سلام ،من یه زن روستایی هستم ۱۷ سالم بود با ی عوضیازدواج کردم الان ۲۳سالمه توی این مدت زندکی همش بدبختی و زجر و سیاه بختی بعد این چند سال الان خدا بهم یه فرشته داده یه پسر ،الان که در شرف طلاق هستم ۷ ماهه خونه پدریم هستم همه جوره در درر و عذاب هستم ن خونه شوهر و ن خونه مادریم هیچ جوره خوب نبود و نیست نمیدونم این فرشته کوچولو و معجزه خداوندی را چه تصمیمی بگیرم خیلی دوستش دارم هنوزم دنیا نیومده چهل روز دیگ دنیا میاد حال این روزام اصلا خوب نیست نه ماه بارداری مو با هزار بدبختی و سختی و استرس گذروندم ،تو رو خدا برای سلامتی جنینم دعا کنید
سلام دوستان من 7ماه است که باردارم دوتا هم دختر دارم نا خواسته باردار شدم قبلش با شوهرم میخواستیم بریم برای پسر دار شدن دکتر که من دیگه بار دار شدم، بچه هم دختره شوهرم میگه یا باید سقوط بشه یا بدیمش به برادرم که بچه دار نمیشه برای همین شب وروز من شده گریه کردن، من خیلی بدبختم نه؟
منم تو بارداریم با شوهرم خیلی بحثم میشد خیلی دعوا م میکرد سر هرچیزی داد وبیداد میکرد سر دکتر و دوا و پول و لباس و غر میزد منم مینشستم حرص میخوردم و گریه میکردم تا اینکه بچم بدنیا اومد ولی یه بچه خیلی اخمو و گریه کن .ک تا دو ماه اول گریش بند نمی اومد ولی بعد دوماه یکم بهتر شد ولی هرکی میبینه میگه چقد اخموعه میگم کاش سر یه آدم بیشعور حرص و گریه نمیکردم تا این طفلکی اینجوری نبود الان خیلی خودمو سرزنش میکنم
من تازه عروس هستم الانم حامله هستم شوهرم هر دوروز یبار سر هیچی منو میزنه دعوام میکنه انقد ناراحتم انقد تنها افسرده شدم دلم هیچی نمیخاد از بی محبتی از کتک خوردن خسته شدم گناه من چی بود ک تو این سن کم انقد درد بکشم
سلام منم ۶ ماه باردارم از اولش اشک و دعوا داشتم چی شکندم داد و بی داد تا الان شوهرم اخلاق صفر صفر هس میخوام بعد زایمانم جدا بشم فقط دعا کنید بچم سالم دنیا بیاد تو این بحث ها
سلام به همه خانومای باردار منم بارداری دومم هست چند وقته خیلی عصبی میشم و داد میزنم و اینکه حساس شدم شوهرم خیلی هوامو داره ولی گاهی اوقات که بهم بی توجهی میکنه خیلی بهم میریزم و داد و بیداد میکنم مثل امشب خیلی از این رفتارم شرمنده ام ولی با خودم که فکر میکنم میبینم فقط باید از خدا خواست و به اون نزدیک شد چون منبع آرامشه و همیشه هوامونو داره برای همگی دعا کنید
سلام من 9ماهه حاملم تو این نه ماه همشون گریه کردم شوهرم بد اخلاقه بهم فهش میده خانوادش اذیتم میکنن خانواده خودم تو یه مشکل سخت گیر کردن خیلی گریه میکنم موهام هم میکشم
منم بعد ۳ سال انتظار حامله شدم، ولی بخاطر بی توجهی شوهرم خیلی حرص خوردم، شب تولدم که تازه خبر بارداریمو هم بهش دادم هیچکاری برام نکرد. منم ناخداگاه اونشب کلی عصبی شدم، اول هفته ۶ بودم که خوتریزی و سقط ...
من ۳ماه اول بارداریم.بچه دومم رو باردارم شوهرم همه ی کارای خونه رو انجام میده هیچی کم نذاشته ولی خیلی حالم بده از بس استفراغ میکنم و گریه دعا کنین برام
سلام منم هفته۳۲ هستم. شوهرم معرفی شد از اول بد اخلاق بود الانم خیانت میکنه اعتراض ک میگنم کتک میزنه فقط فش میده.
میترسم بچم اسیب ببینه
. تو رو خدا دعا کنین چ کار کنم
سلام من هفته ۱۷بارداریم و بچه سومم هست.شوهرم بچه رو دوست داره اما خیلی اذیتم میکنه.باهرحرف ساده ی من حتی اگه برای دلسوزی باشه خوردم میکنه.حالم بده خیلی بده هیچ امیدی به زندگی ندارم فکرشوبکنین جرات حرف زدن نداشته باشی.تنها امیدم بچه های معصوم منن وبس.
سلام من خیلی خیلی مشکل دارم از وقتی باردار شدم تا الان که ۸ماهمه شوهرم خیلی عذابم میده هر روز دعوام میکنه هم باید کار خونه رو انجام بدم هم بیرون شب هم که میاد دنبالم میبرم به جای خسته نباشی انقدر سرم داد میزنه که بی هوا نفسم میگیره شوهرم من زن دومش از اولی طلاق گرفت و بچه دار نشد الان با من زندگی میکنه ومن زنشم خلاصه گفتنی ها زیاده سختی زیاد کشیدم
به نظر من تو هرشرایطی باید آرامشمون رو حفظ کردیم. طفلکی بچه چه گناهی کرده که وقتی به دنیا اومد مضطرب و عصبی بشه. ما خودمون به خاطر استرس و بدبختیای مادرامون که سرمون باردار بودند اینجوری عصبی شدیم دیگه نذاریم بچه هامون اینجوری بشن.
منم هفته ی ۱۳ هستم !
کامنت ها رو که می خوندم دیدم واقعا من خیلی ناشکرم!!!
همسر عزیز من این ۱۳ هفته نذاشته آب توو دلم تکون بخوره مرد فوق العاده آروم و با شخصیتیه
چن روز پیش به خاطر نیومدن به سینما باهام، کلی دعواش کردم و باعث شد گریه کنم
و الان به شدت پشیمونم ... ازش عذر خواهی کردم و به اشتباهم اعتراف کردم
انشالله که همه مشکلاتشون رفع بشه.
سلام.من تو هفته ی 26 بارداری خبرناگهانی فوت برادرم رو بهم دادن.باوجود اینکه تو یه شهر دیگه زندگی میکردم تاخودم رو برسونم نصف عمرشدم.بچه ام دقیقا40 روز هیچ حرکتی نکرد دکترا گفتن از شوک بچه خودشوجمع کرده....باوزن خیلی کم به دنیا اومد.ولی الان خداروشکر 2سال و نیمه است یه دختر جیگرو پرحرف
من تو هفته ۲۶ بارداری هستم با همسرم خیلی اختلاف داریم طوری که حتی میگه باید بچه سقط بشه منم بهش گفتم نه ولی اذیت ها کتک هاش خیلی زیاد شده طوری که میگه حتی موقع زایمان به من زنگ نزن من کاری با شما ندارم فقط میگم خدایا خودت مهر این دختر بزار تو دلش آیا واقعا خدا بهم کمک میکنه تورخدا برای منم دعا کنید
سلام من از وقتی ماه هفتمم شروع شده به شدت حساس و خودخور شدم...حالت های وسواسی هم پیدا کردم...بنده خدا همسرم هی میخاد یه کاری کنه ک من ناراحت نشم ولی نمیدونم چیکار کنم از بس سر چیزای الکی حرص و غصه میخورم...
سلام منم هفته 38هستم شوهرم خیلی دوست دارم اونم عاشق منه اماهمش سرکاره خیلی بهش احتیاج دارم یه دخترشش ساله هم دارم من قبل از بارداری پدرم ازدست دادم و خیلی عصبی شدم الانم خیلی زودعصبی میشم و خودزنی میکنم دست خودم نیست ازاینکه باردارشدم پشیمونم هیچ احساسی به این بچه ندارم دوست دارم بمیرم تاحالاهم دکترنرفتم شوهرم دورادور مراقبم هست اما من به وجود خودش احتیاج دارم من الان پیش مادرم هستم چون دردزایمان زودرس گرفتم استراحت مطلق هستم شوهرم هردوهفته یه بارمیاد..خیلی دلم بابام میخاد دست خودم نیست همش به این فکر میکنم نکنه وقتی این بچه به دنیا بیاد باایی سرش ببارم...وقتی فکشومیکنم غمگین تر میشم وقتی خودم میزنم دتترکوچکم مثل یه گنجشک بی پناه میره میخوابه دلم براش میسوزه اماتاحالا نزدمش واقعاااا نمیدونم چیکار کنم
من الان ۶ ماهمه.بچه دوممه.چند روزه از دست کارای شوهرم تو عذابم و گریه های شدید میکنم.جوری که با سختی اشکامو کنترل میکنم.شوهرم خیلی به پسرم اهمیت نمیده و همش دعواش میکنه.گاهی هم با من بداخلاقی میکنه سر چیزای پیش پا افتاده.منم همش گریه میکنم تا اروم شم و باهاش دعوا نکنم.خدا کنه رو بچم اثر نذاره
سلام.منم هفته ۱۲بارداری هستم.دومین بچه ام ۲۲سالمه .همه تواین دنیا بدون مشکل نیستن هرکسی یه دردی داره اما باز از خداروشکر غافل نمیشم.خدا همسرمنو سلامت نگهدار ازش راضیم وعاشقشم.ان شالله به حق صاحب الزمان مشکلات همه حل بشه.برا سالم بودن بچه ی منم دعاکنیین
من تو هفته بیستو دوم هستم خدارو شکر تو زندگی مشکلی ندارم شوهرمم خیلی ب من و بچم توجه میکنه ولی وقتی نظرات بقیه رو خوندم خیلی ناراحت شدم خدا بهشون صبر بده
سلام واقعا خیلی سخته متاسفم منم هفته 26بارداری هستم خیلی تغییر کردم همش عصبی میشم تحمل هیچی ندارم شوهرم از زن اولش ی پسرداره ک پیش منه بیشتر ب اون اهمیت میده تا من و بچم خیلی سخته واقعا
سلام منم 7 ماه و نیمه حاملم شوهرم ازنظر فیزیکی و خورد و خوراک خیلی بهم میرسه اما ازنظر عاطفی نه.همیشه بحث و دعوا داریم و تقریبا تواین 7 ماه و نیم من 6 ماهش درحال گریه بودم.خداکنه روبچم تاثیرنذاره ک اونم مث من افسرده بشه
من هفته ششم بارداری هستم وبچه اولمم هس از خانواده ام خیلی دورم به شوهرم خیلی اصرار میکنم که برم پیش خانواده ام ولی نمزاره چیکار کنم بخدا کارم شده گریه خیلی نگران بچمم
سلام همه ادما توی زندگی یه سری مشکلات رو دارن ولی وقتی ادم به این فک میکنه که اینا تقدیر خداست وبا این سختی ها خدا داره امتحانش میکنه.به ارامش میرسه.الا بذکر الله تطمإن القلوب.
منم بارداری دوممه. کاش باردار نشده بودم. همسرم خیلی اذیتم میکنه. اصلا ب بارداریم توجهی نمیکنه. حتی زیاد با پسرم جور نیست و اغلب اوقاتشو با دوستاش میگذرونه. کارم شده گریه و غصه و استرس
خدا بهتون صبر بده من که ماه هفتم بارداریم شوهرم خیلی بهم میرسه مادر شوهر با ما زندگی میکنی خیلی بد اخلاقه ولی شوهرم مجبورش میکنه که کارامو بکنه خدا رو شکر همه خوبن
حرفای همه خیلی ناراحت کنندس امیدوارم همه روی ارامش و شادی رو ببینید منم تو هفته 15 بارداری هستم شوهرم باهام خوبه ولی اصلا خانواده ی منو دوست نداره اول اینجوری نبود ولی الان خیلی بد تر شده منم از این موضوع خیلی ناراحتمو گریه میکنم خانواده ی شوهرمم ک بد نیستن ولی با حرف هاشون اذیت میشم دکتر رفتم گفته افسردگی گرفتم برام دعا کنید خیلی سخته شوهر ادم ب خانوادت اهمیت نده خودشم مادر من ک از جون داره برای زندگیم مایه میزاره
س به همگی ان شاالله خدا حاجت همرو بده و خداوند به همتون سلامتی ،ارامش،و دلخوش عطا کنه.من هم درهفته ۲۷ بارداری هستم بچهی دومم ،بچهی اولم مشکل قلبی دارد خیلی ناراحتم دکترها یا میخوان عملش کنن یا پیوند،برای پسر۱۰سالم دعا کنید.مشکلات همیشه هست اما باید صبوری و دعا کرد هر چه اوصلاح بداند.
س به همگی ان شاالله خدا حاجت همرو بده و خداوند به همتون سلامتی ،ارامش،و دلخوش عطا کنه.من هم درهفته ۲۷ بارداری هستم بچهی دومم ،بچهی اولم مشکل قلبی دارد خیلی ناراحتم دکترها یا میخوان عملش کنن یا پیوند،برای پسر۱۰سالم دعا کنید.مشکلات همیشه هست اما باید صبوری و دعا کرد هر چه اوصلاح بداند.
سلام ایشالا هرکی هر مشکلی داره خدا خودش حلش کنه . من تازه وارد۷ماهگی شدم شوهرم خداروشکر خوبه از هیچی برام کم نمی ذاره اما خانواده ی خودم دیوونم کردن.همش حرصم میدن مخصوصا مامانم. باحرفاش فقط آدمو میسوزنه. از اول بارداری تا الان یه سره تو استرس و ناراحتی بودم. مادرم یه اسم انتخاب کرده همه هم میدونن اما شوهرم قبول نمیکنه اونو بزاریم خیلی دلهره دارم.
سلام ایشالا هرکی هر مشکلی داره خدا خودش حلش کنه . من تازه وارد۷ماهگی شدم شوهرم خداروشکر خوبه از هیچی برام کم نمی ذاره اما خانواده ی خودم دیوونم کردن.همش حرصم میدن مخصوصا مامانم. باحرفاش فقط آدمو میسوزنه. از اول بارداری تا الان یه سره تو استرس و ناراحتی بودم. مادرم یه اسم انتخاب کرده همه هم میدونن اما شوهرم قبول نمیکنه اونو بزاریم خیلی دلهره دارم.
سلام دوستانانشالله هر مشکل که دارید مشکلات حل بشه همه ما خانم ها ی مشکلات داریم من شوهرم اصلا پشتم نیست همش به خواهرش بچه اش مادرش توجه میکند اصلا به من گوش نمیده برای من دعا کنید ممنون
من تو شش ماهگی هستم شوهرم خیلی مشکوکه کارم شده گریه و زاری هیچ کسی ندارم تنهای تنهام خانواده ام یه شهر دیگه ان من موندم و خدا و گریه و اشک واسم دعا کنید بعد گریه بچه ام تکونای عجیبی میخوره اگه واقعا داره بهم خیانت میکنه هیچ وقت نمی بخشمش
سلام عزیزم دقیقا این اتفاق برا منم افتاده ولی در حد شک ولی دارم داغون میشم.
آیهان
۰۰:۱۳ ۱۱ خرداد ۱۳۹۷
سلام منم 5 ماهه باردارم همسرم و خونوادش بزرگترین خوشبختی منن از خدا میخوام به همه خانوما همسر و خانواده همسری مثل من بده شوهرم از همه لحاظ خوبه .اما متاسفانه برادرم تو ماه پنجمم فوت کرد و من خیلی جبغ کشیدم بی تابی میکنم و درد شدید زیر شکم گرفتم تورو خدا اگه راهی میدونید کمکم کنید
من تازه فهمیدم حامله ام . از طرفی هم خواهرم با مادرشوهرش دعواش شده الانم خونه مامانمه .شوهرش نمیذاره بچه هاشو ببینه سه تا بچه داره . منم وقتی خواهرم و افسرده و غمگین میبینم ناراحت میشم عصبانی میشم دستام میلرزه نمیدونم چیکار کنم . خیلی نگرانم
سلام منم هفته سی و دو بارداری هستم شوهرم بهم خیانت کرده نه با یه نفر با سه نفر هیچ محبتی بهم نمیکنه مثل برده ازم کار میکشه چه خونه خودمون چه خون پدرش من بچه دومم هست بخاطر تنهایی دخترم بچه دار شدم همه چی رو میشه تحمل کرد ولی خیانت خیلی سخته اونم من که از احترام و محبت و از همه چی زبانزد همه هستم همه میگن خوش بحال شوهرت ولی افسوس اون قدر منو نمیدونه البته دارم به این وضع عادت میکنم من نمیتونم کاری با هاش کنم
سلام دوستان منم رفتم تو هفت ماهگی ازماه اول تاالان فقط کتک خوردم و توهین شنیدم شوهرم اصلا درکم نمیکنه شغل شوهرمم یجوریه صبح ساعت شش میره تا دوسه وقتیم میادمیخوابه تا شش یاهفت وقتی بیدارمیشه حساباش ومیزنه باز دوباره میره سرکار تا دو شب ..تواین مدت زمانیم ک خونس حرف نمیزنه نمیدونم چیکارکنم خسته شدم خانوادشم ک بماند وقتی چیزی میگم از پشت اونا درمیاد و کتکم میزنه با کمربند به سرم میزنه تا از حال برم دیگ خسته شدم شما بگید چیکار کنم
من تو ماه سومم.خیلی روحیم حساس شده شوهرمم بد نیس همه کارای خونه میکنه هرچی بخام میخره باهامم مهربونه.ولی از چشمم افتاده.ازش بیزارم...حالا این متنا ک خوندم فهمیدم بیشتر بخاطر تغییرات بارداریه.بهتره ی کم هممون صبور باشیم.تنهایی و گریه رو منم دارم چون از خونوادم دورم.ولی باید صبور بود...
سلام الهی خدا همه را از گرفتاری و مشگلات نجات بده.منم 7ماهم هست خیلی استرس دارم .شوهرم همش سرش تو گوشیشه.مشگلات خانواده خودمم خیلی زیاده همش غصه اونارا میخورم .خیلی استرس دارم میترسم خدای نکرده بچم ناقص به دنیا بیاد .انشالله همه بچه ها سالم به دنیا بیان
سلام واسه همتون دعا میکنم ، من در کنار همسرم فوقالعاده احساس آ رامش میکردم یه پسر ناز خدا بهمون داد که خوشبختیمون رو کامل کرد ، تا اینکه توی چهار سالگی پسرم بیمار شد ، الان دو ساله که روی آ رامش رو ندیدم ، مامانای باردار واسه پسرم دعا کنید
میترسم بچم اسیب ببینه
. تو رو خدا دعا کنین چ کار کنم
کامنت ها رو که می خوندم دیدم واقعا من خیلی ناشکرم!!!
همسر عزیز من این ۱۳ هفته نذاشته آب توو دلم تکون بخوره مرد فوق العاده آروم و با شخصیتیه
چن روز پیش به خاطر نیومدن به سینما باهام، کلی دعواش کردم و باعث شد گریه کنم
و الان به شدت پشیمونم ... ازش عذر خواهی کردم و به اشتباهم اعتراف کردم
انشالله که همه مشکلاتشون رفع بشه.
خیلی خوشحالم خدا بالاخ ه به من و همسرم یک بچه هدی میده من هفته 36 هستم
واقعا عالی