سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان‌ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شهید اکبر روندی؛ خلوت نشین هور

اکبر روندی از شهدای شاخص قصرشیرین در غرب استان کرمانشاه اهل زهد و عرفان بود که نیمه های شب سوار بر بلم به دل نیزارها می زد و در خلوت و سکوت شبانه هور تا سحر مناجات می کرد.

باشگاه خبرنگاران جوان ـ شهید اکبر روندی در سال ۱۳۴۳ در شهرستان قصر شیرین در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد که از همان دوران کودکی به عرفان و دین اعتقاد قلبی داشت.

همزمان با از گذراندن تحصیلات خود از همان دوره ابتدایی به خواندن کتاب‌های دینی و علمی و عرفانی علاقه مند شد و در همان دوران آغاز جنگ تحمیلی به اسلام آباد مهاجرت کرد.

شهید اکبر روندی همزمان با تحصیل خود، جبهه جنگ را خالی نگذاشت و به همراه ۲ برادر خودش در بیشتر عملیات‌ها به عنوان فرمانده حضور داشت و به گفته همرزمانش همیشه زیر لب ذکر خدا و دعا تلاوت می‌کرد و اطرافیانش همه به این اخلاق وی آگاهی داشتند.

شهید اکبر روندی مهاجر جنگ تحمیلی و از بچه های قصرشیرین همگام با بسیجیان اسلام آباد گردان حمزه سیدالشهداء، تیپ مستقل نبی اکرم کرمانشاه را تشکیل داد و در عملیات های متعددی شرکت کردند.

چهره خندان و بانشاط شهید اکبر روندی زبانزد همه اطرافیان بوده است. گریه‌های خود را پنهان از دیگران می‌کرد. اجازه نمی داد کسی او را با چهره ناراحت و اخمو ببیند.

این شهید برادر کوچک خود را در عملیات والفجر۹ از دست داد. به برادر کوچکش بسیار علاقه مند و وابسته بودند. زمانی هم که فرمانده عملیات فجر بود، خنده و نشاط را سرلوحه و شرایط گروه می‌دانست.

طرز لباس پوشیدنش بسیار ساده و خودمانی بود. اگر او را نمی شناختند اصلا متوجه نمی‌شدند که فرمانده گروه ها است همین خصلت خاکی بودن و گرم بودن با دیگران باعث می‌شد همه‌ی هم رزمانش حس خوب و راحتی با ایشان داشته باشند.

نقل است که در جمع رزمندگان و در محافل دعای کمیل، عاشورا، ندبه‌این صدای اکبر بود و ناله های سوزانش که بیش از همه دل اهل محفل را می سوزاند.

شب ها تا پاسی از شب حتی برای صرف شام نیز به سنگر برنمی گشت و سر به بیابان می گذاشت و ناله ی سوزان خود را سرمی داد.

یکی از همرزمانش می‌گوید شهید اکبر روندی زاهدی عابد بود که در این دنیا جز به اهل سیرو سلوک بود و تنها دل به مجالس عرفانی، نوارهای اخلاقی و روضه، خدمت به محرومان، جنگ و جهاد در راه خدا، خوش داشت.

همرزمانش می گویند که زمانی که خبر مفقود شدن برادرش در عملیات والفجر۹ را با به او دادند این اکبر بود اطرافیان را دلداری می داد.
زمانی که خبر فوت پدرش را در حین انجام ماموریت به او دادند او بود که دیگران را تسکین می داد. در زمانی که مشکلات و غمها به سراغش می آمدند او سنگ صبور بود. او مفسر مراتب صبر بود و شاید او خود صبر بود.


بخشی از وصیت نامه شهید اکبر روندی:

اکبر در وصیت نامه خود نوشته : ای نور چشمان من در همه حال تابع ولایت فقیه باشید. چرا که در روز قیامت هرکسی با امامش محشور می‌شود.

خاطره ای از شهید
خواهر شهید روندی از زمانی تعریف می‌کند که شهید اکبر از عملیات فجر به خانه آمد. همه اهل خانه سراغ برادر دیگر (عباس) را از اکبر گرفتند.

اکبر پاسخ داد: اگر بگویم شهید شده دروغ گفته ام. اگر بگویم زنده است دروغ گفته ام. سپس گفتند مگر خون عباس از خون عباس کربلا گران تر است؟ قطعا این خبر شوک بزرگی برای این خانواده بزرگ و خود شهید اکبر بوده است. اما آنها دل‌هایشان را به خدا سپردند تا آرام بگیرند.

سرانجام او در عملیات نصر۷ در مردادماه سال ۱۳۶۶ در ارتفاعات بلفت عراق دوستان خود را در فراق خود داغدار کرد و به لقای حق پیوست.

منبع:ایرنا

 

برچسب ها: جنگ تحمیلی ، شهید
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.