من سالهاست شبها شبح سیاه یک مرد با دومتر قد را میبینم که باسرعت بین اتاقها جابه جا میشه وجای اشیا توی خونه عوض میشه ویا گم شدن زیاد وسایل وبعد پیدا شدنش درجای اصلی البته به همسر وبچه هام چیزی نگفتم که نترسند ولی یک مدت هست پسر کوچکم که۱۳سالشه میگه شبا شبح یک مرد سیاه را میبینم ودیگه میترسه توی اتاق خواب بخوابه ومیاد توی پذیرایی البته اذبت نمیکنند وگاهی توی آشپزخانه بی دلیل صدای افتادن ظرفها میاد . نمیدونم چکار کنم؟کمکم کنید
واقعا ب عزیزانی ک میگن من وجود نداره در حیرتم
آیا ب قرآن اعتقاد ندارین
اجنه حضور دارند و همیشه در کنار ماهستندو ترسیدن هم کلا ترسیدن بیجا هس
ما وقتی خالق اجنه یعنی الله رو داریم نیازی ب ترسیدن نیس عزیزان
میدونم وحشتناکه اما وقتی در قلبتون چن آیه قرآن یا آیت الکرسی بخونین قدرت قرآن رو هم میدونین
سلام
نمیدونم بنویسم یا نه
ولی دیکه بریدم واقعا یکسال و نیمه چند تا جن مارو اذیت میکنن
ب خاک سیاه نشستیم تمام خونه رو بهم میریزین
همه مدارک و لباسامونو همش میریزن تو توالت گوشیمونو میکوبن تو دیوار جلوی چشم خودمون کنتور برق و میزنن چاقو سمتمون پرت میکنن یا میکنن تو دیوار ک قدرتشونو نشون بدن همش ضرر مالی و جانی هیچکسم نتونست کمکمون کنه وسایلامونو میبرن یه چیزایی از بیرون تو خیابون میارن تو خونه در میزنن آیفون و میزنن پنجره رو هی باز میکنن ما میبندیم دوباره باز میکنن چیز سمتمون پرت میکنن یه بار از بیرون اومدیم خونه رو ترکونده بودن انگار روی درودیوار یه چیزی عین خون شکلایی کشیده بودن چاقو فرو کرده بودن تو بالشتمون همش چیزای تیز فرو میکنن تو دیوار تشک بالشت نمیدونم دیگه چیکار کنم دلم میخواد بمیرم
من چهارسال پیش دانشجو بودم
یکی از آشنا ها هم اونجا دانشجو بود.یه روز اومد بهم گفت پیراهنتو میتونی بهم قرض بدی دوروزه میارم.مادرش تو خونواده مشهوره به دعا و جادو و طلسم کردن بقیه منم تو رودربایسی افتادم پیراهنو بهش دادم.پیراهنمو برد بعد از یک ماه پس اورد دقیقا روزی ک پوشیدمش رفتم با ماشین نون بخرم ماشین ام ترمز هاش قفل کرد زدم به یه نفر پاش شکست اون ماشینو فروختم ماشین بعدیو خریدم بازم همین بلا سرم اومد.بعد اون هم کلی ضرر کردم و همش تا الان بدشانسی داشتم درسمو ول کردم رفتم سر کاری که با کلی زحمت راه انداختهدبودم اونم بهم خورد سر هرکار دیگه میرم یه اتفاق میوفته همش .کل خانواده باهام بد شدن.
حتی یه بار تا پای مرگ رفتم سر بدشانسی و بدبیاری
خونمون هم پره مورچه شده و همش سایه میبینم که رد میشه.خودم روم نشد ولی یکی از دوستامو فرستادم پیش یکی فقط اسممو بهش گفته بود اونم دقیقا شرایط منو برا دوستم گفته بود.اخرشم گفته توسط اجنه طلسم شده برام اسپند بیاره درستش میکنم.هنوز هیچکاری نکردم نمیدونم چیکار کنم
سلام
من مها هستم
۱۷سالمه
اهل بلوچستانم
معمولا اینجا جن زیاده
مخصوصا تو خونمون
همیشه تو آشپز خونه صدا های نا معلوم و ترسناکی میاد همیشه هم وقتی آیت الکرسی میخونم خوب میشه
برای شما هم آیت الکرسی و پیشنهاد میدم
سلام من جنیم که این جنو خورده خیالتون راحت دیگ وجود نداره...
ناشناس
۲۲:۲۲ ۱۶ بهمن ۱۴۰۰
سلام همیشه تو خونه ی ما وسایل الکی گم میشه لیوان ها الکی میشکنه صبح ها روی دیوار های خونه سایه های عجیب است وقتی تنهام یک زن زن بی حجاب رد میشه وبعد غیب میشه چند سالی هست که سوسک های ریز به خونمون حمله کردند
من چند روزه که وقتی از خواب بلند میشم جایی چنگ یه نفر روی بازوم و دستو پام هست که گاهی پاهام کبود میشه و مطمئنم که هیچ اتفاقی برام نیوفتاده و وقتی از خواب بلند میشم متوجه میشم
با سلام متاسفانه به گفته جناب علی اکبر رائفی پور در سطح کشورهای خاورمیانه طی چندین سال اخیر وجود اجنه افزایش یافته و به نوعی مدیریت نوین مردم کشورهای کره زمین نیز وجود همچین موجودات ماورایی است که زندگانی مردم را به طرق مختلف به مشکلات و بحران ها و بی هدفی ختم کند تا حاکمان به کثیف ترین راه ها به زندگی خفت بارشان ادامه دهند
من تو این خونمون همیشه حس میکنم یکی پشتمه وهر روز صبح که بیدار میشم یه زخم یا خراش جدید رو دستمه
تازه من هیچ وقت خواب نمیبینم اما وقتی میبینم همیشه یا یه قول بهم همله میکنه یا خواب مردن مامانم رو می بینم
سلام من جن خونه مامان بزرگتم، بیا اینجا با هم صحبت کِنِیم
ناصری
۱۲:۵۸ ۰۵ بهمن ۱۴۰۰
سلام من چندین ساله که این موشکلو دارم وسلامتی من در خطر بود تا این که راه رهای از این مشکل رو پیدا کردم و میخوام به شما هم پیشنهاد بدم .راه نجات از این موجودات حنا است انگشت شست پا ویا کف پا ویا کف دست ویا موهارو با حنا رنگ بزنید .تا وقطی که رنگ حنا روی دستو پای شماست به شما کاری ندارند و من هم این کارو انجام دادم و تا وقتی که دست یا پای شما رنگ داره ارامش کامل در زندگی شما هست...
من که اکثر شبا میبینم تا چشمم گرم میشه و کمی خابم میبره و یهو مثلا میبینم ی چهره قد کوتاه بهم خیره شده و کنارمه منم گاهی ناخوداگاه از ترس میپرم و میدوم توی حال پذیرایی و چراغها روشن میکنم و برمیگردم ب اتاق میبینم هیچی نیست چون وقتی یدفعه بترسی سلول های بدن فعال میشن و سرعت عملت خیلی بالا میره مثلا فرض کن ی گرگ دنبالت کنه دیگه حالیت نیس و فقط با شدت میدوی اینم بعد ازینکه میرم تو حال تازه انگار از خاب میپرم و متوجه میشم که از رختخوابم فرار کردم تازه هر شب به ی شکل میبینم مثلا یبار ب شکل حیوانات و ... اینا اجنه هس و توهم نیستن مطمنم
بهار اصلا جای نگرانی نیست. چه کسی گفته جن وجود داره؟
بهنیا پیوند
۲۳:۰۰ ۰۷ اسفند ۱۴۰۰
بهار اصلا جای نگرانی نیست. چه کسی گفته جن وجود داره؟
ناشناس
۱۷:۴۹ ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۱
آیه الکرسی +سوره ناس + سوره فلق هرروز بخوانید.
ناشناس
۲۱:۵۱ ۲۳ دی ۱۴۰۰
والا بعضی علائم تو خونه ما وجود داره اولیش یه گربه سیاه که تو حیاط جولان میده دومیش از تو آشپزخونه صدای قاشق چنگال میاد سومیشم اینه که آدم دلش میخواد خونه رو ترک کنه
سلام یه مدت پیش خونه ما وسایلش جابجا میشد لباسهای ک نو میخریدیم پاره میشد بعد یه مدت خونه خود به خود خیس شد یهنی تو حال داشتیم شام میخوردیم میرفتیم اتاق میدیدم کف اتاق یا روی تخت خواب خیس شده اونم بوی گند میداد.
الانم در دیوار خونه نوشته میشه چکاری انجام بدید چکاری رو نکنید
سلام.ما مدتی بود خانمم همش حس میکرد یکی پشت سر شه.یا یک دفعه صدا وسیله از داخل آشپزخونه میومد.تا اینکه هر دوتا انگشتر خانمم تو خونه غیب شد.بعد به یک حاج آقا آشنا تو قم مراجع کردم که داخل این کارها جز افراد درجه یک ایرانه.اونم اومد داخل خونه وجنو بیرون کرد.و حالا خیلی راحتیم و آرامش داریم و برکت به زندگیمون برگشته
من متاهلم دوتا پسر کوچیک دارم من احساس میکنم تو خونمون جن هست کلا همش تو خونمون بحثمون میشه سر چیزای الکی دعوا میکنیم تا دیر وقت نمیتونیم بخوابیم بچه هام همش تو خواب میترسن از خواب میپرن پسر بزرگم ک کوچیک بود همیشه تو اتاق بالای کمد بهم نشون میداد میگفت ی مرد اونجاست ولی من متوجه نمیشدم الانم پسر کوچیکم میره اتاق انکار با یکی بازی میکنه من خودم میرم اون اتاق احساس خفگی میکنم ی بار دیدم بالای شیشه بوفمون رد دست بلند و استخونی بود فهمیدم ک همون لامپای خونمون تن تن میسوزه مخصوصا اتاقامون خودم از شوهرم سرد شدم بعضی وقتا لبامو پیدا نمیشه بیشتر لباسای شوهرم همش گم میشه ب من میگه کجاست میرم ک بیارم میبینم اصلا نیست من به اون میگم نیست اونم ی چیزی میگه دعوامون میشه خونمون خوف داره خیلی سنگین من خودم شبا بعضی وقتا تو این سرما ی دفعه از شدت گرما بلند میشم نمیتونم بخوابم بعضی وقتا هم از سرما یخ میزنم زیاد بیرون نمیرم هی میخوام برم ولی حوصلم نمیکشه آیت الکرسی میخونم رفتم سوره الرحمن ایه ۳۳ ۳۵ ۷۰ بار تو آب خوندم ریختم چهار گوشه خونه ورودی اصلی حتی آب و هممون خوردیم احساس میکنم یکی خونست هی پست سرم درست هیچ سایه ای ندیدم ی بارم رفته بودیم بیرون برگشتیم دیدم ماشینای پسرمو دورمیز تلویزیون چیده توروخدا یکی ی راه حلی بده حالم خیلی بده شبیه همش رنگ صورتم میپره مثل مریضا شدم حالم خیلی بده همش گریه میکنم خسته شدم ی راه حلی بدید
سلام من ۱۴ سالمه بعظی وقتا تو خونه احساس بدی دارم توی حیاط زیاد گربه مشکی رد میشه و ترسناک بهم زل میزنند وقتی تنهام احساس میکنم تو خونه یک نفر حواسش به منه شبا احساس میکنم یک نفر بالا سرم یا روی مبل نشسته وسایل های خونه پشت سر هم گم میشه
یکبار خودم دیدم در حالی که نزدیک بود کیف مامانم بیفته به حالت اول برگشت شاید اشتباه دیدم نمیدونم
تو آشپز خونه یک نفر به یخچال ضربه میزنه یا راه میره من نمیتونم به مادرم بگم چون خجالت میکشم شبا خوابم نمیبره میشه کمکم کنید بگید چیکار کنم
سلام
من هم از این اتفاقات برام افتاده
تنها را دور کردن اونا استفاده کردن از وسایل فلزی و خوندن ۴ قل هست وسایل فلزی مثل قاشق همیشه همراه باشه بیشتر اجنه ها از فلز های بزرگ بدشون میاد و سعی می کنن دوری کنند
بهنیا پیوند
۲۳:۰۷ ۰۷ اسفند ۱۴۰۰
خواهش میکنم به من اعتماد کن. من خوب میدونم چطوری بهت کمک کنم.
ناشناس
۰۸:۲۳ ۲۰ اسفند ۱۴۰۰
به هیچکس اعتماد نکن فقط قران و نماز 45 روز سوره بقره بخون تا جنها نابود بشن تو خواب هم راهنماییت می کنن فرشتهاش
ناشناس
۲۱:۴۱ ۱۲ دی ۱۴۰۰
حالا این قضیه فقط به اینجا ختم نشد؛دوباره چند مدت بعد داشتم خونه رو جارو برقی میزدم بچمم اینقدر باهوش بود همه چی رو متوجه میشد ؛دیدم داشت جارو زدن منو نگاه میکرد ؛تقریبا عصر بود یا غروب؛دیدم یه نفر در زد هر چی گفتم کیه ؛جواب نداد؛بعد جارو برقی رو خاموش کردم
و رفتم در رو باز کردم یواش ؛من خیلی تیزم وحس ششم فوق العاده قویه یه حسی بهم گفت این یه موجود ماورایی هس؛
سر همین در رو با احتیاط و یواش باز کردم وخیلی کم ؛
و همینطور که باز هی میگفتم کیه کیه
کسی جواب نمیداد ؛ولی دیدم یه نیرویی داره در آپارتمان رو
؛رو به جلو ها میده ؛
خوف گرفتم ؛فکر کنید من ها بده ؛اون ها بده ؛تا من موفق شدم ودر رو بستم ؛
هر چی هم صدا میزدم جوابی نمیشنیدم؛
و دیگه دوباره چند روز بعد هم دوباره ظهر ساعت ۲یا ۳دیدم صدای زنگ دراومد هر چی گفتم کیه ؛کسی جواب نداد و منم در رو اصن باز نکردم حقیقتش ترسیده بودم ؛و حتی بعد از اون جریان وزش باد شدید هم
من تا ۱۵روز یا یک ماه از خونمون میترسیدم و دوست داشتم هی بزنم بیرون
ولی هوا خیلی سرد بود نمیشد بری بیرون از شناسم ؛یه بارم یکی از این شباهت ؛خخ؛شاید باورتون نشه ؛باز خوف خونه رو گرفته بود فهمیدم چیزی داره توی فضای خونه سنگینی میکنه ؛
و دوباره رفتم سمت خوندن سوره جن واینها ؛کسی نمیدید ولی به شوهرم گفتم احساس میکنم موجودی توی خونه مون هست ؛و حس میکردم رفته چسبیده به سقف؛
نمیدونم فازش چی بود هی تز لوستر های خونه وآشپز خونه آویزوون میشد ؛
حتی من از ترس به سقف نگاه نمیکردم ولی حاله ای رو میدیدم که یه موجود شبیه گوریل و پشمالو انگار قهوه ای بود ؛از لوستر سالن پذیرایی آویزوون و من از ترسم با گوشه چشمم از بغل نگاه میکردم نه مستقیم ؛بعد دیدم از لوستر آشپزخونه آویزوون شده و داره من وشوهرم رو نگاه میکنه بعدش من به شوهرم میگفتم نگاه کن من میترسم از لوستر آشپزخونه آویزون شده ؛از اون روز میترسیدم سقف رو نگا کنم ؛
تا یه مدت میترسیدم واینم گذشت ؛بعد از اون جریان وزش باد دیدم یکی از لباسهام گم شد ؛بعد از ۷یا ۸ماه زیر تخت اتاق پیداش کردم ؛در حالی که قبلش همون زیر تخت رو گشته بودم ؛بعدشم یه بار حوله خونه غیب شد و دوباره پیدا شد یا دقیق یادم نیست؛ولی کلا تجربه خیلی ترسناکی بود ؛
با سلام من تقریبا ۴سال ونیم پیش که زایمان کردم ؛تقریبا ۲ماه بعد از زایمانم بود که دیدم یه دفعه من وشوهرم ساعت ۳نصف شب همزمان با هم بیدار شدیم دریک تایم ؛بعد من قبل از بیدار شدنم با شوهرم دیدم که یه باد شدید در خونه رو باز کرد و وارد خونه شد ؛بعد شوهرم مثل باد رو ندیده بود؛اون دیده بود که یه موش وارد خونه شده ؛
بعد داشت داد میزد که خانوم موش موش ؛رفت توی اتاق خواب
بعدش منم به شوهرم گفتم کدوم موش رو میگی من باد دیدم وزید در رو کوبید در حالی بعد تز چند ثانیه هیچ اثری نبود ؛
این قضیه این قدر واقعی بود که اصن توهم نبود ؛چون اگه توهم بود چرا در اوج خواب ساعت ۳؛من وشوهرم همزمان در یه تایم باید بیدار میشدیم؛واقعاچرا؟اینقدر وحشتناک وخوف برانگیز بود که من از ترس به شوهرم
گفتم نمیتونم خونه بخابم
تمام بدنم میلرزید و با ترس شوهرمو مجبور کردم بریم مسجد ومن گفتم این مطمعنن از ما بهترون بوده ؛
بعدشم تماما توی مسجد وحشت داشتم ؛فقط توی مسجد حس امنیت داشتم؛
بعد شوهرم مجبور شد بخاطر کارش زودتر بره همون صبح رو و چون داخل مسجد سرد بود داشتم یخ میکردم ومجبور شدیم بیایم خونه ؛وشوهرمم میخاست بره سر کارش ؛بعد دیدم که هنوز هوا تاریک ومنم وبچه دوماهم و یه عالمه وحشت وترس ؛یعنی داشتم از ترس میمردم ؛
بعدش فکر کنید ساعت ۵صبح کل برقهای خونه رو روشن کردم؛ومدام دعای ابو دجانه و سوره جن رو میخوندم ؛باور کنید توی خونه بود؛چون خوف خونه رو گرفته بود ؛
سلام ما خونمون دو طبقه است ما تو طبقه ی دوم زندگی میکنیم طبقه پایی رو هنوز نساختیم من که اونجا یک بار رفتم یک چیز سیاهی رو دیدم پشت سرمه بعد سکته کردم رفتم دکتر بعد خوب شدم
سلام تو خونه ای ک همش دعوائه سر چیزای خیلی کوچیک بحث و جدله هیچ محبتی توش نیس هیچ یک از اعضا برا همدیگه محبت نمیکنن اکثرا بحث و دعوا و برکت هم تو خونه نیس. گاهی وسایل گم میشه .ی بچه بعضی وقتا از خواب میپره گریه میکنه .ممکنه جن باشه و اگ اره راه حلش چیه چطور باید محبت انداخت ب خانواده چیکار کنم
اگر اجنه مشکلی برای انسان ایجاد نمی کنند چرا در قرآن سوره ای به نام جن هست ضمنا بابت آزارشان هم سوره ناس به صراحت به جن اشاره نموده است. اگر آزار نرساند چه لزومی به اشاره به چیزی شود که حضورش احساس نمی شود.
سلام همسر من میگه من میبینم توی خونه اونارو و اسرار میکنه از این خونه بریم ولی قراردادمون مونده ۶ ماه اسم همسر من .... ... و اسم مادرش .... ... هستش کسی ایا قادر هست مشکل رو با دعا حل کنه
ممنون میشم دارن اسیب میزنن به زندگیمون
سلام جن ها واقعی هستند اما بیشتر اوقات کاری به کار انسان ها ندارن.
اما اگه اذیتتون کردن فورا پیش کسی که بلده برید و این مسائل رو حل کنید. من خودم آدم منطقی هستم و به راحتی چیزی رو باور نمیکنم من خودم وقتی بچه بودم مریضی خیلی بدی گرفته بودم و همش گریه میکردم تا حد مرگ رفتم که بردنم پیش یه نفر و ایشون گفتن به خاطر معصومیت و نورانیتم یک جنی عاشقم شده و اینطوری شده بودم ایشون من رو نجات داده بودن
و آبجیم هم در بچگی وقتی در قبرستانی بودیم جنی عاشق خواهر کوچکترم شد و ایشون رو هم بردیم پیش همون کسی که منو نجات داده بودن آبجیم رو هم نجات دادن اما گفتن اون یه چیزی آبجیم رو برده و سایش روی آبجیم مونده برای همین یک مریضی لاعلاج گرفته آبجیم بعضی موقع کسی رو میبینه وقتی همه خوابن و هنوز هم متاسفانه تاثیرش رو خانواده ما مونده.
اگه بچه کوچکی دارید با احتیاط ببریدش قبرستان
سلام ماالان چندساله تو خونمون هرچی طلا وپول هست خود به خود نیست میشه الان چهارروز هم میشه که انگشتر مادرم از کیفش نیست شده خودش هم امانتی مادر بزرگم بود دیگه نمیدونیم چکار کنیم بخدا گیج هستیم نه توخونه برکتی داریم نه پولی میمونه
بله همه اینها درسته و حقیقت داره من خیلی از این موارد برای خودم پیش اومده مثلاً مدتی پیش یک قاشق فلزی کاملا کج شده و گذاشته شده بود روی کابینت جایی که من خوب ببینم انگار کسی میخواست بهم بگه ببین چکار کردم یعنی اون قاشق رو با چکش و بسختی شوهرم صافش کرد، دسته شیرجوش استیل مارک کرکماز که جنسش خیلی محکم و خوبه بیدلیل جداشد چند وقت بعد دسته درب یکی قابلمه هام که جنس بسیار خوبی داره جدا شد و موارد زیاد دیگه
منم همین الآن دریافتم که چند نفر به جز ما در خونه من هست آخه چند شب پیش صدای بازی بچه ها از تو اتاق نیومد و بعدش صدای یه خانم که داشت قصه میگفت و همه خواب بودن به جز من و وقتی پاشودم رفتم جلو اتاق تا ببینم چی یا کی اونجاست دیدم همه شون ساکت شدن و بعدش یکی از اون بچه ها گفت اون خانمه چرا اونجاست؟ و یه زن در جوابش گفت هیس اون میشنوه چی میگیم
شما میدونید اینا چرا اینجوری گفتن؟
بهزاد
۱۵:۲۱ ۲۲ آذر ۱۴۰۰
جمعه ۱۹آذر ۱۴۰۰ سه نفری زدیم به کوهستان شب ما را گرفت در دره کوهستان در حال برگشت بودیم تاریکی شدیدی حاکم بود از نور گوشی استفاده می کردیم ناگهان در ۲۰متریمان شبه سیاهی دیدیم بعد شبیه تنه در خت شد،بعد شد یک اسب سیاه غول پیکر که گردن خم کرده وسرشار به طرف زمین بود یکی از همراهان سنگی بهش پرت کرد بهش نخورد ما هم با ترس دور شدیم و با شتاب نیم ساعت بعد به کوهپایه رسیدیم.
سلام این صحبت ها اصلا خرافات نیست ما حدود ۳۰سال در خانه ای زندگی می کردیم که اواخر مطمئن بودم که آنجا موجودات غیبی هستند.همیشه مشاجره داشتیم. اصلا خیر وبرکت نمی دیدیم پدرم مریضی سختی داشت زمانیکه می خواست درمان بشه گره در کارش بود ودیر تشخیص دادند و متاسفانه ۱۹سال تحمل کرد وبعد از دنیا رفت او شبی تنها در حیاط خانه خوابیده بود صدای وحشتناک جیغ شنیده بود من خودم همیشه روی صورتم جای چنگ بود یه بار یه گوشه ای خوابیده بودم جای سه تا چنگ روی صورتم بود خیلی تعجب کردم چون جای چنگ گربه نبود خیلی ظریف تر بود انگار با سر سوزن کشیده باشن رو صورتم
۸سال بعد همونجا خوابیده بودم حضور شخصی رو بالای سرم حس کردم البته بین خواب وبیدار ی بودم فکر کردم خواهرم اومده اذیت کنه اون شخص دستشو زد به شکمم انگار داغ بود از خواهرم پرسیدم معلوم شد اون نبود چون همون لحظه بیدارشدم دیدم دیدم کسی تو اتاق نیست وسایلمون گم میشدن بعد ناگهانی پیدا میشدن خانه ما بیشتر به متروکه شبیه بود یه بار یه مارمولک پیدا شد پدرومادر م گرفتنش اما یه دفعه غیب شد خودم یه بار نیمه شب توی حیاط سایه یه مارمولک رو دیدم که ناپدید شد
یه شب درس خوندم بعد خوابید م اون درسها رو خیلی دوست داشتم فردا دیدم مطلب درس رو روی صورتم حکاکی کردن.....
وجود اون موجودات به همراه یک دنیا فقر وبدبختی و مشاجره توی زندگی ما همراه بود اصلا نتونستیم بریم سرکار به هم می خورد هیچ کسی هم نیومد خواستگاری
این حرفها کمی غیر قابل باور به نظر میان اگر کسی به خودم این حرفها رو بگه من به راحتی باور نمی کنم
اون خونه ۷سال قبل البته با شریک ساخته شد اما شریک فرارکرد وکلی مشکلات حقوقی و دادگاهی برای ما باقی مانده
یه دنیا حرف دارم ما چند خواهر ۳۰سال به بالا هستیم مردم می گفتن چرا ازدواج نمی کنید؟ خیلی عجیبه نمی دونم باید چه کار کنیم
دقیقا وجود دارند توهم نیست چون در خانه من در شمال ایران وجود دارد و لی میخواد وجودش را با نوازش روی سرم مثل اینکه پشه روی سرم باشدبه اثبات برساندفنجان آب روی بخاری گذاشتم صبح دقیقا جای یک لب قلوه ای روی آن بود کاهی خراش روی بدنم پدیدار میشه صدای گریه بچه نوزاد در گوشم میاد بگید چکار کنم
سلام.من همین امروز ساعت ۶صبح شوهرم تو آشپزخونه بود.من اتاق خواب بودم.یدفعه حس کردم یه نفر اومد رو تخت . بعد یهو از کنارم رد شد.کل بدنم داشت میلرزید.نمیتونستم تموم بخورم. پاکم سنگین شده بود.نمیتونستم چشمانم باز کنم.حتی دهنم قفل شده بود.نمیتونستم داد بزنم صدام درنمیومد.هی میخواستم اسم شوهرمو صدا بزنم ولی نمیشد.بعد تو دلم چندتا بسم الله وصلوات فرستادم.که سنگینی از روم برداشته شد و تونستم پاشم.هیلی وحشتناک بود.
حالا سوالم اینه آیا اینا نشانه های وجود جن هست؟
نام شیوا. نام مادر معصومه
ناشناس
۰۸:۴۵ ۲۰ اسفند ۱۴۰۰
گفتم عزیزان اسم شما و مادرتون ادرس شما برای جن هاست این پست فطرت جادوگره و برای جادو میخاد اسمهارو. 45 روز سوره بقره هر جن و طلسمی رو نابود میکنه اولاش بهتون فشار میارن خوابتون می کنن تا نخونید این سوره عظیم الشان رو ولی هر اتفاقی افتاد نترسید و ادامه بدید
امیرحسین اصغری
۰۸:۳۴ ۰۱ دی ۱۴۰۱
امیرحسین
فاطمه
فرشته
۰۰:۵۴ ۱۸ آذر ۱۴۰۰
منم خیلی باور دارم چون هنوزم تو خونه مادرم بعد از سالها زندگی میکنن و کاری ندارن من خواهرم یکبار ظهر شوهرش اومد خونه ناهار خورد و کنار هم ساعاتی رو خوابیدن بلند شد شوهرش رفت سر کار دوباره یکدفعه خواهرم با خودش میگه چرا ساعت دستش بسته بود شوهرم که ساعت هیچوقت نمیبنده وقتی شب دومد ازش پرسید گفت دیوانه ای من امروز اصلا خونل نیومده بودم
شاید من نتونم کمکت کنم ولی به خواهرت بگو اگه این کارش جند بار تکرار شد حتملا پیگیر شه
ناشناس
۱۷:۴۱ ۱۷ آذر ۱۴۰۰
سلام همزاد من اسمش ایضطیش هستش کافر هستش هیچ دینی نداره و با جنیان کافر درارتباط هستش و من رو به نابودی می کشونه می خواستم بدونم این جن چه نوع جنی هستش لطفا جواب بدین ممنون
الان چند شبه بچه ام ساعت۱۰ بعد نمیخوابه ولی خواب هم داره،من توی خونه چند بار دیدمش در یه ثانیه یه مرد سیاه پوش ولی خودمو اذیت نمیکنه،یبار با شوهرم دعوام شد شوهرم رفت اون اومد کنارم دست کشید رو سرم،میشه بگین این چیهو
خوب بچه ها این حرفایی که من الان می خوام بهتون بگم راسته مادره من هم جن را دیده خوب من الان درموردش بهتون میگم
بچه جن یک موجود دیگر است و ازما بهترون هم یک موجود دیگه
من میخوام ازما بهترون بگم این موجودات خیلی خوبی هستند اینها تو چهار گوشه ی خانه زندگی میکنند مثل جلوی در خانه یا جلوی دره اتاغ اینها را اگر ببینید شما میترسین اما نباید بترسین توی کل جهان فقط ۷ آدم میتونن با ازمابهترون حرف بزنن اگر تونستین حرف بزنین باید بهشون بگید به من مثلا ۱۰۰ کیلو طلا بده یا جای طلا را نشون بده اینها براتون انجام میدن اینها آزاری برای ماندارن بلکه اینها به ما کمک می کنن اگر شما بچه های اینارا سوزوندین باید یک دعا بنویسین باید به دعا نویس بگید
این دعا یک دعا معزرت خواهی اگر این دعارا بنویسین آنها قبول می کنن و دیگه شجاهارا آزار نمیدن
سلام الان دوسال دورتادورخونمون،یعنی جای خاصی نیست ،یه بارتواتاق خواب یه بارتوپذیرایی، چندوقت یکبارپرمیشه ازآب زردوکثیفی که بوی فاضلاب میده ،تاحالاصدبارکارشناس ولوله کش آوردیم همه تعجب میکنندحتی تمام لوله کشی ولوله فاضلاب خونمونوعوض کردیم اماازبین نمیره،حالاازیک سیدسوال کردیم میگن خونتون جن داره ،اگه راهنمای کمکی بهمون بکنید ممنون میشیم چکاربایدبکنیم
آرش
۲۲:۳۵ ۱۲ آذر ۱۴۰۰
من تو روز هیچ مشکلی ندارم فقط شبا ک میخوابم میان بخوابم و ازیتم میکنن حتی باهاشون میجنگم فوش بشون میدم ک چرا ولم نمیکنید یبار ی بچه اومد بخابم یبار ی خانم ک فقط صدای قهقه زدناش میشنیدم تو اتاق رفتم تو اتاق کسی نبود تقریبا هر شب ازیتم میکنن ک بزور باید از خواب بیدار شم وقتی بیدار شدم احساس سنگینی و بی حسی میکنم این اتفاقات همش تو خواب برام میفته لطفا کمکم کنید دیگه خسته شدم
سلام من میخواستم یک نظر بنویسم به خاطر این که نمیتونستم دوباره بنویسم نظر یکی از دوستان رو دارم جواب میدم. این اتفاق چند دقیقه پیش یا یک ساعت پیش برام اتفاق افتاد. آلان من با 2 نفر در یک خانه به مهمانی رفتم و بقیّه به بیرون رفتند. یکی از چراغ ها هی خاموش روشن میشد،یک بار که خاموش شد کلا بعد از چند ثانیه روشن شد.آلان داره یک صدای خیلی عجیب میاد و از آن دو نفر که عمو و پدرم هستند پرسیدم چه صدایی است؟ بابام گفت صدای مهتابی هست . آخه مهتابی صدا نداره!
دخی بی اعصاب
۱۰:۱۰ ۰۸ آذر ۱۴۰۰
جن واقعا وجود داره شاید فک کنید وجود نداره اما من چون خودمم دیدم باور دارم وقتی 6 سالم بود دم صبح موقع نماز صبح از خواب بلند شدم دیدم یه چیزی مثل سایه بود پرده رو کنار زد از ترسم رفتم زیر پتو ولی نرفته بود فک کردم مامان یا بابامن اما اونا دیدم خوابن وقتی دیگه دیدم نمیره حسابی ترسیده بودم بابامو بیدار کردم اونم دیدش برقا رو که روشن کرد یهو مثل سایه کش اومد رفت رفت بالا پشتبوم یه بارم مادر بزرگم موقع نماز خوندن یه خانمیو دیگه که با چادر از جلوش رد شده خودمم صبقه بالای مادربزرگم که کامل نشد بود عموم رو دیدم با اینکه چن دقیقه پیش رفته بود تازه ماشینشم دم در نبود بعد رفتم تو خونه چن ثانیه بعد نبود به عموم گفتم گفت دیروز که رفتم برا چی برگردم یگه رفتم سر کار خود مامان بزرگمم زیاد دیده قدیما الانم تو خونه گاهی وسایلام گم میشه هر چقد یه قسمتو میگردم پیدا نمیشه ولی فرداش یهو میبینم همون جایی برو که رو قبلش زیرو رو کردم وسایلم اونجاس یه وقاتیم یه بوهایی تو اتاق پخش میشه مثل بوی یه عطری که اصلا هیچکس اون عطرو نداره تو خونه دختری نیستم از تنهایی بترسم یا از تاریکی ولی اینا واسم اتفاق افتاه خیلی شنیدم که واقعیت داره
سلام دوستان عزیز از اینکه باشما آشنا میشم بسیار خوشحالم اینا بخاطر تنها بودن همشون ساخته ذهن شماست عزیزان این یک نوع بیماری که از روی تنهایی وافسردگی زیاد بوجود میاد بعضی از ماها اجبارن بخاطر کار یا کل تنها بودن این بیماری رو میگیریم نمی گم دیونه این قصد گفتنشم ندارم فقط می خواهم بگم به عنوان یک دوست می خواهم به شما کمک کنم راستش اگرم باشن ولی خطری برای ما ندارن و پیشنهاد می کنم پیش روانپزشک بروید حتما بعد به حرفه من پی می برید توهر سایتی که رفتم از این حرفا زیاد شنیدم ولی به خدا به قرآن اونا به آدما کاری ندارن
هیچکی به اندازه خانواده ما ، خانواده اش پر جمعیت نیست ولی شاید باورت نشه یه چیزای دیگه ای هم به جز انسانها تو دنیا وجود دارن که یکیشون جن هست که حتی تو قرآن اومده و حتی یه سوره به اسم جن هم داریم پس این واقعا واقعیه
ناشناس
۰۸:۵۸ ۲۰ اسفند ۱۴۰۰
تو اگه قران رو قبول داشتی که نمیگفتی اینا ساخته ذهن شماست چون خود قران وجود و ازار و جادوی جن هارو تایید کرده پس تو دروغ گویی و میترسی انسانها اگاه بشن
ماهان
۲۲:۱۲ ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
چی میگی من هر شب میخوابم دیوار ها صدا میدن بلند من میگم الان خونهومریزه پایین
ناشناس
۱۰:۵۵ ۰۷ آذر ۱۴۰۰
سلام. من تنها توی خونه زندگی میکنم. دوتا توله گربه دارم که عاشق بازی کردن هستن. تقریبا 1ماه هست که از کنارم جم نمیخورن و هر وقت از اداره برمیگردم درب که باز میشه میخوان فرار کنن از خونه و وقتی میرم توی wc انگار کسی دنبالشون میکنه تا پشت درب wc و میو میو میکنن که درب رو باز کنم براشون. درب که باز میشه سراسیمه میان تو. با اینکه از اب بدشون میاد ولی تو wc خیسشون میکنم و حاضرا خیس بشن ولی بیرون نرن. دعای حرز ابو دجانه و قران که پخش میکنم انگار کسی بالای پشت بوم سنگی رو میخراشونه. یا سیم لباس ها رو تکون شدید میده. تا اینکه سرکه ریختم توی تمام خونه و فعلا یکی دو روزه گربه هام ارومن.
دلیل این موارد چیه؟ مرسی.
بچه ها من وقتی غروب است میترسم از خونمون حتی از اتاق مامان اینا حس میکنم که یک نفر پشت در هست یعنی خیلی می ترسم لطفا بهم بگید چیکار کنم مردم از ترس من از تاریکی میترسم خیلی خیلی می ترسم اگه راحل دارید به من هم بگید من چرا دروغ بگم که جن و ارواح رو دیدم من هیچ وقت ندیدم و آرزو هم ندارم که ببینم اما دختر دایی من دیده چون در خونشون بوده اونم با خانواده بودند جن ها در خونه ی دایی ام اینا
شماروکارندارن وبه شما اسیبی نمیزنن،مطمئن باشین.درضمن درهمه جاهستند،اونی که تجربه کرده میدونه،پی اینارونگیرولی ازشون بترس وبسم الله بگو.تمام
ماهان
۲۲:۱۵ ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
راستش من هم خیلی خیلی از تا ریکی میترسم
رمضانی
۱۶:۲۷ ۰۶ آذر ۱۴۰۰
چه خوبه وقتی جن توی خونت باشه وقتی خودت خبرنداشته باشی هی شیطونی میکنن یه سرگرمی
که متاسفانه توی خونه ی ما،ندره☹
وقتی یکی دوست داره جن توخونش باشه نیست
وقتی یکی خیلی میترسه واصلادوست نداره جن توی خونش باشه
جن توی خونش نیست
وقتی دوست داری به یه چیزی برسی بهش نمیرسی
وقتی دوست نداری به یه چیزی برسی بهش میرسی
دنیابرعکسه به خدا
اگرمیشه بگین که چجوری بایدجن هارودورخودت جمع کنی
لطفا
با این جهلی که دچارشی لازم نیست کار خاصی بکنی خودشون هستن پیشت
ناشناس
۱۴:۵۲ ۰۶ آذر ۱۴۰۰
سلام خدمت دوستان فقط در مقابل مردان خودشان نشان میدن جن ها جن یا جنیان سه نوع هستن و هر کدام تعریف خاص و شگرد بخصوصی دارن بیشتر در داخل خانه پری هستن و زیاد ازار ندارن بیشتر کوههای ایران و بیابان ایران رفتم و حتی زندگی کردم فقط در بیجار روستای سلامت اباد مستیقم رو به شدیم قابل تو جه دوستان همیشه بهترین سلاح همراه داشتیم از صدا و روشنایی می ترسن ولی طلسم جن هیچ راه نداره ماه در بیجار به حدف رسیدیم ولی صدای زنی باعث شد به حدف نرسیم
سلام
اگه میخوایید اجنه و سحر و طلسمارو از خودتون دور کنید حرز ابودجانه که پیامبر گفتند رو بنویسید و حرز 14 معصوم و حرز امام جواد رو با خودتون داشته باشید و قرآن گوش بدید یا بخونید طوری که صداش توی خونتون پخش بشه
من همین چند ساله که گرفتار اینا هستم بی نهایت اذیت میکنن نمیدونم چی میخوان هدفشون چیه ؟ یه روز صبح از خواب بیدار شدم با سنجاق پتوم که کنارم افتاده بود دیدم مچ پامو پوستشو کندن سنجاق دقیقا روی متکا بود که ببینم ببار از تخت پرتم کردن هیچکس خونه نبود پامو ارتوپد گچ گرفت خیلی اتفاقاتی دیگه حالا هم تصمیم گرفتم خونه رو بفروشیم بریم
و خیلی اتفاقاتی دیگه علاج داره ؟؟؟؟؟
fateme modars
دعای ابو دجانه راگر خیلی اذیت میکنن توی زمان مناسبش بنویس و بزار تو خونت
ول ی میتومی بخشش هم بکنی توی خونت
دنـdonyaـیا
۱۵:۴۶ ۰۲ آذر ۱۴۰۰
من وقتی تو خونمون نماز میخونم نفسم میگیره
جدیدا بوی عرق زیر بغلم عوض شده تیز شده
سردرد های بیدلیل و شدید میگیرم
همیشه خسته ام ، دوست دارم بخوابم دکتر میگه از کم خونیه
و یه سری مشکلات دیگه که نمیتونم بگم
سلام دوستان
من بیشتر شبها که خوابم دوروبر ساعت ۳ نصفه شب تو خواب جن میبینم بعضی وقتها احساس میکنم توی خواب روی بدنم نشستن بعضی وقتا یکی بعضی دوتا بعضی وقتا بیشتر وقتی از خواب بیدار میشم تمام بدنم انگار مغناطیسی شده میخاره
لطفاً بگید چطور میتونم جن رو از خودم و این خونه فراری بدم
سلام من پدربزرگ مرحومم هفتاد سال دعا نویس بود و البته پدر پدربزرگمم همینطور چند سال پیش به من یاد داد پارسال که فوت کرد مردم میاومدن برا دعا منم کارشونو انجام میدادم تا الان از اون موقع شبها خواب ندارم وقتی که اذان صبح رو مسجد پخش میکنه یا سپیده میزنه تازه خوابم میبره شبهایی هم که زود میخوابم یا خواب های خیلی بد میبینم یا یهویی بلند میشم بعضی شبا بوهایی موقع بیدار شدن میفهمم مثل ترشیدگی یا بوی فاسد شدن چیزی یا مدفوع چند بار هم بیدار شدم حس کردم ینفر پیشم نشسته اما قفل کرده بودم و نمیتونستم به اون نقطه نگاه کنم البته ترسی ندارم از هیچ چیز خیلی هم دوست دارم ببینمشون حتی شب ساعت دو یا سه میرم تو روستا پیاده قدم میزنم روز ها هم دم ظهر که بیدار میشم خستگی و کوفتگی شدیدی تو بدنم دارم انگار کوه کندم خیلی دلم میخواد رابطه برقرار کنم باهاشون
تو رابطه داری خودت خبر نداری اخرش بیچارت میکنن بترس
ناشناس
۰۱:۵۷ ۱۱ آبان ۱۴۰۰
جن وجود داره منو یه سال میشه مریض گردن چندین دکتر رفتم فقط میگن اعصاب نگو از جن و دعا اینجوری شدم همیشه همه جام درد میکنه فقط خفم میکنه تو ماشینم دیدم چندین بار خستم کردن همه از من فرار میکنن
سلام علیکم عزیزان. این حرف هایی که پایین مینویسم برای ترساندن شما نیست در حقیقت برای اگاهی شماست.
جن واقعی هست. من الان شبه تنهام. جنی اومد کنارم خیلی ترسیده بودم داشتم فیلم ارسالی معلمم رو نگاه میکردم. در طبقه بالای خونمون که اکثر مواقع خالی و خلوته. فیلم رو استوپ میزدم. بعد هعیی استارت میشد.رو استوپ هم نمیزدم انگار گوشی تکون میداد صفحه رو خاموش میکردم روشن نمیشد هر وقت میگفتم دروغه یه دفعه نفسم سنگین شد گوشی یه هو روشن شد صداشم زیاد شد حرکت هم کرد
سلام من 18سالمه وتمام این چیزارو قبول دارم و به وجود جن و تمام کارهاشون ایمان دارم. دور برم اتفاقات زیادی ازین قبیل سحر و جادو وآزار اذیت جن ها بوده. تقریبا همه کسانی که این اطراف هستن حن رو باور دارن. چند وقت پیش یک جن عاشق خالم شد و کلا زندگیش داغون شد مدتها دنبال دعا نویس ها وافرادیکه میتونستن کمکش کنن بودن و گفتن که این جن از قبیله کافر ترین جن هاست هنوزم آزارهایی برای خالم ایجاد میکنن ولی کمتر شده و حداقل میتونه به زندگی نرمال خودش ادامه بده واینکه یه مادر بزرگ دارم که همیشه یه چیز هایی رو میدیده و باعث ترسش میشدن خیلی دنبال درمان رفت و بهش هم گفتن تو قابلیت اینو داری که یه موکل داشته باشی. خب حالا من کاری به اینا ندارم خودم وقتی که بچه بودم خیلی وقت ها توی خوابم یه مرد رومیدیم که قصد آزار منو داشت ومنو میترسوند وچیزی که خوب یادمه منو رویکولش مینداخت تا ببره ومنم از ترس هرچی جیغ میزدم ولی هیچ صدایی از گلوم درنمیومد
اینا دلیلش چیه؟
سلام بر انس و جن.
ما خلق انس والجن علی لیعبدون.
اگر جن باعث ازار انس بود خدا خلقش نمیکرد.
جن به هیچ عنوان نمیتونه خودش رو ظاهر کنه. ب سوره ی جن رجوع کنید.
جن و انس باهم روی زمین خلق شدن و با هم ناخواسته زندگی میکنن. جن ها مثل انسانها زندگی میکنن و هیچ فرقی باهم ندارن.
ایمانتون رو بخدا قوی کنید تا ترس از بین بره. جن بی ازاره این ترس هم ناشیه از اینه که اطلاعاتمون در مورد جن صفر هست و از این و اون شنیدیم. پس خودتون تحقیق کنید از قران فقط.
هر گاه ترس وجودتون رو گرفت فقط سه بار بگید بسم الله چون اسم خدا ارامش میده. پس زندگی زیباست .
این همه قاتل رو کی خلق کرده .خداوند عزیز انسان و جن رو مختار افریده یعنی در حیطه خودشون خیلی کارها میکنن.خلق انسان و جن کار خداست اما قتل و ازار کار انسان و جن کافر است.دقیقا اطلاعتت در مورد جن صفر هستش.
پریماه
۲۰:۳۸ ۲۹ مهر ۱۴۰۰
سلام تو خونه ما اتفاقات عجیبی میوفته مثلاً من چند شب پیش کسی رو روی تخت خواهرم دیدم باهام داشت حرف میزد ولی تو بین صحبت هاش دیگه صحبت نکرد بلند شدم چراغ رو روشن کردم دیدم کسی نیست قاب عکس ها کج میشن تو اتاق مون چیزای عجیبی دیده میشه و صدای های عجیبی میاد وسایل خود به خود گم میشن و وسایل جا به جا میشن ولی فقط من میبینم اونها رو وسایل های خواهرم وخونه گم میشن واز توی خونه صدای عجیبی میاد وصدا های عجیب و غریبی میبینم ماهی های خونه مون وحشی شدن احساس میکنم کسی دنبالمه مثلاً ما آب دستشویی و میبندیم و بعد چند دقیقه شرشر آب میره بگید چی کار کنم
دوستانی که صدای گریه ی بچه میشنون:
اونا بچه های اجنه هستن که از گرسنگی گریه میکنن.
راه حل : بعد از شام ظرفا رو نشورید. میگن با بوی ته مونده های غذا هم سیر میشن. دوستی دارم دقیقا این مورد رو تجربه کرده.
این دوستانی که جن رو انکار میکنن میترسن. برادر بزرگم دبیر بود و یک سال قبل از فوتش بهم گفت خونمون جن داره. یک زوج هستن و هر دو تا رو با چشام دیدم.
همکاری هم دارم که داره دکترا میگیره. میگفت یکیشون تو اتاق خوابمه و تنها آزارش اینه که سر به سرم میذاره و نمیذاره بخوابم، یا کف پام و قلقلک میده یا پر تو گوشم میکنه...
چند سال پیش حدود ساعت یک شب برنامهء نود رو نیگا میکردم. بحث داغی بود. از طرفی صبح باید سر کار میرفتم. سر پا بودم و کنترلهای تی.وی و ماهواره تو دستام بودن. یک دفعه پسرم با صدای بلند گفت خاموش کن دیگه. برگشتم اما کسی رو ندیدم. به اتاق پسرم ( که ۶ ساله بود) رفتم اما غرق خواب بود...
خدا لعنت و ذلیل کند همه آدمهای شیطان صفت و کافری که با جادو و سحر از روی حسادت و بدخواهی و کینه، زندگی آدمها رو خراب می کنن. خانواده ما حدود 30 تا 40 سال قربانی این موضوع بوده اند که ظاهرا مادرم هدف اصلی بوده اما همگی، هم به طور مستقیم از جادو ضربه دیدیم هم به طور غیر مستقیم از تبعات و آثار منفی رفتار بد ناشی از سحر اذیت شدیم. لعنت خدا بر شیطان از جن و انسان.
منم چنتا از این نظراتو خوندم حالا بگی نگی یه چیزایی شنیدم ولی خودم الان تقریبا یک ماهی هست همه چیزم شده بد بیاری جایی قرار شد استخدام بشم نشدم چن سال ماشین دارم هیچ مشکلی برام پیش نیومد ولی تو همین ۱ ماه تصادف خیلی بدی کردم که خدا رحم کرد ینی الان جوری شده از خودم میپرسم نفرین کی پشت سرمه ولی تو همین یک ماهم رابطه امم با خانوادام وحشتناک بد شده و جو خونه خیلی مزخرفه اگه راه داره کمکم کنید
سلام دوستان،باور کنید اینطوری هم که خیلی از دوستان فرمودن نیست،من پارسال کارم توی اصفهان بود وتنها زندگی میکردم،وضع روحیم خیلی بد بود ومیخواستم خودکشی کنم،تا اینکه دیدم یکی دیده نمیشه ولی باهام حرف میزنه،اون فقط بهم امید میداد،چیزایی رو گفت که بعدش اتفاق افتاد،اون نجاتم داد و الانم خیلی کم و موقع گرفتاریام باهاش درارتباطم،بخدا این موجودات رو اگه کاریشون نداشته باشین خیلی خوب و بی آزارن
سلام من و خانواده ام رفته بودیم خانه مادر بزرگم که بیرون از شهر است ما موقعی که اومدیم خونه جای بالشت من و خواهرم عوض شده بود و جای دستگیره پرده ام هم عوض شده بود و لپ تاپم نیمه روی میز بود و نزدیک بود که بیفتد و یک پارچه سفید که توی اتاق مادرم بود پهن شده بود روی رخته خوابم و خاله ام گفت من آمده خانتان و با همسایه رو به رویی دعوام شد و گفت من به هیچ چیز دست نزده ام من خیلی اعصابم خورده و خانواده ام فکر میکنند که تمام این کار ها تقسیر من است و این که من کلیپ های کوتاهی در مورد جن و ارواح تماشا میکنم که حدود ۲ هفته است که نگاه نکرده ام
برای من طلسم گذاشته بودند و
چون همیشه قران میخونم اسیب ندیدم. کسی قصه پسرش روبرام تعریف کرد که از دیوار وسردرخت نوشته طلسم پیداکرده بود من هم دور خونه را گشتم وفضله سگ ونخ گره زده وکاغذ طلسم وتکه های پی از اطراف خانه پیدا کردم ولی ازاین بابت زیاد اذیت شدم ......گفتم شاید بدرد کسی بخوره
آیا ب قرآن اعتقاد ندارین
اجنه حضور دارند و همیشه در کنار ماهستندو ترسیدن هم کلا ترسیدن بیجا هس
ما وقتی خالق اجنه یعنی الله رو داریم نیازی ب ترسیدن نیس عزیزان
میدونم وحشتناکه اما وقتی در قلبتون چن آیه قرآن یا آیت الکرسی بخونین قدرت قرآن رو هم میدونین
نمیدونم بنویسم یا نه
ولی دیکه بریدم واقعا یکسال و نیمه چند تا جن مارو اذیت میکنن
ب خاک سیاه نشستیم تمام خونه رو بهم میریزین
همه مدارک و لباسامونو همش میریزن تو توالت گوشیمونو میکوبن تو دیوار جلوی چشم خودمون کنتور برق و میزنن چاقو سمتمون پرت میکنن یا میکنن تو دیوار ک قدرتشونو نشون بدن همش ضرر مالی و جانی هیچکسم نتونست کمکمون کنه وسایلامونو میبرن یه چیزایی از بیرون تو خیابون میارن تو خونه در میزنن آیفون و میزنن پنجره رو هی باز میکنن ما میبندیم دوباره باز میکنن چیز سمتمون پرت میکنن یه بار از بیرون اومدیم خونه رو ترکونده بودن انگار روی درودیوار یه چیزی عین خون شکلایی کشیده بودن چاقو فرو کرده بودن تو بالشتمون همش چیزای تیز فرو میکنن تو دیوار تشک بالشت نمیدونم دیگه چیکار کنم دلم میخواد بمیرم
خدا شفا بده
یکی از آشنا ها هم اونجا دانشجو بود.یه روز اومد بهم گفت پیراهنتو میتونی بهم قرض بدی دوروزه میارم.مادرش تو خونواده مشهوره به دعا و جادو و طلسم کردن بقیه منم تو رودربایسی افتادم پیراهنو بهش دادم.پیراهنمو برد بعد از یک ماه پس اورد دقیقا روزی ک پوشیدمش رفتم با ماشین نون بخرم ماشین ام ترمز هاش قفل کرد زدم به یه نفر پاش شکست اون ماشینو فروختم ماشین بعدیو خریدم بازم همین بلا سرم اومد.بعد اون هم کلی ضرر کردم و همش تا الان بدشانسی داشتم درسمو ول کردم رفتم سر کاری که با کلی زحمت راه انداختهدبودم اونم بهم خورد سر هرکار دیگه میرم یه اتفاق میوفته همش .کل خانواده باهام بد شدن.
حتی یه بار تا پای مرگ رفتم سر بدشانسی و بدبیاری
خونمون هم پره مورچه شده و همش سایه میبینم که رد میشه.خودم روم نشد ولی یکی از دوستامو فرستادم پیش یکی فقط اسممو بهش گفته بود اونم دقیقا شرایط منو برا دوستم گفته بود.اخرشم گفته توسط اجنه طلسم شده برام اسپند بیاره درستش میکنم.هنوز هیچکاری نکردم نمیدونم چیکار کنم
من مها هستم
۱۷سالمه
اهل بلوچستانم
معمولا اینجا جن زیاده
مخصوصا تو خونمون
همیشه تو آشپز خونه صدا های نا معلوم و ترسناکی میاد همیشه هم وقتی آیت الکرسی میخونم خوب میشه
برای شما هم آیت الکرسی و پیشنهاد میدم
تازه من هیچ وقت خواب نمیبینم اما وقتی میبینم همیشه یا یه قول بهم همله میکنه یا خواب مردن مامانم رو می بینم
الانم در دیوار خونه نوشته میشه چکاری انجام بدید چکاری رو نکنید
یکبار خودم دیدم در حالی که نزدیک بود کیف مامانم بیفته به حالت اول برگشت شاید اشتباه دیدم نمیدونم
تو آشپز خونه یک نفر به یخچال ضربه میزنه یا راه میره من نمیتونم به مادرم بگم چون خجالت میکشم شبا خوابم نمیبره میشه کمکم کنید بگید چیکار کنم
من هم از این اتفاقات برام افتاده
تنها را دور کردن اونا استفاده کردن از وسایل فلزی و خوندن ۴ قل هست وسایل فلزی مثل قاشق همیشه همراه باشه بیشتر اجنه ها از فلز های بزرگ بدشون میاد و سعی می کنن دوری کنند
و رفتم در رو باز کردم یواش ؛من خیلی تیزم وحس ششم فوق العاده قویه یه حسی بهم گفت این یه موجود ماورایی هس؛
سر همین در رو با احتیاط و یواش باز کردم وخیلی کم ؛
و همینطور که باز هی میگفتم کیه کیه
کسی جواب نمیداد ؛ولی دیدم یه نیرویی داره در آپارتمان رو
؛رو به جلو ها میده ؛
خوف گرفتم ؛فکر کنید من ها بده ؛اون ها بده ؛تا من موفق شدم ودر رو بستم ؛
هر چی هم صدا میزدم جوابی نمیشنیدم؛
و دیگه دوباره چند روز بعد هم دوباره ظهر ساعت ۲یا ۳دیدم صدای زنگ دراومد هر چی گفتم کیه ؛کسی جواب نداد و منم در رو اصن باز نکردم حقیقتش ترسیده بودم ؛و حتی بعد از اون جریان وزش باد شدید هم
من تا ۱۵روز یا یک ماه از خونمون میترسیدم و دوست داشتم هی بزنم بیرون
ولی هوا خیلی سرد بود نمیشد بری بیرون از شناسم ؛یه بارم یکی از این شباهت ؛خخ؛شاید باورتون نشه ؛باز خوف خونه رو گرفته بود فهمیدم چیزی داره توی فضای خونه سنگینی میکنه ؛
و دوباره رفتم سمت خوندن سوره جن واینها ؛کسی نمیدید ولی به شوهرم گفتم احساس میکنم موجودی توی خونه مون هست ؛و حس میکردم رفته چسبیده به سقف؛
نمیدونم فازش چی بود هی تز لوستر های خونه وآشپز خونه آویزوون میشد ؛
حتی من از ترس به سقف نگاه نمیکردم ولی حاله ای رو میدیدم که یه موجود شبیه گوریل و پشمالو انگار قهوه ای بود ؛از لوستر سالن پذیرایی آویزوون و من از ترسم با گوشه چشمم از بغل نگاه میکردم نه مستقیم ؛بعد دیدم از لوستر آشپزخونه آویزوون شده و داره من وشوهرم رو نگاه میکنه بعدش من به شوهرم میگفتم نگاه کن من میترسم از لوستر آشپزخونه آویزون شده ؛از اون روز میترسیدم سقف رو نگا کنم ؛
تا یه مدت میترسیدم واینم گذشت ؛بعد از اون جریان وزش باد دیدم یکی از لباسهام گم شد ؛بعد از ۷یا ۸ماه زیر تخت اتاق پیداش کردم ؛در حالی که قبلش همون زیر تخت رو گشته بودم ؛بعدشم یه بار حوله خونه غیب شد و دوباره پیدا شد یا دقیق یادم نیست؛ولی کلا تجربه خیلی ترسناکی بود ؛
بعد داشت داد میزد که خانوم موش موش ؛رفت توی اتاق خواب
بعدش منم به شوهرم گفتم کدوم موش رو میگی من باد دیدم وزید در رو کوبید در حالی بعد تز چند ثانیه هیچ اثری نبود ؛
این قضیه این قدر واقعی بود که اصن توهم نبود ؛چون اگه توهم بود چرا در اوج خواب ساعت ۳؛من وشوهرم همزمان در یه تایم باید بیدار میشدیم؛واقعاچرا؟اینقدر وحشتناک وخوف برانگیز بود که من از ترس به شوهرم
گفتم نمیتونم خونه بخابم
تمام بدنم میلرزید و با ترس شوهرمو مجبور کردم بریم مسجد ومن گفتم این مطمعنن از ما بهترون بوده ؛
بعدشم تماما توی مسجد وحشت داشتم ؛فقط توی مسجد حس امنیت داشتم؛
بعد شوهرم مجبور شد بخاطر کارش زودتر بره همون صبح رو و چون داخل مسجد سرد بود داشتم یخ میکردم ومجبور شدیم بیایم خونه ؛وشوهرمم میخاست بره سر کارش ؛بعد دیدم که هنوز هوا تاریک ومنم وبچه دوماهم و یه عالمه وحشت وترس ؛یعنی داشتم از ترس میمردم ؛
بعدش فکر کنید ساعت ۵صبح کل برقهای خونه رو روشن کردم؛ومدام دعای ابو دجانه و سوره جن رو میخوندم ؛باور کنید توی خونه بود؛چون خوف خونه رو گرفته بود ؛
ممنون میشم دارن اسیب میزنن به زندگیمون
اما اگه اذیتتون کردن فورا پیش کسی که بلده برید و این مسائل رو حل کنید. من خودم آدم منطقی هستم و به راحتی چیزی رو باور نمیکنم من خودم وقتی بچه بودم مریضی خیلی بدی گرفته بودم و همش گریه میکردم تا حد مرگ رفتم که بردنم پیش یه نفر و ایشون گفتن به خاطر معصومیت و نورانیتم یک جنی عاشقم شده و اینطوری شده بودم ایشون من رو نجات داده بودن
و آبجیم هم در بچگی وقتی در قبرستانی بودیم جنی عاشق خواهر کوچکترم شد و ایشون رو هم بردیم پیش همون کسی که منو نجات داده بودن آبجیم رو هم نجات دادن اما گفتن اون یه چیزی آبجیم رو برده و سایش روی آبجیم مونده برای همین یک مریضی لاعلاج گرفته آبجیم بعضی موقع کسی رو میبینه وقتی همه خوابن و هنوز هم متاسفانه تاثیرش رو خانواده ما مونده.
اگه بچه کوچکی دارید با احتیاط ببریدش قبرستان
شما میدونید اینا چرا اینجوری گفتن؟
۸سال بعد همونجا خوابیده بودم حضور شخصی رو بالای سرم حس کردم البته بین خواب وبیدار ی بودم فکر کردم خواهرم اومده اذیت کنه اون شخص دستشو زد به شکمم انگار داغ بود از خواهرم پرسیدم معلوم شد اون نبود چون همون لحظه بیدارشدم دیدم دیدم کسی تو اتاق نیست وسایلمون گم میشدن بعد ناگهانی پیدا میشدن خانه ما بیشتر به متروکه شبیه بود یه بار یه مارمولک پیدا شد پدرومادر م گرفتنش اما یه دفعه غیب شد خودم یه بار نیمه شب توی حیاط سایه یه مارمولک رو دیدم که ناپدید شد
یه شب درس خوندم بعد خوابید م اون درسها رو خیلی دوست داشتم فردا دیدم مطلب درس رو روی صورتم حکاکی کردن.....
وجود اون موجودات به همراه یک دنیا فقر وبدبختی و مشاجره توی زندگی ما همراه بود اصلا نتونستیم بریم سرکار به هم می خورد هیچ کسی هم نیومد خواستگاری
این حرفها کمی غیر قابل باور به نظر میان اگر کسی به خودم این حرفها رو بگه من به راحتی باور نمی کنم
اون خونه ۷سال قبل البته با شریک ساخته شد اما شریک فرارکرد وکلی مشکلات حقوقی و دادگاهی برای ما باقی مانده
یه دنیا حرف دارم ما چند خواهر ۳۰سال به بالا هستیم مردم می گفتن چرا ازدواج نمی کنید؟ خیلی عجیبه نمی دونم باید چه کار کنیم
حالا سوالم اینه آیا اینا نشانه های وجود جن هست؟
نام شیوا. نام مادر معصومه
فاطمه
بچه جن یک موجود دیگر است و ازما بهترون هم یک موجود دیگه
من میخوام ازما بهترون بگم این موجودات خیلی خوبی هستند اینها تو چهار گوشه ی خانه زندگی میکنند مثل جلوی در خانه یا جلوی دره اتاغ اینها را اگر ببینید شما میترسین اما نباید بترسین توی کل جهان فقط ۷ آدم میتونن با ازمابهترون حرف بزنن اگر تونستین حرف بزنین باید بهشون بگید به من مثلا ۱۰۰ کیلو طلا بده یا جای طلا را نشون بده اینها براتون انجام میدن اینها آزاری برای ماندارن بلکه اینها به ما کمک می کنن اگر شما بچه های اینارا سوزوندین باید یک دعا بنویسین باید به دعا نویس بگید
این دعا یک دعا معزرت خواهی اگر این دعارا بنویسین آنها قبول می کنن و دیگه شجاهارا آزار نمیدن
دلیل این موارد چیه؟ مرسی.
که متاسفانه توی خونه ی ما،ندره☹
وقتی یکی دوست داره جن توخونش باشه نیست
وقتی یکی خیلی میترسه واصلادوست نداره جن توی خونش باشه
جن توی خونش نیست
وقتی دوست داری به یه چیزی برسی بهش نمیرسی
وقتی دوست نداری به یه چیزی برسی بهش میرسی
دنیابرعکسه به خدا
اگرمیشه بگین که چجوری بایدجن هارودورخودت جمع کنی
لطفا
اگه میخوایید اجنه و سحر و طلسمارو از خودتون دور کنید حرز ابودجانه که پیامبر گفتند رو بنویسید و حرز 14 معصوم و حرز امام جواد رو با خودتون داشته باشید و قرآن گوش بدید یا بخونید طوری که صداش توی خونتون پخش بشه
و خیلی اتفاقاتی دیگه علاج داره ؟؟؟؟؟
دعای ابو دجانه راگر خیلی اذیت میکنن توی زمان مناسبش بنویس و بزار تو خونت
ول ی میتومی بخشش هم بکنی توی خونت
جدیدا بوی عرق زیر بغلم عوض شده تیز شده
سردرد های بیدلیل و شدید میگیرم
همیشه خسته ام ، دوست دارم بخوابم دکتر میگه از کم خونیه
و یه سری مشکلات دیگه که نمیتونم بگم
اگه در مورد احضار جن می دونه بهم بگه خواهش می کنم
من بیشتر شبها که خوابم دوروبر ساعت ۳ نصفه شب تو خواب جن میبینم بعضی وقتها احساس میکنم توی خواب روی بدنم نشستن بعضی وقتا یکی بعضی دوتا بعضی وقتا بیشتر وقتی از خواب بیدار میشم تمام بدنم انگار مغناطیسی شده میخاره
لطفاً بگید چطور میتونم جن رو از خودم و این خونه فراری بدم
جن واقعی هست. من الان شبه تنهام. جنی اومد کنارم خیلی ترسیده بودم داشتم فیلم ارسالی معلمم رو نگاه میکردم. در طبقه بالای خونمون که اکثر مواقع خالی و خلوته. فیلم رو استوپ میزدم. بعد هعیی استارت میشد.رو استوپ هم نمیزدم انگار گوشی تکون میداد صفحه رو خاموش میکردم روشن نمیشد هر وقت میگفتم دروغه یه دفعه نفسم سنگین شد گوشی یه هو روشن شد صداشم زیاد شد حرکت هم کرد
اینا دلیلش چیه؟
ما خلق انس والجن علی لیعبدون.
اگر جن باعث ازار انس بود خدا خلقش نمیکرد.
جن به هیچ عنوان نمیتونه خودش رو ظاهر کنه. ب سوره ی جن رجوع کنید.
جن و انس باهم روی زمین خلق شدن و با هم ناخواسته زندگی میکنن. جن ها مثل انسانها زندگی میکنن و هیچ فرقی باهم ندارن.
ایمانتون رو بخدا قوی کنید تا ترس از بین بره. جن بی ازاره این ترس هم ناشیه از اینه که اطلاعاتمون در مورد جن صفر هست و از این و اون شنیدیم. پس خودتون تحقیق کنید از قران فقط.
هر گاه ترس وجودتون رو گرفت فقط سه بار بگید بسم الله چون اسم خدا ارامش میده. پس زندگی زیباست .
Good days are coming soon.
حق نگهدار همگی. یا حق
اونا بچه های اجنه هستن که از گرسنگی گریه میکنن.
راه حل : بعد از شام ظرفا رو نشورید. میگن با بوی ته مونده های غذا هم سیر میشن. دوستی دارم دقیقا این مورد رو تجربه کرده.
همکاری هم دارم که داره دکترا میگیره. میگفت یکیشون تو اتاق خوابمه و تنها آزارش اینه که سر به سرم میذاره و نمیذاره بخوابم، یا کف پام و قلقلک میده یا پر تو گوشم میکنه...
در موردش تحقیق کن
پیشنهاد میکنم با یک مشاور روانشناس در ارتباط باشید و این قضیه رو براشون مطرح کنید
چون همیشه قران میخونم اسیب ندیدم. کسی قصه پسرش روبرام تعریف کرد که از دیوار وسردرخت نوشته طلسم پیداکرده بود من هم دور خونه را گشتم وفضله سگ ونخ گره زده وکاغذ طلسم وتکه های پی از اطراف خانه پیدا کردم ولی ازاین بابت زیاد اذیت شدم ......گفتم شاید بدرد کسی بخوره