکن است از بغلش بیفتد، بهطور معمول اجازه نمیدهد. اگر کودک روی فرش یا روی تختخواب بنشیند و نوزاد را در آغوش بگیرد، امکان افتادن نوزاد وجود نخواهد داشت؛ بنابراین، مادر باید بهدفعات اجازه دهد که او نوزاد را در آغوش بگیرد؛ این کار موجب میشود حس حسادت و تنفر کودک نسبت به نوزاد کاهش یابد.
میتوان در پرستاری از نوزاد و در دوران شیرخواری، از کودک بزرگتر درصورت تمایل او بهره جست؛ اینعمل موجب میشود حس حسادت، به دوستی تبدیل شود. اگر هدیههایی از طرف دوستان برای نوزاد آورده میشود، بهتر است پدر و مادر ترتیبیدهند که برای کودک بزرگتر نیز همزمان هدایا آورده شود تا او احساس کمبود نکند./عط
** براي مطرح كردن سوالات پزشكي خود اينجا را كليك كنيد.