باشگاه خبرنگاران جوان - جواد میرگلویبیات؛ کارشناس مسائل عمان در کانال تلگرامی خود با عنوان مطالعات عمان در پستی به بررسی دلایل انتخاب این کشور برای برگزاری جلسات مذاکره پرداخت و نوشت:
در حالی که ترامپ نامه خود به ایران را به واسطه امارات متحده عربی تحویل داد و تلاش داشت این کشور نقش میانجی را ایفا کند ایران عمان را به عنوان میانجی انتخاب کرد. این سوالات مطرح است که چرا آمریکا امارات را برای تحویل نامه به ایران انتخاب کرد؟ دلایل و اهمیت تغییر مسیر میانجیگری به عمان از سوی ایران چه بوده است؟ سابقه عمان در میانجیگری میان ایران و آمریکا چه بوده است و ایفای نقش میانجی برای این کشور چه اهمیتی دارد؟ و در نهایت چشمانداز نقشآفرینی عمان در ادامه مذاکرات چگونه است؟
امارات به مثابه جعبه پاندورای اسراییل و غرب!
امارات متحده عربی را باید یکی از برندگان بهار عربی دانست. امارات توانست در این مدت نفوذ و بازیگری خود را از لیبی تا یمن، از سوریه تا مصر، از کردستان عراق تا شرق آفریقا و... گسترش دهد، و همچنین به لحاظ اقتصادی رشد مستمر داشته باشد، به گونهای که اقتصاد این کشور از تقریبا ۳۰۰ میلیارد دلار در ۲۰۱۰ به تقریبا ۵۴۰ میلیارد دلار برساند. از سویی دیگر امارات در بهار عربی تقریبا بدون چالش باقی ماند، و محمد بن زاید توانست در این مدت قدرت خود را در امارات سبعه امارات متحده عربی تثبیت کند.
این کشور توانست رفته رفته خود را از زیر چتر عربستان خارج کند و تبدیل به یکی از بازیگران مهم جهان عرب شود، اما این جایگاه امارات بدون کمک غرب ممکن نبود و نمیتوان برای امارات سیاستورزی مستقل قائل بود. از طرفی هم در این مدت ارتباط ابوظبی با تلآویو روزبهروز بهتر شد؛ بهگونهای که شاهد برقراری ارتباط رسمی میان دو کشور و سفر رئیسجمهور رژیم صهیونیستی به این کشور و سفرهای وزرای مختلف دو کشور به یکدیگر بودیم. مبادلات تجاری بیش از ۳ میلیارد دلاری امارات و رژیم نیز موید این ادعاست. از آنجایی که امارات فاقد منابع لازم برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای در حد ترکیه، ایران و عربستان است، اتحاد خود با غرب و خاصه آمریکا را حفظ کرد. با خروج تدریجی آمریکا از منطقه، امارات برای رقابت با قدرتهای منطقه سراغ اسرائیل رفت و ارتباطات خود را علنی کرد. امروز در منطقه پروندهای نیست که اسرائیل در آنجا کنشگری داشته باشد و امارات نقشی برای خود قائل نباشد به نوعی که امارات را میتوان جعبه پاندورای اسرائیل دانست که هرجا اسرائیل آن را باز کرد آن کشورها دچار چالش و هرج و مرج شدند.
رابطه امارات با ترامپ نیز رابطه محکمی است و محمد بن زاید قبل از انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا در سفرش با ترامپ دیدار کرد. پس از انتخاب ترامپ نیز طحنون بن زاید که قدرت اصلی اقتصادی ابوظبی است و همچنین طراح بخشی از نظام امنیتی امارات به حساب میرود، به آمریکا سفر کرد و پس از دیدار با ترامپ و چهرههای امنیتی و اقتصادی و صاحبان شرکتهای بزرگ، اعلام کرد که امارات به اندازه ۱۴۰۰ میلیارد دلار در آمریکا در بخشهای مختلف در طول دهه آینده سرمایهگذاری خواهد کرد؛ مسالهای که به شدت مورد پسند ترامپ است؛ لذا ترامپ سعی کرد که به جای عمان که مایل نبود پیامهای تهدید واشنگتن را به تهران برساند، و در طوفان الاقصی نیز مواضع تقریباً نزدیک به محور مقاومت اتخاذ کرده بود، امارات را به جای نقش سنتی عمان انتخاب کند؛ مسالهای که مورد پذیرش اسرائیل و لابی آن در آمریکا نیز قرار میگرفت.
چرا عمان؟
یوسف بن علوی وزیر امور خارجه سابق عمان، در خاطرات خود میگوید که سلطنت عمان هیچوقت حامل پیام تهدید آمریکا به ایران نبوده است و از ماجرای تماس کلینتون با سلطان قابوس پادشاه فقید عمان صحبت میکند و در آن خاطره نقل کرد که سلطان قابوس به کلینتون میگوید اگر نامه حاوی تهدید است این کشور مایل به انتقال آن به تهران نیست؛ مسالهای که خاتمی رئیسجمهور وقت ایران در مصاحبهای آن را تایید کرد. اما چرا عمان چنین رویکردی دارد؟
کشور عمان به لحاظ ساختاری دچار انزوا است. این کشور در شبه جزیره عرب دچار انزوای جغرافیایی است و مرزهای آن فقط محدود به سه کشور است که بخش اعظم آن محاط در صحرای خشن ربع الخالی است. عمان دچار انزوای مذهبی نیز است، چرا که اکثریت مطلق جمعیت آن را اباضیان تشکیل میدهند که وهابیت آنها را نیز تکفیر میکند. آنها ادعای تمدنی نیز دارند و در طول تاریخ هیچوقت نخواستند زیر بلیط حجاز، نجد و سایر نقاط جهان عرب قرار بگیرند. شکلگیری مذهب اسلامی اباضی نیز با این مساله پیوند وثیقی دارد. از سوی دیگر این کشور فاقد منابع طبیعی در حد سایر کشورهای دیگر حاشیه خلیج فارس است و نمیتوان آن را یک کشور ثروتمند دانست. همه این مولفهها و موارد دیگر سبب شد که سلطان قابوس از زمان به سلطنت رسیدن خود در سال ۱۹۷۰ در جهت افزایش جایگاه این کشور در سپهر روابط بینالملل دکترین واسطهگری و میانجیگری را انتخاب کند؛ دکترینی که البته ریشه در روحیه عمانی و آموزههای اباضی نیز دارد. امروز سلطنت عمان به نوعی دوست همه است و عمانیها برای اینکه به این جایگاه برسند، چند دهه ممارست داشتند و سعی کردند اعتماد همه کشورهای منطقه و حتی سطح جهانی را به دست آورند. با مواردی که ذکر شد باید جواب این سوال را داد که چه شد که ایران عمان را به جای امارات انتخاب کرد و آمریکا نیز آن را پذیرفت.
به احتمال زیاد سلطنت عمان یکی از گزینههای واشنگتن برای ارسال نامه به تهران بوده است، ولی، چون سران عمان حدس میزدند که این نامه حاوی تهدید و یک بازی امنیتی است و نتایج مثبتی نخواهد داشت از حمل آن به تهران سر باز زدند. از سوی دیگر در سوابق میانجیگری عمان بین ایران و آمریکا، برای آنها مهم بوده که نتایج به نفع صلح و ثبات منطقه و مورد رضایت ایران قرار بگیرد. برای مثال در بحث آزادی ملوانهای انگلیسی و سربازان آمریکایی، برجام، آزادی جاسوسهای غربی، انتقال منابع ایرانی از انگلیس و چندین مورد دیگر آنها وارد عمل شدند و توانستند که آن را به سرانجام برسانند. آنها زمانی که احساس کنند طرف غربی صادق نیست بلافاصله کنار میکشند و اعتبار خود را در تهران خراب نمیکنند؛ مسالهای که برای مثال قطر در ماجرای پولهای مسدود شده در کره جنوبی نتوانست آن را به اتمام برساند.
همه این نکاتی که ذکر شد، دلیل این است که جمهوری اسلامی ایران به جای امارات متحده عربی، سلطنت عمان را به عنوان واسطه میان خود و آمریکا انتخاب کند. اما عمان فقط واجد این ویژگیها نیست و شایستگیهای دیگری دارد که در ادامه به آن اشاره میکنیم.
سازوکار میانجیگری عمان
دکترین میانجیگری یکی از اصول سیاست خارجی عمان است و حاضر است برای این ریش سفیدی نیز هزینه بدهد. در واقع عمان در این موارد خنثی عمل میکند و در پی منافع خود نیست و حتی حاضر است که برای به دست آوردن اعتماد طرفین هزینه نیز بدهد و برخی از مواضع خود را با دو طرف هماهنگ کند. برای تحقق این دکترین، سلطنت عمان باید در بسیاری از مسائل منطقه که به طور مستقیم ربطی به منافع آن ندارد بیطرف باقی بماند و خود را درگیر چالشهای بیشمار منطقه نکند. این امر مستلزم این است که آنها به دنبال نفوذ در کشورهای دیگر نروند؛ رسانههای خود را مانند رسانههای قطر، عربستان، امارات و حتی کویت تقویت نکنند و از حاشیه رسانهای فاصله بگیرند. آنها مسقط را تبدیل به محیطی امن کردهاند چرا که امنیت و فراغ بال همه بازیگران برای عمان مهم است. برای مثال آنها به فرزندان قذافی پناه دادند البته به شرط اینکه فعالیت سیاسی نکنند؛ انصارالله در آنجا دفتر دارد؛ گروههای فلسطینی در آنجا میتوانند در امنیت کافی باشند. از همه مهمتر علیرغم ارتباط خاص عمان با اسرائیل در دوران سلطان قابوس، این کشور اجازه نداد مسقط محلی برای توطئه آنها علیه کشورهای منطقه باشد (البته در طول سلطنت هیثم بن طارق این کشور از اسرائیل فاصله مشهودی گرفته است). از سوی دیگر این کشور به آمریکا و انگلیس که نفوذ سنتی در این کشور دارند اجازه نداده است که از آب، حاک و حریم هوایی این کشور علیه یمن عملیات کنند. این مثالها و موارد دیگر نشان میدهد که سلطنت عمان تا چه اندازهای برای دکترین میانجیگری خود اهمیت میدهد و حاضر است برای حفظ و اجرای این دکترین تلاش کند.
نقش عمان در ادامه مذاکرات
عمان در چندین دوره مذاکرات مهم میان ایران و غرب و حتی ایران با کشورهای منطقه نشان داد که دیپلماسی سری (Secret Diplomacy) از اصول اصلی دکترین میانجیگری آنهاست. خاطرات سیاستمداران ایرانی و غربی و عربی نشان میدهد که عمان تا چه حدی اجازه درز اخبار مذاکرات پشت پرده و شنود آن را نمیداده است. در این دور از مذاکرات نیز شاهد این بودیم که تا زمانی که ترامپ آن را علنی اعلام نکرد. هیچ کسی از مذاکرات شنبه گذاشته خبر نداشت و بسیاری از تحلیلگران نیز متعقدند که نتانیاهو نیز از آن مطلع نبود و از شنیدن آن بهت زده شد.
در این دور مذاکرات نیز اثبات شد که مسقط چگونه میتواند محیط امن و پاکیزه برای دو طرف فراهم آورد. مستحضر هستید که مذاکرات در منزل وزیر خارجه عمان آقای بدر البوسعیدی انجام شده است و به رسانهها اجازه ندادند که نزدیک محل مذاکره بروند. از سوی دیگر خود عمانیها به هیچ وجه در مورد مذاکرات اظهار نظر نکردند و اطلاعاتی به رسانهها ندادند. از سوی دیگر نفوذ اسرائیل در میان سیاستمداران عمانی کم است و آنها به لحاظ سخت افزاری نیز امکان شنود به هیچ کس از جمله اسرائیل، امارات، و عربستان و سایر کشورهای اروپایی و آسیایی را نمیدهند. جالب است بدانید یوسف بن علوی نیز در خاطرات خود به این مساله اشاره میکند که چگونه کشورهای منطقه در قضیه برجام با او تماس میگرفتند که از مفاد مطلع شوند ولی عمانیها به هیچ وجه اطلاعاتی به آنها نمیدادند. در این دور مذاکرات که مساله غیر مستقیم بودن مذاکرات مهم بود، عمانیها آنقدر مراقب بودند که حتی یک عکس هم از محل مذاکرات منتشر نشد و حتی محل مذاکرات نیز از جانب عمانیها اعلام نشد تا اینکه اطلاعات جزیی توسط هیاتهای دو طرف درز کرد.
انتخاب عمان در واقع یک ابتکار عمل از جانب ایران بود که شروط خود را علنی به سمع و نظر افکار عمومی و همچنین فضای نخبگانی سیاستمدارن کشورهای مختلف برساند. ایران با این کار نشان داد که فضای تهدید به هیچ وجه نباید حاکم بر مذاکرات باشد. عمان محل گفتوگوهای سازنده است و ایران با این نگاه وارد مذاکره شده است. انتخاب عمان همچنین تاکید بر این نکته بود که مساله منطقهای به هیچ وجه نباید مورد مذاکره قرار بگیرد؛ چرا که اساساً انصارالله در خود مسقط فعال است. همچنین مواضع رهبری انقلاب و تشریح آقای دکتر لاریجانی نشان داد که به غیر از مساله هستهای گفتگوی دیگری در عمان انجام نخواهد شد. عمان نیز برای اقناع آمریکا از ظرفیت دیپلماتیک خود نیز استفاده میکند و سعی میکند که دو طرف را به هم نزدیک کند، مسالهای که شاید در ابوظبی اتفاق نمیافتاد و ممکن بود منافع اسرائیل و حتی خود امارات مانع بسیاری از دستاوردهای رضایتبخش این مذاکرات باشد.