عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی گفت: کسی که می خواهد به عنوان یک اصولگرا در نظام مردم سالاری دینی مسئولیت های خطیری را بر عهده گیرد باید جرأت مرز بندی با فتنه گران و منحرفین و مفسدین اقتصادی را داشته باشد.

به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد اصولگرایان، عشرت شایق، از زنان فعال در عرصه های فرهنگی و سیاسی است که در سطوح مختلف حضور داشته است؛ از نمایندگی مردم تبریز، اسکو و آذرشهر در مجلس شورای اسلامی تا ریاست مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد و نایب رئیسی فدراسیون جودو. وی علاوه بر تحصیل در رشته روابط بین الملل، در حوزه های علمیه قم و کرمان نیز فقه و مبانی حقوق اسلامی را فرا گرفته است.


شایق در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد اصولگرایان درباره مشکلات فرهنگی کشور ، ورزش زنان و ... به بیان دیدگاه های خود پرداخته است.

در سی سال گذشته شاهد سیاست های خصمانه قدرت های بزرگ نسبت به کشورمان بودیم به طوریکه آنان ارزشهای اسلامی-ایرانی ما را مورد هدف قرار داده اند. آیا ما توانسته ایم الگوهای فرهنگی رقیب در مقابله با آنها برسیم؟

همه‌ دست‌اندرکاران‌ فرهنگ‌ کشور در این نکته اتفاق نظر دارند که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی و بویژه در سال های اخیر اعتقادات دینی و باورهای اجتماعی و همینطور ارزش های انقلابی ملت ایران مورد تهاجمات‌ سنگین و پیچیده فرهنگی‌ دشمنان قرار گرفته است. این تهاجمات که برگرفته از اهداف شوم سیاسی دشمنان‌ ملت ایران است گاهی به صورت آمیختن‌ فرهنگ‌ انقلابی‌ ما با چیزهایی‌ که‌ آن‌ را از خلوص‌ و کارایی‌ می‌اندازد و گاهی به‌ صورت‌ مانع‌ تراشیدن‌ بر سر تربیت‌ انسان های‌ کارآمد و متخصص‌ می باشد با این انگیزه که‌ بتوانند با جدا ساختن نسل های جدید از فرهنگ اسلامی – ایرانی، انسان های وابسته ای را تربیت نموده و در آینده امور کشور را توسط این افراد غرب زده تحت کنترل و در واقع تحت تسلط خود قرار دهند.
شکی‌ نیست‌ که‌ مستکبران این اهداف را نسبت‌ به‌ همه‌ افراد جهان سوم دنبال می کنند تا به‌ صورت‌ جذب‌ و یا ربودن‌ مغزها و استعدادهای‌ درخشان‌ از میان‌ ملت ها، آن ها را عقب نگه داشته و وابسطه به خود نمایند ولی با توجه‌ به‌ ماهیت انقلاب‌ اسلامی‌ و خطراتی‌ که‌ این انقلاب برای‌ استکبار دارد برنامه ریزی دشمنان نسبت‌ به‌ کشور ما به‌طور ویژه‌ می باشد بنابر این لازم است همه دست اندرکاران فرهنگی کشور در یک جهاد بزرگ و متناسب‌ با شدت و پیچیدگی های خصومت‌ دشمنان برای مقابله با آنان برنامه‌ریزی‌ نموده و به صورت جدی و مستمر آن را اجرا نمایند البته اقداماتی در این رابطه صورت گرفته ولی بخاطر متناسب نبودن با شدت و گستردگی برنامه های دشمنان، نیازمند برنامه ریزی قوی تر و اختصاص منابع بیشتر به بخش فرهنگ هستیم و صد البته مهم تر از اختصاص منابع، هماهنگی بین دستگاه های متولی فرهنگ کشور می باشد.

نهاد مذهب و نقش والای آن در جمهوری اسلامی چگونه در سیاست های فرهنگی کلان فرهنگی کشور بازتولید می شود؟ به نظر می رسد در این عرصه با مشکلاتی رو به رو هستیم.

وقوع انقلاب اسلامى در ایران، یک تحول استثنایى در دنیا بود که بواسطه ویژگی های خود با انقلاب هاى دیگر قابل مقایسه نیست. یکی از این ویژگی ها که در واقع مبنا و اساس این انقلاب نیز می باشد شکل گیری آن برپایه ارزشهاى دینى، اخلاقى و معنوى بود و به اعتراف دوست و دشمن وجه فرهنگی این انقلاب به گونه ای غالب است که انقلاب اسلامی را انقلابی ارزشی و فرهنگی نامیده اند و مؤلفه فرهنگی‌-اجتماعی ‌و ایدئولوژیک، بنیادی‌ترین مؤلفه قدرت در نظام برآمده از انقلاب ‌اسلامی یعنی جمهوری اسلامی ایران بوده و نقطه قوت آن محسوب می گردد.

دین، خصوصیت انقلاب اسلامی بود و این خصوصیت با گذشت زمان تحلیل نرفته و این‌طور نبوده که روزى دین خصوصیت انقلاب باشد و پس از چندى، این خصوصیت از انقلاب گرفته بشود و همین پایداری در اصول بوده که هر جاى دنیا قلبى براى دین و اسلام مى‌تپد، به جمهورى اسلامى ایران که براى اعتلای اسلام حرکت مى‌کند علاقه‌مند باشد.

انقلاب اسلامی از خانه‌ى مذهب یعنى مسجد و مدرسه‌ى دینى آغاز شد و تقریبا همه افراد و جریان های سیاسی را تحت الشعاع خود قرار داد و به فضل خدا این جهت گیرى مذهبى انقلاب اسلامی تاکنون حفظ گردیده است و تلاش ها به سمتی سوق داده شده که رنگ فرهنگ دینی بر تمامی مؤلفه‌ها و عرصه‌های دیگر تاثیر گذار باشد و دلیل این امر، ماهیت انقلاب اسلامی و نظام برخواسته از آن می باشد.

اما در کنار نقاط قوت، باید به این واقعیت نیز اذعان نماییم که این تلاش متناسب با اهداف و انتظارات نبوده و بدلایل مختلف از جمله عدم توانمندی مدیران فرهنگی و جابجایی های مکرر و عمدتا ناشی از روابط سیاسی آنان، کمرنگ بودن بحث های کارشناسی و ضعیف بودن اتاق های فکر در عرصه فرهنگ، عدم اهتمام جدی به اجرای رهنمودهای بزرگان دینی، تاثیر پذیری حوزه فرهنگ از حوزه های دیگر، کارشکنی عوامل داخلی در کنار دسیسه های بیرونی و عواملی از این دست باعث گردیده تا تمهیدات بکار گرفته شده برای ممانعت‌ از بازنمایی ناهنجاری های فرهنگی، نتایج مورد نظر را بدنبال نداشته باشد. به عنوان مثال همه می دانیم که ارزش‌های مذهبی در جامعه اسلامی ما از ارزش‌های محوری بوده و آحاد جامعه متعهد به حفظ و دفاع از آن می‌باشند اما نداشتن برنامه ریزی مناسب در این رابطه و عدم توجه به همه پتانسیل های و نیروهای اجتماعی موجود در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی کشور نه تنها جامعه را از این توانمندی ها محروم ساخته بلکه در برخی موارد موجب واکنش‌های منفی و داشتن احساس بیگانگی نسبت به اهداف فرهنگی و دینی نیز شده است که برای مقابله با این وضعیت لازم است بحث آسیب شناسی در امور فرهنگی به طور جدی از سوی متولیان مورد توجه قرار گیرد و راه حل های کارشناسان مومن و متعهد عرصه دین و فرهنگ با دقت در جامعه پیاده شود.

چه لزومی دارد اصولگرایان با کسانی که در امر مبارزه با فتنه و مبارزه با جریان انحرافی و همچنین مبارزه با مفاسد اقتصادی کوتاهی کردند؛ مرزبندی داشته باشند؟

نظام مقدس جمهوری اسلامی بر مبناى آموزه های دینی شکل گرفته و به همین دلیل از حمایت میلیونى ملت ایران برخوردار گردیده و طبیعی است که در چنین نظامی، میزان پایبندی افراد به مبانی دینی و ارزش های اسلامی مهمترین ملاک انتخاب برای مسئولیت ها بوده و هرکس که در رابطه با اجرای دستورات دینی سستی و سهل انگاری داشته باشد و یا جرأت و جسارت اعلام مواضع شفاف سیسی و اعتقادی خود را نداشته و با فتنه گران و منحرفین و مفسدین اقتصادی مماشات نماید قطعا شایستگی حضور در مسئولیت های کلان اجرایی و قانونگذاری کشور را نخواهد داشت.

کسی که می خواهد به عنوان یک اصولگرا در نظام مردم سالاری دینی چنین مسئولیت های خطیری را بر عهده گیرد باید جرأت مرز بندی با فتنه گران و منحرفین و مفسدین اقتصادی را داشته باشد تا بتواند منشاء تحولات مثبت در جامعه بوده و صادقانه خدمت نماید و گرنه دچار روز مره گی شده و در نهایت با واسطه یا بی واسطه در جریانات سیاسی منحرف و یا کانون های شوم قدرت و ثروت هضم خواهد شد.

نفس اینکه انسان بخواهد براى رفع مشکلات جامعه اقدام نماید چیز با ارزشى است اما کافی نیست چون مبارزه با فتنه گران و منحرفین و باندهای مفسد اقتصادی اقدامات عملی می خواهد و و قطعا این اقدامات هزینه های سنگینی دارد که افراد داوطلب مبارزه با این گروه ها باید آمادگی پرداخت آن را از نظر روحی و روانی داشته باشند و تجربه نشان داده است که این توانمندی تنها در اشخاصی بوجود می آید که صلاحیت لازم را از طریق ایمان به خدا و عمل به دستورات دینی به دست آورده باشد.

در شرایطی که بصیرت و آگاهی مردم در کنار هدایت و هوشیاری مقام معظم رهبری و ایستادگی دلسوزان نظام باعث رسوایی سران فتنه و خنثی سازی دسیسه های جریان انحرافی گردیده است دلیلی ندارد که نخبگان و مسئولین سیاسی بویژه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مدیران ارشد نظام مرزبندی شفافی با فتنه گران و توطئه گران و یا مفسدان اقتصادی نداشته باشند.

انقلاب اسلامی برای تداوم مسیر با صلابت خود همواره نیازمند مسئولانی با بصیرت و ایثارگر می باشد و جلوه ملموس این بصیرت و آگاهی در شرایط کنونی تمسک به ولایت فقیه و ارزش های اعتقادی و انقلابی است که منجر به فاصله گرفتن از فتنه و انحرافات سیاسی و اقتصادی می شود.

نهادینه شدن ارزشها و هنجارهای اولیه از بدو ورود افراد به عرصه اجتماعی در نهاد اموزش و پرورش صورت می گیرد. آیا توجه کافی متناسب با نقش تعیین کننده این نهاد به آن، اختصاص داده شده است؟ به فراخور این نقش تعیین کننده آیا این نهاد از منابع مالی برخوردار است؟

نهادهای آموزشی و تربیتی با توجه به کارکردهای ویژه ای که به عهده دارند اولین‌ و مناسب ترین‌ راهبردی‌ است‌ که‌ بوسیله‌ آن‌ می‌توان‌ به‌ عقلانی‌ کردن‌ اعمال‌ و بهینه‌ کردن‌ رفتار انسانها پرداخت و موجبات رشد فردی و رفاه جمعی را فراهم ساخت.

در تمامی جوامع بشری، آموزش و پرورش نقش مهم و تعیین کننده ای در تعلیم و تربیت افراد ایفا نموده و شخصیت آینده متعلم را شکل می دهد و می توان گفت: هنجارها و ناهنجاری های فردای جامعه در کلاس های رسمی و غیررسمی امروز پایه ریزی می شود و طبیعی است که هرچه امروزه در رابطه با آموزش و پرورش تلاش و سرمایه گذاری بهتر و بیشتری صورت گیرد فردای روشن تری در انتظار افراد و جامعه هدف خواهد بود.

با وجود این اهمیت و نیازی که در رابطه با رشد و تکامل جایگاه آموزش و پرورش در نظام مقدس جمهوری اسلامی احساس می شود باید اذعان نمود که سرمایه گذاری و برنامه ریزی های صورت گرفته تاکنون متناسب با نیازها و اهداف متعالی انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب فرهنگی نبوده و منابع مالی در نظر گرفته شده در بودجه های سنواتی برای آموزش و پرورش تنها پاسخگوی نیازهای ضروری و حفظ وضعیت موجود است و مجالی برای ارتقاء نظام آموزش و پرورش کشور باقی نمی گذارد.

امروزه در جهان، آموزش در معنای وسیع کلمه با «جامعه پذیری» هم معناست زیرا هر دو واژه در بردارنده مفهوم انتقال فرهنگ از شخص یا گروه به شخص و گروه دیگر است اما به راستی نهادهای آموزشی و تربیتی ما توانسته اند به نحو احسن این رسالت را به انجام رسانند؟ البته نباید از نظر دور داشت که وضعیت آموزش و پرورش کنونی کشور قابل مقایسه با دوران قبل از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نبوده و نیست اما تا رسیدن به وضعیت ایده آل راه پیموده نشده فراوانی باقی مانده است که باید با تلاش و کوشش جمعی و بکار گیری انسان های مومن، متخصص و دلسوز در نظام تربیتی کشور و اختصاص منابع مالی و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری این مسئولیت خطیر به سرانجام نیکویی برسد.

بدیهی است در این رابطه تعامل بین مجموعه دولت و مجلس شورای اسلامی بسیار با اهمیت بوده و بدون هماهنگی و همکاری دو قوه، عملا راهی برای ایجاد تحول بنیادی و ملموس در آموزش و پرورش کشور وجود نخواهد داشت.

با توجه به روند جهانی شدن فرهنگ به نظر می رسد در ارائه الگوهای کلان فرهنگی از سوی مسئولین فرصت سوزی در حال رخ دادن است. آیا ما توانسته ایم الگوهای کلان فرهنگی ارائه کنیم؟ برای مثال می توانیم از مسئله حجاب نام ببریم. آیا ما در طول این چند سال توانسته ایم یک الگوی ایرانی اسلامی از یک زن ایرانی و مسمان ارائه بدهیم؟

مسائل و خطوط اصلی زندگی ملت ایران مانند فرهنگ، امنیت، عدالت، استقلال و عزت ملی همواره نیازمند الگوی اسلامی – ایرانی بوده است که در این الگو باید به عرصه زندگی مردم توجه کافی شود. الگو سازی کار پیچیده، دقیق و بلندمدتی است که درتدوین آن باید** همه زمینه ها و مسائل پیش روی مورد توجه قرار گیرد.
در الگو سازی برای یک جامعه اسلامی توجه به مسئله توحید اساس کار را تشکیل می دهد و اگر توحید و اعتقاد به خدا و التزام به این اعتقاد در زندگی بشر بسط داده شود به طور حتم مشکلات جامعه بشری حل و راه پیشرفت حقیقی گشوده خواهد شد. توجه به معاد در الگوی پیشرفت نقش اصلی را بر عهده دارد و تحمل همه دشواری ها را برای ترویج ایثار و از خودگذشتگی فراهم می سازد.

هدف نهایی اسلام از ارائه الگو، رستگاری انسان ها است و در این نگاه همه مسائل از جمله عدالت، رفاه، امنیت و عبادت مقدمه یا اهداف میانی هستند و هدف اصلی این است که انسان سعادتمند شود.

در مورد حجاب به طور اختصاصی باید گفت حجاب یک مسأله‌ی ارزشی است و هر چند داشتن حجاب مقدمه‌ ایی است برای چیزهای بالاتر اما خود موضوع حجاب به تنهایی نیز دارای ارزش و اهمیت است و حفظ آن به زن کمک می‌کند تا بتواند به رتبه‌ های معنوی عالی برسد و دچار آن لغزشگاه هایی که سر راهش قرار داده‌اند نشود و به همین خاطر است که امروزه فرهنگ رومی حاکم بر اروپا با همه چیز کنار آمده جز با دو سه مسئله که یکی از آنها و شاید مهمترینش حفظ این حالت حفاظ منضبط میان دو جنس زن و مرد و خویشتنداری در مقابل چیزی است که به آن آزادی جنسی گفته و راه انحطاط اخلاقی را برای بشریت رقم زده اند و همانطوریکه مقام معظم رهبری فرموده اند «ما از دنیای غرب که آمدند زن بشری را در طول دوره‌های گذشته تا امروز این‌قدر مورد تحقیر قرار دادند طلبکاریم.»

ایران قبل از انقلاب به سرعت در مسیر انحطاط اخلاقی و از بین رفتن احکام و ارزش های اسلامی و انسانی در حال حرکت بود اما به برکت پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت یافتن دستورات دینی، مسیر حرکت کاملا برعکس شد و احیاء احکام و ارزش های اسلامی و انسانی در دستور کار قرار گرفت و در طول بیش از سه دهه در خصوص مسائل ارزشی اسلام مانند حجاب، فرهنگ سازی و اقدامات تربیتی خوبی انجام یافته و یا در حال اجرا است اما باید اذعان نماییم که هرچه جلوتر می رویم نیاز به کار بیشتر و برنامه ریزی بهتر احساس می شود.

بیشتر سیاست های کلان فرهنگی در کشورهای توسعه یافته و حتی کشورهای اسلامی بر پایه مطالعات اجتماعی بنا شده است. تا چه میزان سیاست های کلان فرهنگی در کشورمان بر پایه مطالعات انجام شده و کارشناسی است و تا چه میزان متخصصین عرصه فرهنگ در این سیاست ها، تصمیم گیرنده هستند؟

بررسی و مطالعه ابعاد و ملزومات یک یا چند موضوع یا هدف معین، مهم ترین بخش وبرای یک برنامه ریزی صحیح و جامع بوده و می تواند پایه گذار سیاست های کلان در سطح ملی باشد و در خصوص مسائل فرهنگی نیز بدون شک بهره جستن از افکار و اندیشه های نخبگان و صاحب نظران بمنظور تبادل نظر و ارائه راهکارهای مناسب و اثربخش باعث فراگیر بودن مطالعات و کارآمدتر شدن برنامه ها می شود و از سوی دیگر مهمترین تأثیر انقلاب اسلامی ایران هم که در حوزه نظری بوده بر این ضرورت می افزاید.

وقوع انقلابی بر پایه ارزش های فرهنگی و دینی موجب گردیده تا متفکرین سیاسی و اجتماعی روز به روز توجه به ابعاد فرهنگی سیاست و مدیریت را بیشتر احساس نمایند و در همین راستا بوده که برای شناخت مشکلات و مسایل کلان فرهنگی کشور و ارایه پیشنهادات و راه‌حل‌های عملی و امکان‌پذیر توسط نهاد‌ها، صاحب‌نظران و اثرگذاران بخش فرهنگ، نهادها و سازمان هایی نیز تشکیل گردیده است که مهمترین آن ها شورای عالی انقلاب فرهنگی و زیر مجموعه های آن مانند شورای فرهنگی اجتماعی زنان می باشد اما اینکه تا چه اندازه تصمیمات و راه حل های این نهادها در سیاستگذاری های کلان فرهنگی کشور موثر بوده باید بگویم که میزان آن هر چقدر که باشد قطعا در حد قابل قبول نبوده است و شاید یکی از دلیل عمده این امر تعدد مراکز تصمیم گیری و اجرایی در بخش فرهنگ و عدم هماهنگی میان آن ها باشد.

به وجود اینکه جهت گیری کلی فعالیت های شورای عالی انقلاب فرهنگی و زیر مجموعه های آن مانند شورای فرهنگی اجتماعی زنان در ابعاد مختلف مبتنی بر وظایف و اختیارات قانونی بوده و اجرای محتویات و مفاد سیاستگذاری های انجام یافته می توانست حداقل بخشی از مشکلات و ناهنجاری های فرهنگی جامعه را برطرف نماید اما متاسفانه فصول مختلف این سیاستگذاری ها از طرف دستگاه های مجری، اجرا نمی شود و همین مسئله باعث تداوم برخی نابسامانی ها در حوزه فرهنگ شده و مشکلات و آسیب های اجتماعی جدی بوجود آورده است.

پیش درآمد بی‌نیازی به نظریه‌های غلط وارداتی و نامانوس با فرهنگ اسلامی و ایرانی به عرصه فرهنگی کشور این است که هرچه بیشتر و بهتر از الگوهای مورد نظر فرهنگی و ارزشی انقلاب اسلامی استفاده نماییم و برای موفقیت در این راه باید تاکیدات مقام معظم رهبری در خصوص تدوین «الگوی اسلامی _ ایرانی پیشرفت» بویژه در رابطه با بخش فرهنگ به عنوان نقشه راه مورد توجه جدی متفکران و سیاستگذاران و همینطور دستگاه های اجرایی متولی فرهنگ کشور قرار گیرد.

جنابعالی در بحث ورزش بانوان هم حضور داشته و دارید. ورزش بانوان در چه جایگاهی در کشور ما قرار دارد؟ چه مشکلاتی در راه رسیدن به جایگاه اصلی خودش برسد؟

ورزش و بازی به عنوان ابزاری حرکت‌ساز، شورآفرین، لذت‌بخش و پرورش‌دهنده جسم و روح از دیرباز مورد توجه بشر بوده و در هر برهه از زمان متناسب با امکانات و ذوق افراد تکامل یافته و امروزه به یکی از ضرورت های زندگی افراد تبدیل شده است که می تواند زمینه‌ موفقیت و تدبیر هر انسانی را در عرصه‌های مختلف فراهم سازد. شور و نشاط ورزش پاسخگوی جاذبه‌های درونی و شکست و پیروزی در آن پدید آورنده‌ موفقیت در مراحل بعدی زندگی خواهد بود.

به برکت ورزش بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی، روانی و حتی بخشی از مشکلات اقتصادی افراد برطرف می‌شود و به جرات می توان گفت: هر یک از انسان ها که بخواهند شاداب و سرحال باشند باید سلامت جسمانى خود را تأمین کنند و ورزش در تحقق این مسأله بیشترین و تعیین کننده ترین نقش را دارد.

طراوت، امید و شادمانی، سخت‌کوشی و آرمان‌خواهی و تلاش برای دستیابی به پیروزی، عبور از سنگلاخ‌های دشوار و حوادث تلخ و شیرین زندگی را برای ورزشکار عادی می‌سازد و این امکان را به او می‌دهد که در هر شرایطی با امید زندگی کند و در حوادث روزمره زندگی خود را نبازد.

ورزش در دنیای کنونی، از جهتی یک جریان فرهنگی برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی، درمان بیماری ها و موثر در حوزه سلامت و از طرفی دیگر به عنوان عامل ارتقاء فرهنگ عمومی شناخته می شود و برای ایجاد روحیه ی امید و اعتماد در شهروندان و نشان دادن قدرت و توانایی مدیریتی هر کشور، تلاش می شود تا ورزشکاران هر کشور با اقتدار در عرصه های جهانی حاضر شوند.

آموزه های دینی ما نیز در کنار توجه به تربیت روحی انسان ها، ضرورت توجه جدی نسبت به سلامت جسم را به عنوان وسیله رشد و خدمت و زندگی مورد تأکید قرار داده است. اصول و بنیادهای مکتب انسان ساز اسلام در راستای حفظ آمادگی و سلامت جسم، بیش از هر مکتب دیگر افراد را به فراگیری فنون مختلف از جمله رشته های ورزشی دعوت کرده تا در پرتو ورزش و نشاط بدنی، همواره سالم و تندرست باقی بمانند و کسانی را که خمودی، سستی و گوشه‌گیری را پیشه می‌سازند مورد مواخذه قرار داده است.

ورزش به عنوان عامل سلامت جسمی و نشاط روحی جامعه به دلایلی که توضیح داده شدو همچنین دلایل زیاد دیگری که به لحاظ رعایت اختصار از ذکر آن ها خودداری گردید، باید به عنوان یک ضرورت فردی و اجتماعی فراگیر شود.

امکانات ورزشی کشور باید به سرعت افزایش پیدا کند تا بتواند پاسخگوی نیاز مشتاقان ورزش باشد. به خصوص امکانات ورزش بانوان که نسبت به امکانات آقایان به مراتب وضعیت نامتعادل‌تری دارد و این کمبود ها کاملا احساس می‌شود.

اگر ورزش برای مردان لازم باشد (که هست) برای دختران و زنان لازم‌تر است. دختران امروز مادران فردا خواهند بود و اگر از نظر روحی و جسمی سالم و شاداب نباشند، نخواهند توانست وظیفه و مسوولیت خطیر خود را در خانواده و اجتماع به خوبی ادا کنند.

هدف اصلی ورزش بانوان در درجه اول تامین سلامت زنان جامعه و در درجه بعدی حضور مقتدرانه در میادین ورزشی داخلی و خارجی است که البته رعایت شئونات اسلامی بویژه حجاب و متانت، نخستین شرط این حضور می باشد به نحوی که ورزشکار زن ایرانی در میدان های ورزشی همواره باید به عنوان یک زن مسلمان، الگوی زنان ورزشکار دیگر کشورها باشد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی چند سال پیش در دیدار با زنان و مردان فاتح قله اورست با تجلیل ویژه از زنان کوهنورد صعود کننده به قله اورست، این اقدام آنها را که همراه با ترویج فرهنگ اسلامی و برافراشتن پرچم «یا فاطمةالزهراء» بر فراز قله اورست بود افتخارآمپز و نمایشی از مکنونات ملت ایران برشمرده و افزودند: واقعاً انسان احساس افتخار مى‏ کند از این‏که زنان جوانِ باایمان ما یک چنین حرکت عظیم و ارزشمندى را مى ‏توانند به وجود بیاورند و مایه‏ افتخار براى جامعه‏ ى ایرانى بشوند.من خبر را که شنیدم، لذت بردم؛ وقتى هم که عکس‏ هاى صعود خانم‏ ها را دیدم که در ارتفاع ظاهراً هشت هزار و هشتصد و خرده‏ اى ایستاده بودند و پرچم «یا فاطمةالزهراء» را دست‏شان گرفته بودند، واقعاً بیشتر احساس افتخار کردم. حقاً عظمت این کار خیلى زیاد است. مطمئناً بسیارى از مستمعان و بینندگان این برنامه‏ ها نمى ‏توانند حس کنند که چقدر اراده و نشاط جسمى و روحى لازم است تا یک انسان را در آن هواى نامساعد، در آن فشار شدید، با آن همه موانع و بدون هیچ تماشاچى، به آن‏جا برساند. در میدان فوتبال یا والیبال یا بسکتبال یا ورزش‏ هایى که جلوى چشم مردم انجام مى‏گیرد، این همه تماشاچى ایستاده‏ اند، کف مى‏ زنند، تشویق مى ‏کنند، نگاه مى ‏کنند؛ اما در غربت کوهستان، آن هم در آن نقطه‏ ى دور از دسترس، آن هم بین این دره ‏ها و برج‏ هاى یخ و آن هواى نامساعد، زن شجاع و بااراده‏ اى حرکت مى ‏کند و قصدش این است که این قدرت و نیروى پنهان در جسم و وجود و روح خودش را استخراج کند و به معرض بروز و ظهور برساند؛ خیلى عظمت دارد؛ خیلى کار بزرگى است. من تجلیل از شماها را وظیفه‏ خودم مى‏ دانم و حقاً و انصافاً باید عظمت این کار به مردم نشان داده بشود.»

برخی‌ها می‌خواهند چنین القاء کنند که اسلام مخالف ورزش زنان است، در حالی‌که هیچ تعارضی بین رعایت شئونات اسلامی و حضور در مسابقات ورزشی وجود ندارد و آن‌چه مهم است حفظ شأن و منزلت زن ایرانی در همه عرصه‌ها از جمله میادین ورزشی است. همان طوری که تاکنون بسیاری از ورزشکاران زن ایرانی با رعایت موازین شرعی در مسابقات بین‌المللی شرکت کرده و برای کشورمان افتخار آفریده‌اند.

احکام اسلامی در مورد ارتباط زن و مرد بسیار دقیق و بر اساس طبیعت زن و مرد و مصالح جامعه اسلامی صادر شده است. این احکام در ارتباطات میان مرد و زن در صحنه اجتماع مرزبندی مشخصی دارد که هدف از آن فراهم نمودن محیط سالم و امن برای فعالیت های عمومی و اجتماعی هر دو قشر در ابعاد مختلف است و یقینا موضوع ورزش نمی تواند از این چارچوب خارج باشد.

هر چند که رعایت دستورات دینی در همه جا و در همه حال از جمله حوزه ورزش، دستور العمل اصلی محسوب می شود ولی نباید از نظر دور داشت که تلاش و تبلیغ و فعالیت بسیاری لازم است تا زن بتواند در جایگاه حقیقی خود در ورزش قرار بگیرد.

تبیین جایگاه زن در نظام های اجتماعی از جمله محیط های ورزشی آن گونه که شایسته بانوان است یکی از ضروری ترین کارها و پیش نیاز توسعه و تقویت ورزش زنان به شمار می آید. در بینش اسلام، زن از نظر معرفت، اندیشه، فکر و قرب به خداوند دارای جایگاه مخصوص خود می باشد و به هیچ وجه نباید در مسائل مربوط به زنان با افراط و تفریط برخورد شود بلکه وظیفه همگانی این است که با تفکر عالی و ذهنی روشن، زمینه پیشرفت زنان در ابعاد مختلف از جمله ورزش را فراهم و با تامین امکانات و وضع قوانین لازم، راه را برای سعادت زن و ایفای نقش او در تکامل جامعه هموار سازند.

سیاستگذاری در امر ورزش به طور عموم و ورزش زنان به طور اخص به عنوان یک امر قطعی و جدی همواره مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده و معظم له در این رابطه می فرمایند: «محیط ورزش بانوان باید به گونه ای باشد که حدود اسلامی دقیقا در آن رعایت شود. حدود اسلامی سلیقه ای نیست و آنچه در کشور باید انجام شود، تابع سیاستگذاری ها و نظر فقهی رهبری است. در ورزش بانوان، تبرّج و خودنمایی زن ممنوع است زیرا اگر جامعه به محیطی برای خودنمایی زن تبدیل شود به امور جدی جامعه نظیر خانواده، سلامت، عفاف و عصمت جوانان ضربه وارد می شود.»

زنان ورزشکار ایرانی بخوبی می دانند که همرنگ شدن با فرهنگ رایج در ورزش جهانی هنر نیست، بلکه هنر آن است که روح ارزش گرایی و معنویت ورزشکار ایران اسلامی را با افتخار به همه دنیا نشان دهند و ورزشکاران دیگر کشورهای اسلامی را به چنین اعتقاد و رفتاری ترغیب نمایند.

باید به گونه ای عمل شود که زنان ورزشکار کشورمان بدور از فرهنگ های غلط رایج شده در دنیا با رعایت حدود شرعی و وقار و متانت در رشته هایی که می توانند حضور یافته و در کنار افتخار آفرینی ورزشی، مروج اخلاق و رفتار اسلامی نیز باشند.

در مورد هر كدام از كلمات زير پاسخ يك كلمه اي بدهيد.

آیت الله مهدوی کنی: روحانی مبارز و نستوه
تبریز: شهر حماسه ها ی ماندگار و تاریخ ساز
مشروطیت: یادآور مبارزات شهید خیابانی ، شهید ثقه السلام ، سردار ملی"ستارخان" و سالار ملی "باقرخان" و یاران فداکارشان
آیت الله شهید قاضی طباطبائی: پرچمدار مبارزان آذربایجان
آیت الله شهید مدنی: عارف وارسته محراب شهادت آیت الله مجتهد شبستری : شخصیتی الگو و پیشرو در دیانت و سیاست
لشکر 31 عاشورا: همیشه خط شکن ، همیشه پیروز
شهریار : شاعر عشق و احساس
آذرشهر: شهر شهیدان شاهد آیت الله حسین غفاری و سیداسدالله مدنی
اسکو: شهر فرهنگ و تمدن
جبهه پایداری: ترکیبی از شخصیتهای فرهنگی، سیاسی
حسین فدایی: شخصیت مبارز و همیشه تحلیل گر
فوتبال در آذربایجان: تصویری زیبا از صفحه زندگی مردم
استقلال تهران: بخش آبی فوتبال
جودو: ورزشی مرکب از تفکر و تحرک
اختلاس سه هزار میلیاردی: نتیحه هم آغوشی قدرت و ثروت
مجلس هفتم: نهالی در سنگلاخ

/س3

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار