منم 17 اسفند مادربزرگ عزیزم و از دست دادم خیلی دلتنگش هستم ، علت اصلی فوت هم جدا از چیزی که دکتری میگن فقط بیمعرفتی بچه ها بود ، روز اخر که میبردمش بیمارستان تو چشمای خوشگلش کامل خوندم که دیگه قرار نیست بیاد پیشمون ، دل شکوندن و نا امید کردن پبرهایی که زمین گیر میشن بدترین کاری که یه انسان میتونه بکنه .
حدود ۱۵ ماه پیش پدرم رو از دست دادم.
اصلا نمیشه داغ عزیز رو برای کسی که از دست نداده توضیح بدی.
ولی تا وقتی زنده اند باید قدرشون رو بدونیم و وقتی از پیشمون رفتند با نذری دادن و انجام کارهای خیر همیشه یادشون رو زنده نگهداریم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خاله عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
منم ۱۷ آبان ۱۴۰۲ خالهی عزیزم رو پس ۴۷ روز بستری تو بیمارستان و دسته پنجه نرم کردن با سرطان و کلی زجر به خاطر عمل های متعدد از دست دادم.
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خداوند روح همه رفتگان رو قرین رحمت کنه عزیزان سوگ واقعا برای صاحبان عزا سخته لطفا حتی اگه مطمئن هم هستید که عزاداران انسانهای بدی هستند شما به خوبی و بزرگی خودتون انها رو ببخشید و اجازه بدید در غم از دست دادن عزیزشان باشند و فقط درد و غم سوگ رو داشته باشند نه نمک باشید بر زخمشان ما در غم و درد مرگ پدر عزیزمان بقدری از طرف خانواده مادریمون به ناحق اذیت شدیم که محال است اونها رو ببخشیم لطفا برای شادی روح پدر منم صلواتی ختم کنید
خداوند روح همه رفتگان رو قرین رحمت کنه عزیزان سوگ واقعا برای صاحبان عزا سخته لطفا حتی اگه مطمئن هم هستید که عزاداران انسانهای بدی هستند شما به خوبی و بزرگی خودتون انها رو ببخشید و اجازه بدید در غم از دست دادن عزیزشان باشند و فقط درد و غم سوگ رو داشته باشند نه نمک باشید بر زخمشان ما در غم و درد مرگ پدر عزیزمان بقدری از طرف خانواده مادریمون به ناحق اذیت شدیم که محال است اونها رو ببخشیم لطفا برای شادی روح پدر منم صلواتی ختم کنید
خداوند روح همه رفتگان رو قرین رحمت کنه عزیزان سوگ واقعا برای صاحبان عزا سخته لطفا حتی اگه مطمئن هم هستید که عزاداران انسانهای بدی هستند شما به خوبی و بزرگی خودتون انها رو ببخشید و اجازه بدید در غم از دست دادن عزیزشان باشند و فقط درد و غم سوگ رو داشته باشند نه نمک باشید بر زخمشان ما در غم و درد مرگ پدر عزیزمان بقدری از طرف خانواده مادریمون به ناحق اذیت شدیم که محال است اونها رو ببخشیم لطفا برای شادی روح پدر منم صلواتی ختم کنید
خدارحمت کنه همه رفتگان رو برادر منم یک ماهیه رفته از دنیا تو خواب ایست قلبی کرد جوون بود دو تا برادر از دست دادم انشالله خدا هممون رو ببخشه و رفته هامونو
دختر خواهرم دو ماه پیش خودکشی کرد فقط بیست سال داشت از زندگی کاملا مرفهی برخوردار بود ، تو این دوماه که ما داغون شدیم ...خودکشی بدترین مرگ نه تنها برای خود متوفی است که چ آثار بد و مخربی برای اطرافیان داره ، هنوزم میرم تو اتاقش و لباساشو بغل میکنم بو میکنم خودش الان نزدیک ۷۰ روزه که هم آعوش خاکه ولی هنوز عطرش و بوش ب لباسهای تو کمدش هست ...نمیدونین چقد دردناکه ..نمیدونم کی میتونم این فاجعه رو تاب بیارم و ب زندگی عادی برگردم
بابای من تو ۲۴دی ۱۴۰۱تو سانحه تصادف شدید فوت شد دقیقا یه روز بعد عروسی داداش یک یه دونه ام نمیدونم چیشد عروسی مون خیلی شاد بود انقدر به همه خوش گذشته بود نمیدونم به چشم خوردیم بابام حیف شد رفت بهترین پدر دنیا خدا رفتگان همه رو بیامرزه بابای منم همینطور خیلی شخص مهربون و خیر و دست و دلباز عکس جسد رو دیدم حالم به هم خورد بابای منم همینطور شده ??????
من یه ماه پیش داداش ۱۳ سالم رو از دست دادم واقعا هنوزم فکر میکنم زنده است اصلا یادم نمیاد آخرین بار بهش چی گفتم بعد رفتنش شاید ۵ دقیقه گریه کردم فقط تو شک موندم .هر روز صبح میرم اتاقش که یه چیزی بهش بگم یادم میاد که نیست و واقعا بعضی موقع ها یادم میره رفته منم میدونم که قراره روزی برم پیشش ولی واقعا دلم به حال پدر و مادرم سوخت که واقعا حقشان نبود از بس اینا خوب بودن که بد آوردن.
من یه ماه پیش داداش ۱۳ سالم رو از دست دادم واقعا هنوزم فکر میکنم زنده است اصلا یادم نمیاد آخرین بار بهش چی گفتم بعد رفتنش شاید ۵ دقیقه گریه کردم فقط تو شک موندم .هر روز صبح میرم اتاقش که یه چیزی بهش بگم یادم میاد که نیست و واقعا بعضی موقع ها یادم میره رفته منم میدونم که قراره روزی برم پیشش ولی واقعا دلم به حال پدر و مادرم سوخت که واقعا حقشان نبود از بس اینا خوب بودن که بد آوردن.
کل نفس ذاقته موت هرانسانی روزی طعم مرگ را تجربه می کند
پسرعمه م۲۷سال داشت۱۶شهریکر۴۰۲ از کرمانشا رفت اصفهان باتریلی باربیاره سه روز خبرازش نداشتیم داخل ماشین جلوی یه مغازه سکته گرده بود داخل ماشین پوست بدنش سیاه شده بود بابدبختی ماشینش پیدا کردیم توسط راننده سنگین های اشنا مادرش زقصه تنها پسرش نمیره خوبه
پزشکیرقانونی گفت باید۲روز داخل فریزر بمانه تا بتونیم کالبد شکافی کنیم و دلیل مرگ را بدانیم شادی روحش صلوات
سلام ،خدا رحمت کنه جمیع رفتگان عزیز شما ها رو ...و صبر عظیم و اجر جزیل عنایت کنه که بتونید تحمل کنید،من هم چند تا داغ بزرگ دیدم و هیچ وقت دلم آروم نمیشه و جیگرم سوخته و کبابه ...
سلام ،خدا رحمت کنه جمیع رفتگان عزیز شما ها رو ...و صبر عظیم و اجر جزیل عنایت کنه که بتونید تحمل کنید،من هم چند تا داغ بزرگ دیدم و هیچ وقت دلم آروم نمیشه و جیگرم سوخته و کبابه ...
سلام ،خدا رحمت کنه جمیع رفتگان عزیز شما ها رو ...و صبر عظیم و اجر جزیل عنایت کنه که بتونید تحمل کنید،من هم چند تا داغ بزرگ دیدم و هیچ وقت دلم آروم نمیشه و جیگرم سوخته و کبابه ...
سلام ،خدا رحمت کنه جمیع رفتگان عزیز شما ها رو ...و صبر عظیم و اجر جزیل عنایت کنه که بتونید تحمل کنید،من هم چند تا داغ بزرگ دیدم و هیچ وقت دلم آروم نمیشه و جیگرم سوخته و کبابه ...
سلام ،خدا رحمت کنه جمیع رفتگان عزیز شما ها رو ...و صبر عظیم و اجر جزیل عنایت کنه که بتونید تحمل کنید،من هم چند تا داغ بزرگ دیدم و هیچ وقت دلم آروم نمیشه و جیگرم سوخته و کبابه ...
سلام .منم یک ماهه که پدربزرگم رو از دست دادم خیلی برام سخت بود چون خیلی دوستش داشتم... خیلی دلم براش تنگه.
هنوزم باور نمیکنم رفتنشو... یک درخواست دارم. میشه لطف کنید براش فاتحه بدین.اسم: جهانگیر اختیاری دقیق
مادربزرگم رو از تبریز آوردیم تهران تا آرامش بهتری داشته باشه و شش ماه خونه ی من بود یواش یواش رابطه عاطفی من و مادربزرگم بهتر و عالی شده. عید رفتیم تبریز و برگشتنی هم با ما نیومد و بخاطر نداشتن آرامش و امکانات خونه اش خیلی خواهش کرده بودم که بیاد ولی قبول نکرد و پنج ماه بعد بستری شد و با عجله دوباره تبریز رفتیم فقط پدر مادرم ایشون رو دیدن و کمی بعد فوت کرد و این ضربه بسیار بزرگی به قلب و سلامت روانی ام زد و هنوز دوماه از رفتنش میگذره و هنوز باور ندارم!! التماس دعا
سلام دوستان عزیز
سلام بابای مهربون و اسطوره ام. ۵ ماه از رفتنت میگذره . دردهایت آرام گرفتن؟
زخمهایت چطور؟
جسمت که آروم شده یقین دارم روحت هم به آرامش رسیده ..
خدا میدونه چقدر دلتنگتم ، من اصلا به تجزیه شدن جسمت فکر نمیکنم بلکه تو را همانگونه میبینم که بودی ، همانقدر مهربون و با اخلاق و دستگیر....
بابا من فقط دلم برات تنگ میشه، میدونی آخه من عاشقت بودم ای بهترین پدر...
دوستان عزیزم برای تک تک تون عافیت و عاقبت بخیری آرزو میکنم و روح همه ی گذشتگان در آرامش ابدی و قرین رحمت حق.
لطفا برای پدرم حاج سلیمان غفوری فاتحه ای قرائت بفرمایید
سپاسگزارم
سلام من چندماه پیش با خانواده خانومم رفتیم مسافرت مادر خانومم خیلی اسرار داشت رفتیم برا خرید عروسی ولی کاش نرفته بودم اون شب هیچ وقت از ذهنم بیرون نمیره از اون شب تا الان شبا نمیتونم بخوابم تصادف بدی کردیم دوتا عزیز رو ازدست دادیم مادر خانومم و یکی از همراهان خودم تازه مرخص شدم از بیمارستان هرکس اینو میخونه برام دعاکنه چون خیلی حال روحیم داغون شده زندگیم داغون شده التماس دعا
میگن اگر روی میدی را که چندین ساله باز کنید هوای این دنیا بهش بخوره دوباره باید غسل داده بشه ج اب اون آقایی که خاک را کنار زده وپاهای اسکت یک متوفی رو دیده
سلام
امروز دقیقا سه ماهه ک تنها برادرم رو از دست دادم
ما پنج تا خواهرو یک داداش مسولیت پذیر بودیم که بعده پدرم چشممون ب داداشمون بود همش 24سالش و مجرد خرج خونه رو میداد اهل دوست و رفیق نبود همش دوره ما بود قربونش برم نمیدونم حکمت خدا چی بود که مارو اینجور عذاب میده خیلی دلمون برا داداشم مهدی تنگ شده هممون یجور سوگ میکنیم داریم دیوونه میشیم مامانم که داغوونه حکمتت چی بود خدا
آخی خداای من. خدا صبر بده بهت . غم خودم یادم رفت. منم پارسال پدرم رو در اثر سرطان از دست دادم. لحظات آخرش رو هم دیدم. چه دردی بزرگتر از این
ناشناس
۰۱:۲۱ ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۱
سلام خدا واقعا گل چینه خدا به شما ومادر گرمتون صبر بده من هم گل سر سبد خونمون رو از دست دادم ۵۵روزه پسر دوم واقعا مطلوم بود من هم یگ مادر هستم تو این مدت همش سر خاک هستم وباور ندارم که دیگه نمیبنمش انشاالله من هم زودتر برم پیشش چون اصلا طاقت دورش رو ندارم
رامانا
۰۳:۰۱ ۲۶ اسفند ۱۴۰۰
نبضم رابگیر که همهه بودن دارد واشتیاق عدالت
من الان۱۳سال که در سوگ مادربزرگ ندیده ام هستم وقتی که من سه سالم بود از این دنیا فانی رفت وقتی که که کسی رو جز اون نداشتم مادرم حافظ شو وقتی که هنوز به دنیا نیومده بودم از دست داد سال۸۳ ویک سال بعدش من بدنیا اومدم وپدرم هم تو اون تصادف از دست دادم پدرم وقتی که چهار سالش بود اون رو از مادربزرگم گرفته بودن وگفتن که با واکسن کزاز از این دنیا رفته اما در اصل پدرم رو قایم کرده بودن وسال ۸۳مادر بزرگم فهمیدبود که پدرم زندست وپدرومادرمم به شوق دیدار با مادرجونم راهی سفر شدن وتوراه تصادف کردن وبه مادر بزرگم این خبر رسید ومادربزرگم از این خبر شوکه کننده دچاغ ضایعه مغزی شدن وگفتن جسد های ما سوخته وقابل تشخیص نیست وحال مادر جونم سال۸۷ از دنیا رفتن ومادرم من رو بعد از به دنیا اومدن من روفروخت حال من بعداز۱۸سال فهمیدم که می هستم وکل خانواده واقعی خودم روپیدا کردم
با سلام لعنت به سکته مغزی مادرم 20 روزه فوت کرده بیمارستان بود گفتند حالش خوبه ترخیصش کردند ساعت 4 بعدازظهرآوردیم خونه ساعت 11 و نیم هم فوت کرد
لعنعت به بیمارستان علی آباد کتول که اسمش را گزاشتم کشتارگاه لعنعت به دکتری که تشخیص اشتباه داد و ترخصش کرد
کسی نیست از بیمارستان علی اباد کتول باز رسی انجام بده
خواهرم ۱۰ سال پیش خود کشی کرد هنوزم شبها گریه میکنم از فکرش خیلی دوستش داشتم شوهرش تصادف کرد فوت شد و خودش هم این کارو کرد .میگم اگر زنده بودن الان بهترین زندگی روداشتن
بابت اطلاعات شخصی اومدم به این صفحه ، اما وقتی به پایین صفحه و نظرات خوانندگان رسیدم دلم کباب شد. خدا اموات همه شما رو بیامرزه، دوستان شماها که الآن سوگوار هستید و غم دارید ، بهتون توصیه میکنم به دنبال اینجور مطالب نباشید، براتون خوب نیست. اینم بدونید که جای اموات تون خوب هست و در آرامش بسر میبرند. نگران نباشید.
آره دقیقا نباید این مطالب رو بخونیم .من تا چند ماه بعد از فوت پدرم همش میرفتم مراحل تجزیه جسد رو از یوتیوب نگاه میکردم و زار میزدم. همین کار باعث شد روانم بهم بریزه و هنوزم نپذیرفتم که بابام مرده و دیگه نمیاد
مادر منم جلوی چشمم رفت و منو با یه دنیا سختی وغصه تنها گذاشت
مرجان احمدى
۰۱:۲۹ ۲۸ آبان ۱۴۰۰
سلام من يك مادر هستم،كه خودم٣٩سالمه ،دوتا پسر داشتم،پسر بيست سالم تصادف كرد ،الان ٩ماه كه خيلي دلم براش تنگ شده،اين يكي پسرم ١٥سالشه خيلي تنها شده ،لعنت به تصادف كه خيلي جوونهارو از ما گرفته،وقتي ميرم بهشت زهرا ميفهمم فقط من داغ جوون نديدم.
باسلام من در نوجوانی ام خیلی ماجرا جو بودم و به یکی از قبرستان که نمیدانم متعلق به حدود دویست و پنجاه سال قبل بود که یک قبر را کندم و دیدم فقط استخوان خالی بود اصلا کفن یا نشان از پارچه نبود معلوم بود تعلق به مرد بود چون قلمه های پاهایش بزرگ بودن .دوباره ریختم روی هم وخاکش کردم به نظرتون گناه کار شدم ومعصیت آن گریبانگیر میشه من نادان بودم البته بیست و سه سال بودم
من چهار ماه پیش مادرم رو از دست دادم حیف زمان به عقب برنمیگرده حالم خیلی خرابه سوالات متعددی توی ذهنم داره میچرخه خیلی دوستش داشتم حالا بدون اون چه کار کنم دنیا برام مفهومی نداره دیگه کرونا مادرم رو ازم گرفت خدایا چه کار کنم
بابام یه تیکه از وجودم از پیشم رفت درست امشب و این ساعت چهار ماه از مرگش میگذره،روز به روز حالم بدتره و دارم نابود میشم،همش از خدا میخوام یه کابووس باشه وبیدار شم...
من تقریبا۴۰روزه پدرمو از دست دادم..فقط ۴۹سالش بود خودمم سنی ندارم با کلی حسرت هرروزمو میگذرونم..مرگای ناگهانی واقعا سخته هم من و هم مادرم عذابی که میکشیم بیشتر ازینه که نمیتونیم باور کنیم من یوقتا که زنگ خونه میزنن فک میکنم بابامه ولی یهو یادم میفته نیست دوباره شوک بهم وارد میشه.ولی چه میشه کرد تقدیر خدا همینه فقط با این آروم میشم که همه ازش راضی بودن نه بدهکار بود نه هیچی کاش منم بتونم مثل بابام بشم..
یک ماه پیش مادرم از دست دادم وبرای قبر داخل امامزاده حفر کردیم کنار قبر پدرمان یک وقت یک سنگ از قبر پدر جدا شد دیدیم که کفن پدر ۱۷ سال صحیح و سالم است و بدنش سالم حتی عکس گرفتیم همه تعجب کردیم البته پدرمان مرد مومن بود
سلام من دو ماهه پدرمو از دست دادم خیلی برام سخته هر شب خوابشو میبینم همش صداش تو گوشمه شبی نیس که با چشمای خیس و گریه نخوابیده باشم داغون شدم میخوام یکی بهم بگه چجوری میشه آروم شد بجز قرآن خوندن.و اینکه بعد مرگ آدم کجا میره ایا وارد بهشت و جهنم میشی یا دنیای دیگه ای هست که اونجا دوباره زندگی میکنی و ادامه میدی...
خوب مرگ حق همست ما نمی دنیم یک سال دیگه زنده هستیم یانه یا خدا خواسته فردا بمیریم مرگ حق دیگه همه ی ما دراین راه هستیم
برای همین من از مرگ نمی ترسم چون ما اینجا مهمون هستیم اینجا خونهی ما نیست جایه دیگه خونه ی ماهست ما نمی دونیم کی تا سال هزار و۵۰۰ زنده هست کسی نصل بر نصل مارو ادامه می ده یا ما مریدم نصل ما می ایسته چون کسی نیست کاملش کنه
از مرگ متنفرم..چی میشد عمر دائمی بود مرگ نبود..خوب خوب ک بهم وابسته میشیم همو ترک میکنیم چرااااا آخه
مادر عزیزمو سال ۸۵ درحالیکه خیلی جوون بود و هزار آرزو برامون داشت رو از دس دادم بخاطر بیماری لعنتی سرطان..هنوز آخرین نگاش ک بهم انداخت یادمه بعد اون پدر مهربونم در حالیکه تا آخرین لحظه عمرش ب مادرم وفادار موند سال ۹۳ب رحمت خدا رفت و این داغ تازه شد...پدر و مادرم خیلی سختی کشیدن تو این دنیا..آخ خدااااااا تا قیامت عزادارتونم
من بیست و یک روزه ک مادر عزیزم رو از دست دادم...خیلی سختی کشید داغ پسرجوونش رو دید چهارده سال حسرت خورد دوست داشت تمام ارزوهایی ک برای برادر بزرگم داشت رو برای بقیه بچه هاش برآورده کنه اما نشد حسرت ب دل رفت...تو رو خدا برای شادی روحش مادرم وبرادرم دعا کنید وفاتحه بگید
من چند سال پیش خواب دیدم مردم
دقیقا شبی بود که فرداش عید نوروز بود و تمام کارها بعد از مرگم رو توسط روحم که با فاصله چند متری از جسدم بود نظاره گر بودم صحنه های جالبی بودن از دیدن جسد بی حرکت وغسالخونه و نماز خوندن بر جسد و تشیع جنازه ودفن کردن و شب اول قبرم روبه ترتیب خواب دیدم
بعد که بیدار شدم چون نیمه شب بود هنوز فکر میکردم درقبرم هستم وبه همین خاطر اول به سختی تکون میخوردم و حرف میزدم بعد از چند روز که ماجرا رو برای یکی از دوستان تعریف کردم گفت بلکه کتاب سیاحت غرب آقای دستغیب رو خوندی؟ گفتم خیر و این باعث شد برم کتاب رو بخرم بخونم وقتی مطالعه کردم دقیقا خوابم مثل همون کتاب بود وبعد از این خواب هم نسبتا ترسم از مرگ کم شده !!!
باکوچکترین اشتباه ادم وحوا میلیارها انسان را بعد ازخودشون داغدار کردند و معلوم نیست این وضع تا کی ادامه پیدا میکنه اصلا قرار نبود انسانی بر رروی کره زمین بیاد که بعد بمیره،
من نمیدونم اون با چه رویی در داخل بهشت وبا اگاهی کامل قول شیطان رو خورد
ایمان و عمل صالح انجام واجبات ترک محرمات تا میتونی خوبی کن به خصوص به مومن بنشین پرونده چند روزه دنیا رو بررسی کن هرجایی کم گذاشتی جبران کن به خصوص حق الناس بعد از اون هم مواظب عملت باش مطمئن باش خداوند بزرگ و مهربان کمکت میکنه و نوری به قلبت می رساند که کامل عوض میشی و بعد از مرگت میرسی به آرامش محض و لذت بینهایت
یکسال و نیمه که پدرم از دنیا رفته . کاش میشد باهاش صحبت کنم . روح پدرم شاد انشاالله . خدایا به خودت سپردمش . میدونم مهمان نوازی پدرم میهمان توءِ?
روح همه پدران اسمانی شاد.
با ذکر فاتحه روح همه پدران از دست رفته رو شاد کنیم.
روح همه پدران اسمانی شاد.
با ذکر فاتحه روح همه پدران از دست رفته رو شاد کنیم.
اصلا نمیشه داغ عزیز رو برای کسی که از دست نداده توضیح بدی.
ولی تا وقتی زنده اند باید قدرشون رو بدونیم و وقتی از پیشمون رفتند با نذری دادن و انجام کارهای خیر همیشه یادشون رو زنده نگهداریم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
خدا روح همهی اموات رو قرین رحمت خودش قرار بده
با هم مهربانتر باشیم
پسرعمه م۲۷سال داشت۱۶شهریکر۴۰۲ از کرمانشا رفت اصفهان باتریلی باربیاره سه روز خبرازش نداشتیم داخل ماشین جلوی یه مغازه سکته گرده بود داخل ماشین پوست بدنش سیاه شده بود بابدبختی ماشینش پیدا کردیم توسط راننده سنگین های اشنا مادرش زقصه تنها پسرش نمیره خوبه
پزشکیرقانونی گفت باید۲روز داخل فریزر بمانه تا بتونیم کالبد شکافی کنیم و دلیل مرگ را بدانیم شادی روحش صلوات
هنوزم باور نمیکنم رفتنشو... یک درخواست دارم. میشه لطف کنید براش فاتحه بدین.اسم: جهانگیر اختیاری دقیق
سلام بابای مهربون و اسطوره ام. ۵ ماه از رفتنت میگذره . دردهایت آرام گرفتن؟
زخمهایت چطور؟
جسمت که آروم شده یقین دارم روحت هم به آرامش رسیده ..
خدا میدونه چقدر دلتنگتم ، من اصلا به تجزیه شدن جسمت فکر نمیکنم بلکه تو را همانگونه میبینم که بودی ، همانقدر مهربون و با اخلاق و دستگیر....
بابا من فقط دلم برات تنگ میشه، میدونی آخه من عاشقت بودم ای بهترین پدر...
دوستان عزیزم برای تک تک تون عافیت و عاقبت بخیری آرزو میکنم و روح همه ی گذشتگان در آرامش ابدی و قرین رحمت حق.
لطفا برای پدرم حاج سلیمان غفوری فاتحه ای قرائت بفرمایید
سپاسگزارم
امروز دقیقا سه ماهه ک تنها برادرم رو از دست دادم
ما پنج تا خواهرو یک داداش مسولیت پذیر بودیم که بعده پدرم چشممون ب داداشمون بود همش 24سالش و مجرد خرج خونه رو میداد اهل دوست و رفیق نبود همش دوره ما بود قربونش برم نمیدونم حکمت خدا چی بود که مارو اینجور عذاب میده خیلی دلمون برا داداشم مهدی تنگ شده هممون یجور سوگ میکنیم داریم دیوونه میشیم مامانم که داغوونه حکمتت چی بود خدا
من الان۱۳سال که در سوگ مادربزرگ ندیده ام هستم وقتی که من سه سالم بود از این دنیا فانی رفت وقتی که که کسی رو جز اون نداشتم مادرم حافظ شو وقتی که هنوز به دنیا نیومده بودم از دست داد سال۸۳ ویک سال بعدش من بدنیا اومدم وپدرم هم تو اون تصادف از دست دادم پدرم وقتی که چهار سالش بود اون رو از مادربزرگم گرفته بودن وگفتن که با واکسن کزاز از این دنیا رفته اما در اصل پدرم رو قایم کرده بودن وسال ۸۳مادر بزرگم فهمیدبود که پدرم زندست وپدرومادرمم به شوق دیدار با مادرجونم راهی سفر شدن وتوراه تصادف کردن وبه مادر بزرگم این خبر رسید ومادربزرگم از این خبر شوکه کننده دچاغ ضایعه مغزی شدن وگفتن جسد های ما سوخته وقابل تشخیص نیست وحال مادر جونم سال۸۷ از دنیا رفتن ومادرم من رو بعد از به دنیا اومدن من روفروخت حال من بعداز۱۸سال فهمیدم که می هستم وکل خانواده واقعی خودم روپیدا کردم
لعنعت به بیمارستان علی آباد کتول که اسمش را گزاشتم کشتارگاه لعنعت به دکتری که تشخیص اشتباه داد و ترخصش کرد
کسی نیست از بیمارستان علی اباد کتول باز رسی انجام بده
بسیار ممنون
برای همین من از مرگ نمی ترسم چون ما اینجا مهمون هستیم اینجا خونهی ما نیست جایه دیگه خونه ی ماهست ما نمی دونیم کی تا سال هزار و۵۰۰ زنده هست کسی نصل بر نصل مارو ادامه می ده یا ما مریدم نصل ما می ایسته چون کسی نیست کاملش کنه
مادر عزیزمو سال ۸۵ درحالیکه خیلی جوون بود و هزار آرزو برامون داشت رو از دس دادم بخاطر بیماری لعنتی سرطان..هنوز آخرین نگاش ک بهم انداخت یادمه بعد اون پدر مهربونم در حالیکه تا آخرین لحظه عمرش ب مادرم وفادار موند سال ۹۳ب رحمت خدا رفت و این داغ تازه شد...پدر و مادرم خیلی سختی کشیدن تو این دنیا..آخ خدااااااا تا قیامت عزادارتونم
دقیقا شبی بود که فرداش عید نوروز بود و تمام کارها بعد از مرگم رو توسط روحم که با فاصله چند متری از جسدم بود نظاره گر بودم صحنه های جالبی بودن از دیدن جسد بی حرکت وغسالخونه و نماز خوندن بر جسد و تشیع جنازه ودفن کردن و شب اول قبرم روبه ترتیب خواب دیدم
بعد که بیدار شدم چون نیمه شب بود هنوز فکر میکردم درقبرم هستم وبه همین خاطر اول به سختی تکون میخوردم و حرف میزدم بعد از چند روز که ماجرا رو برای یکی از دوستان تعریف کردم گفت بلکه کتاب سیاحت غرب آقای دستغیب رو خوندی؟ گفتم خیر و این باعث شد برم کتاب رو بخرم بخونم وقتی مطالعه کردم دقیقا خوابم مثل همون کتاب بود وبعد از این خواب هم نسبتا ترسم از مرگ کم شده !!!
من نمیدونم اون با چه رویی در داخل بهشت وبا اگاهی کامل قول شیطان رو خورد