باشگاه خبرنگاران جوان - در دهه ۱۹۸۰، ژاپن با رشد خیرهکننده اقتصادی، به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان پس از ایالات متحده مطرح شد. این کشور با سیاستهای صنعتی حسابشده، بهرهوری بالا، و تسلط بر بازارهای جهانی، به تهدیدی برای سلطه اقتصادی آمریکا تبدیل شد. صنایع ژاپنی، بهویژه در بخشهایی مانند خودروسازی، الکترونیک، و نیمههادیها، به شدت در بازار آمریکا نفوذ کرده بودند و شرکتهای آمریکایی را با چالشهای جدی مواجه کردند. این شرایط موجب واکنش شدید واشنگتن شد و جنگ تجاری گستردهای را علیه ژاپن به راه انداخت.
در دهه ۱۹۷۰ و اوایل ۱۹۸۰، ژاپن با رشد سریع اقتصادی و افزایش صادرات، کسری تجاری قابلتوجهی را برای آمریکا رقم زد. در سال ۱۹۸۵، کسری تجاری آمریکا با ژاپن به بیش از ۴۶ میلیارد دلار رسید. خودروسازان ژاپنی مانند تویوتا، نیسان، و هوندا، بازار خودروهای آمریکایی را تحت فشار قرار داده و سهم بالایی از آن را تصاحب کردند. در سال ۱۹۸۰، خودروهای ژاپنی حدود ۳۰ درصد از بازار آمریکا را در اختیار داشتند. همچنین شرکتهای الکترونیکی ژاپنی همچون سونی، پاناسونیک، و توشیبا با کیفیت و نوآوری خود، بازار آمریکا را تسخیر کردند. این موفقیت ژاپن موجب نگرانی شدید سیاستگذاران آمریکایی شد، زیرا آن را تهدیدی برای برتری اقتصادی خود میدانستند.
واشنگتن برای مقابله با نفوذ اقتصادی ژاپن، مجموعهای از سیاستهای سختگیرانه را اتخاذ کرد:
۱. توافق پلازا (Plaza Accord) - ۱۹۸۵: این توافق که میان آمریکا، ژاپن، آلمان غربی، فرانسه و بریتانیا امضا شد، موجب کاهش ارزش دلار در برابر ین ژاپن و دیگر ارزهای اصلی شد. این اقدام باعث شد که کالاهای ژاپنی گرانتر شوند و صادرات این کشور کاهش یابد. در نتیجه، اقتصاد ژاپن با کاهش رشد و افزایش حباب اقتصادی مواجه شد.
۲. اعمال تعرفه و محدودیتهای تجاری: آمریکا برای کاهش نفوذ کالاهای ژاپنی، تعرفههای سنگینی بر محصولات وارداتی از ژاپن وضع کرد. علاوه بر این، واشنگتن از سیاستهای «توافقات داوطلبانه محدودیت صادرات» (Voluntary Export Restraints - VER) استفاده کرد که در نتیجه آن، خودروسازان ژاپنی مجبور شدند صادرات خود را به آمریکا محدود کنند.
۳. فشار برای باز کردن بازار داخلی ژاپن: آمریکا ژاپن را تحت فشار گذاشت تا بازار خود را برای شرکتهای آمریکایی باز کند. در این راستا، مذاکرات متعددی میان دو کشور برگزار شد و ژاپن مجبور شد موانع غیرتعرفهای بر سر راه محصولات آمریکایی را کاهش دهد.
۴. مقابله با برتری تکنولوژیک ژاپن: واشنگتن سیاستهایی را برای مهار شرکتهای فناوری ژاپنی اتخاذ کرد. بهعنوان نمونه، با افزایش فشارهای تجاری، ژاپن مجبور شد که سهم بازار خود را در صنایع نیمههادی به آمریکا واگذار کند. همچنین آمریکا شرکتهای ژاپنی را متهم به «دامپینگ» (عرضه محصولات به قیمتی پایینتر از هزینه تولید) کرد و اقداماتی برای مقابله با آن انجام داد.
جنگ تجاری آمریکا علیه ژاپن ضربات شدیدی به اقتصاد این کشور وارد کرد:
۱. حباب اقتصادی و رکود دهه ۱۹۹۰: سیاستهای پولی که ژاپن پس از توافق پلازا اتخاذ کرد، منجر به شکلگیری یک حباب عظیم در بازار املاک و سهام شد. در اوایل دهه ۱۹۹۰، این حباب ترکید و اقتصاد ژاپن وارد یک دوره رکود طولانی شد که به «دهه از دست رفته» (Lost Decade) معروف است. تولید ناخالص داخلی (GDP) ژاپن در این دوره تقریباً راکد ماند و میانگین رشد اقتصادی کمتر از ۱ درصد بود.
۲. کاهش رقابتپذیری صنایع ژاپنی: تعرفهها و محدودیتهای تجاری، بهویژه در صنایع خودرو و الکترونیک، موجب کاهش رشد شرکتهای ژاپنی شد. بسیاری از این شرکتها مجبور شدند سرمایهگذاریهای خود را کاهش دهند یا خطوط تولید خود را به کشورهای دیگر منتقل کنند. صادرات خودروهای ژاپنی به آمریکا در اواخر دهه ۱۹۸۰ کاهش یافت و شرکتهایی مانند تویوتا و هوندا مجبور شدند کارخانههای خود را در داخل خاک آمریکا تأسیس کنند تا از محدودیتهای تجاری عبور کنند.
۳. تضعیف ین و کاهش نفوذ ژاپن در بازارهای جهانی: سیاستهای پولی پس از توافق پلازا و فشارهای آمریکا باعث شد که اقتصاد ژاپن نتواند مانند قبل به رشد خود ادامه دهد و نفوذش در بازارهای جهانی کاهش یابد.
رفتار آمریکا در مهار رشد اقتصادی ژاپن نشان داد که این کشور همواره از ابزارهای تجاری، مالی و سیاسی برای سرکوب رقبای اقتصادی خود استفاده کرده است. این استراتژی محدود به دوران ترامپ نبوده و در دهههای مختلف علیه کشورهای مختلف بهکار گرفته شده است. از جنگ تجاری با ژاپن در دهه ۱۹۸۰ گرفته تا سیاستهای مشابه علیه چین در دوران ترامپ، آمریکا همواره برای حفظ سلطه اقتصادی خود به ابزارهای محدودکننده و فشارهای تجاری متوسل شده است. تجربه ژاپن نشان میدهد که هر کشوری که به تهدیدی برای برتری اقتصادی آمریکا تبدیل شود، با واکنش سخت این کشور مواجه خواهد شد.