به گزارش وب گردی باشگاه خبرنگاران، احتمالا همهي شما ماجراي آن پادشاه جاهطلب اما ساده و خياط فقير اما زيرك را شنيدهايد. خياط با اين بهانه كه براي اعليحضرت لباسي خواهم دوخت كه تا به حال كسي مانند آن را نديده باشد، حسابي سر پادشاه را كلاه گذاشت و دستمزد خوبي به جيب زد. بعد هم گفت پارچهي اين لباس آنقدر لطيف و نازك است كه با چشم قابل ديدن نيست و پادشاه بيچاره را مُجاب كرد تا براي نشان دادن لباس جديدش به مردم، لخت و عور ميان مردم برود.
پادشاه سادهلوح هم كه غرق در سرور و غرور بود به ميان مردم رفت و به جمعيتي كه از تعجب، هاج و واج به او خيره شده بودند نگاه ميكرد و تصور ميكرد كه حتما همهي مردم دارند به لباس او غبطه ميخورند. در نهايت پسر بچهاي كه بي خبر از عالم بود با ديدن پادشاه لخت، زد زير خنده و فرياد زد: پادشاه لخت است... پادشاه لباسي نپوشيده... پادشاه لخت است...
حكايت آن پادشاه بيچاره و پسركي كه لخت بودن او را فرياد زد، چيزي شبيه حكايت اين روزهاي اپوزيسيون و دختركي چون گلشيفته فراهاني است. اگر چه گلشيفته اولين كسي نبود كه دست به عملي اين چنين وقيح زد اما او بار ديگر با عمل اخير خودش به همهي جهان ثابت كرد كه اپوزيسيون ايران لخت است. برهنگي گلشيفته در حقيقت لباس از بدن و بدنهي اپوزيسيون خارجنشين در آورد و نشان داد كه اپوزيسيون بيش از آنكه فكرش را ميكرديم لخت و عور است.
برهنه شدن گلشيفته ثابت كرد كه منتهي آمال همهي آنهايي كه در خارج از ايران به سر برده و پز اپوزيسيون و قمپزيسيون و مبارزه عليه جمهوري اسلامي سر ميدهند چيزي جز ابتذال و حرف مفت زدن و رويگرداني از هويت خود نيست. اگر قبول نداريد نگاهي كنيد به عملكرد اپوزيسيون و ضد انقلاب در طول اين سه دهه از عمر انقلاب. واقعا چه كار مفيدي تا به حال از اين جماعت ديدهايد؟ چه اقدام در خور تحسيني اين جماعت انجام دادهاند؟
همهي اقدامات مثلا مبارزهجويانهي اپوزسيون، خلاصه شده يا به فحش و بد و بيراه گفتن به انقلاب اسلامي و مسئولين آن، يا شركت در سمينارها و كنفرانسهاي ضد ايراني و ضد اسلامي و براي يكديگر كف و هورا كشيدن، يا برداشتن روسري از سر و برهنه و لخت شدن، و يا منتظر فرصتي نشستن تا شخصي داخل ايران حرفي بزند و فورا بخشي از آن را تقطيع كرده و در جهت منافع خود استفاده كنند. خيلي كه هنر كردند فتنهي 78 و 88 را طراحي كردند كه آن هم باز بر ضرر خودشان تمام شد. جز اين آيا كاري ديگري از آنها سراغ داريد؟!
اپوزيسيون ايران بيش از آنچه تصورش را ميكنيد بيچاره و مفلس و سر در گم است. نه تاكتيك و استراتژي مشخصي دارد و نه نيرو مادي و معنوي كافي. البته يك استراتژي ثابت دارد. و آن هم اينكه: «هر تصميمي كه جمهوري اسلامي گرفت، شما عكس آن تصميم صحبت كنيد». اگر جمهوري اسلامي گفت الان روز است - و واقعا هم روز بود- بگوييد جمهوري اسلامي اشتباه ميكند، الان شب است. باور كنيد همهي استراتژي اپوزيسيون همين است. «مخالفت با جمهوري اسلامي به هر قيمتي». حتي به قيمت زير پا گذاشتن اصول پوشالي خود. فيالمثل نگاه كنيد به اعمال و اظهار نظرهاي اين پيرزنك فرتوت مثلا حقوق بشري، شيرين عبادي. جايزهي «صلح» نوبل را گرفته (حالا بماند كه چرا و چگونه) و بعد از «تحريم» و «حملهي نظامي» عليه ايران حمايت ميكند. جايزهي صلح كجا و حملهي نظامي كجا؟ اصلا با هم جور در ميآيند؟!
مابقي اپوزيسيون هم بايّ نحو كان. و اين البته يكي از وجوه مظلوميت انقلاب اسلامي است كه از نعمت داشتن مخالفاني قَدَر و قدرتمند هم محروم است. آخر مخالف و حريف قدرتمند داشتن، خود عامل پيشرفت و تعالي بيشتر است. چرا كه با انتقادات و مخالفتهاي علمي و منطقي خود موجب تحرك و سعي و تلاش بيشتر و مضاعف ميشود. اما متأسفانه انقلاب اسلامي از اين هم محروم است. اپوزيسيون انقلاب اسلامي را «لخت»ها تشكيل ميدهند.
به گزارش بولتن نیوز، گلشيفته لخت شد چون اپوزيسيون لخت بود. چون اپوزيسيون هدف ديگري ندارد جز برهنه شدن. برهنگي بدني، برهنگي فرهنگي، برهنگي سياسي و برهنگي فكري- عقلاني. و برهنگي پيامدي ندارد جز مأيوس شدن و نااميدي و سر در گمي. بنابراين اگر تا چند وقت ديگر شنيديد فلان شخص اپوزيسيون دست به خودكشي زد هم اصلا تعجب نكنيد. كه اپوزيسيون آن زماني خودكشي كرد كه به هويت خود پشت كرد و به خارج پناهنده شد./س