به گزارش سرویس بین الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری میدل ایست آنلاین، " رابرت پری" نویسنده آمریکایی در این مقاله ابتدا به موضوع تهدید های آمریکا و اسرائیل در خصوص حمله به تاسیسات هسته ای ایران اشاره کرده و عنوان می کند گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد برنامه هسته ای ایران با گرد آوری شواهد قدیمی و جدید مدعی شده ایران به سوی تولید بمب هسته ای در حرکت است و باعث شد ماه گذشته موضوع جنگ با ایران مطرح شود. این در حالی است که رسانه های خبری آمریکا نیز گزارش آژانس را درست تلقی کردند و گزارش های سیا در سال 2007 مبنی بر این که ایران در سال 2003 برنامه تولید سلاح هسته ای را متوقف کرده، بیشتر انکار کردند.
در این بین باید به یک نکته ابهام آمیز توجه داشت. پیش آن که حمله آمریکا و متحدانش به عراق آغاز شود رسانه های آمریکایی از گزارش های سیا در خصوص برنامه تسلیحات کشتار جمعی عراق استقبال کردند اما گزارش های آژانس را که عراق چنین برنامه ای ندارد به تمسخر می گرفتند.
در مورد ایران جای سیا و آژانس عوض شده است. تحلیل گران اطلاعاتی با درس گرفتن از گزارش های ساختگی خود در خصوص برنامه تسلیحات کشتار جمعی عراق، در مورد اتهام برنامه تسلیحات هسته ای ایران بسیار محتاط و مردد هستند، در حالی که این بار آژانس نقش اغراق گر را بر عهده گرفته است. بنا بر این بسیار به جا است که اسناد ویکی لیکس در مورد انتخاب رئیس جدید آژانس در سال 2009 را مورد بررسی قرار دهیم، تا بهتر متوجه شویم که چرا این اتفاق رخ داده و آژانس چنین نقشی را بر عهده گرفته است.
آنچه که اسناد طبقه بندی شده وزارت خارجه آمریکا نشان می دهد، این است که یوکیا آمانو پیروزی خود را تا حد زیادی مدیون حمایت آمریکا است و بلافاصله پس از انتخابات، از پول های آمریکایی برای سازمان تحت امرش بهره فراوانی برد.
علاوه بر این، آمانو تردیدی نداشت که پس از پیروزی در درگیری و رویارویی آمریکا با ایران، در کنار آمریکا قرار بگیرد و حتی ملاقات های مخفیانه ای نیز با مقامات صهیونیست در مورد شواهد و مدارک ادعای آنها در مورد برنامه هسته ای ایران، داشته باشد، با وجود آن که خود اسرائیل سرآمد تمام دولت های هسته ای جهان است و به بازرسان آژانس اجازه بازدید از سایت های هسته ای خود را نمی دهد.
بر طبق اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در وین، اتریش و مقر آژانس، دیپلمات های آمریکایی در سال 2009، از این که آمانو منافع و خواسته های آمریکا را در جهتی پیش می برد که خواست آمریکا است و محمد البرادعی مدیر سابق آژانس پیش نمی برد، ابراز شادمانی می کردند. در یک تلگراف به تاریخ 9 ژوئیه 2009، "جفری پیات" نماینده آمریکا در آژانس گفته است آمانو از حمایت آمریکا در انتخاب او تشکر کرده است. آمانو انتخاب خود را مدیون آمریکا ، استرالیا و فرانسه دانست و گفته است به ویژه مداخله آمریکا و آرژانتین تعیین کننده بود.
آمانو به اطلاع "پیات" رسانده است که به عنوان مدیر کل آژانس رویکردی متفاوت با البرادعی در مورد ایران اتخاذ می کند و نقش اصلی خود را اجرا کننده قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل یعنی همان تحریم های مورد نظر آمریکا علیه ایران، می داند.
آمانو همچنین در خصوص تغییر و تحول در رده های ارشد آژانس از جمله برکناری یک مقام ارشد و ابقای یک مقام دیگر اظهاراتی داشته است. اقداماتی که پیات نسبت به آن ابراز رضایت کرده و گفته است، ما همگی با این ارزیابی آمانو در مورد او مشاور ارشد موافقیم و آنها را نشانه های مثبت اولین می دانیم. در عوض "پیات" تصریح کرده آمانو از حمایت مالی، فراوان آمریکا برخودار خواهد بود.
"پیات" گفته است آمریکا تمام تلاش خود را می کند تا آمانو به عنوان مدیر آژانس تا پایان ماموریتش عملکردی موفقیت آمیز داشته باشد. آمانو پیشنهاد کرده افزایش منطقی بودجه معمولی آژانس مفید و کارگر خواهد بود.
از طرف دیگر "پیات" مطلع شده است که آمانو بلافاصله پس از انتصابش به عنوان مدیر کل آژانس، با "میکاییل" نماینده اسرائیل در آژانس ملاقات کرده است. در این دیدار "میکاییل" نارضایتی خود را از برخی جملات و اظهارات آمانو مبنی بر این که هیچ مدرکی دال بر تلاش ایران در جهت تولید بمب هسته ای وجود ندارد، ابراز کرده بود؛ جملاتی که آمانو برای بی طرف نشان دادن خود و جلب حمایت کسانی که او را بی طرف نمیدانسنتد، بر زبان آورده بود.
آمانو در جلسات خصوصی موافقت کرده بود که با رئیس انرژی اتمی اسرائیل مشورت هایی داشته باشد. مضحک این است که در واقع آمانو تماس های مخفیانه ای با مقامات اسرائیلی در خصوص برنامه هسته ای ایران داشت که حتی یک بمب هسته ای ندارد، در حالی که خود اسرائیل زرادخانه بزرگ و افشا شده هسته ای در اختیار دارد.
در سند دیگر به تاریخ 16 اکتبر 2009، نماینده آمریکا در آژانس گفته است، آمانو بر حمایت خود از اهداف استراتژیک آمریکا در آژانس تاکید کرده است. آمانو گفته است در خصوص هر تصمیم راهبردی، از انتصاب افراد در سمت های بالا گرفته تا نحوه برخورد با برنامه هسته ای ایران خود را در زمین آمریکا و طرف این کشور می بیند. آمانو، با فريبكاري هرچه تمام، تا زمان نشستن بر صندلي رياست آژانس، برخي برنامه هاي خود را فاش نكرده و پر از ابهام نگه داشته بود.
به عبارت ديگر تصويري كه از آمانو به وجود آمده، فردي است كه مايل است در جاهايي، به ويژه در مورد برنامه هسته اي ايران به نفع آمريكا و اسرائيل سرخم كند. رفتار آمانو قطعا با رفتار البرادعي رئيس مستقل آژانس و اين كه چگونه البرادعي در برابر ادعاهاي "بوش" در خصوص برنامه تسليحات هسته اي و كشتار جمعي عراق مقاومت كرد و برخي اسناد را ساختگي خواند، متفاوت است.
با بررسي دقيق تر اين اسناد جزئيات بيشتري نيز به دست مي آيد، مانند درخواست آمانو از آمريكا براي پول بيشتر.
امروزه، با توجه به اين كه برخي از كانديداهاي جمهوري خواه براي حمله به ايران خود را با اسرائيل هماهنگ كرده اند، اين جزئيات، به رأي دهندگان آمريكايي كمك مي كند كه بهتر تصميم بگيرند كه آيا جنگي ديگر لازم يكي ديگر از اسنادي كه توسط ويكي ليكس منتشر شد و مي تواند به آمريكاييان در تصميم گيري بهتر كمك كند، فيلم حمله يك فروند بالگرد آمريكايي به مردان بي دفاع عراقي از جمله دو خبرنگار رويترز است. بالگرد آمريكايي نه تنها اين عراقي ها و دو خبرنگار رويترز كه فكر كرده بودند دوربين هاي آنها سلاح است هدف قرار داده بودند، بلكه چند عراقي را كه با يك دستگاه ون براي كمك به يكي از خبرنگاران مجروح وارد صحنه شده بودند را نيز مورد هدف قرار دادند، كه در بين آنها دو كودك عراقی به شدت مجروح شدند. يك آمريكايي پس از اين ماجرا گفته بود، اين گناه عراقي ها بود كه كودكان خود را به ميدان جنگ آورده اند.
اين حادثه روز 12 ژوئیه 2007 رخ داد؛ درست زماني كه مطبوعات و رسانه هاي آمريكايي مدعي بودند با افزايش نيروها و تشديد عملياتها، خشونت را در عراق كاهش يافته و ارتش چيزي نزديك به يك پيروزي را براي آمريكا به دست آورده اند.
اما مطبوعات آمريكايي به ندرت اشاره مي كردند كه افزايش عمليات ها يكي از خونين ترين دوران جنگ را رقم زده است. در آن برهه، يعني زماني كه بوش 30 هزار نيروي تازه نفس را به عراق اعزام كرد، علاوه بر مرگ تعداد بي شماري از عراقي ها، هزار نفر از سربازان آمريكايي نيز جان باختند.
آنچه كه باعث كاهش كشتار و خشونت هاي قومي در عراق شد، ميانجيگري ايران بود كه از مقتدا صدر خواست با دولت عراق توافقنامه اي امضا كند كه در اين ميان مقتدا صدر امضاي اين توافقنامه را مشروط به تعهد دولت در تعيين جدول زماني خروج نيروهاي آمريكايي در عراق كرد. اما مطبوعات و رسانه هاي آمريكايي مكررا عنوان مي كردند كه افزايش نيروها در عراق، عراقي ها را از خشونت محافظت كرده است.
اما انتشار اين فيلم دروغ بودن ادعاهاي آنها را نشان داد شايد بسياري از آمريكائيان مي خواهند خاطرت ناگوار جنگ عراق رابه فراموشي بسپارند، اما پرهيز از مواجه شدن با واقعيت، فقط باعث تشويق مجرمان جنگي براي به راه انداختن جرايمي مشابه يا حتي بدتر از آن در آينده مي شود.
درحال حاضر افرادي از جمهوري خواهان در خصوص جنگ با ايران صحبت مي كنند همانطور كه "بوش" و "ديك چني" در مورد جنگ با عراق صحبت مي كردند.
نويسنده سپس به اين بخش از اظهارات "بردلي منینگ" سرباز 24 ساله اي كه اين اسناد را در اختيار ويکي ليكس گذاشت، اشاره مي كند كه" من مي خواهم مردم واقعيت را ببينند".
"پري" مي نويسد، هديه "منینگ" به مردم آمريكا اين است كه او حقيقت را به مردم نشان داد كه اين امر مي تواند به بحث ها در مورد جنگ هاي سابق يا آينده معنا و مفهوم بدهد./ا