باشگاه خبرنگاران جوان - از زمان آغاز به کار خود، رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، درخواست خود برای خرید گرینلند را که در حال حاضر جزو منطقه خودمختار دانمارک است، تکرار کرده است. ترامپ در مکالمه تلفنی خود با نخستوزیر دانمارک، مت فردریکسن، بار دیگر تمایل خود را برای تصاحب گرینلند تأکید کرد. مقامات ارشد اروپایی که از محتوای مکالمه مطلع شدند، لحن ترامپ را تهاجمی و چالشبرانگیز توصیف کردند. این دیپلماسی قاطعانه ترامپ که معمولاً شامل تهدید به استفاده از زور برای تصرف گرینلند است، نشاندهنده اراده ترامپ برای تسلط بر این جزیره قطبی است.
در دوران انتخابات، ترامپ مسئله گرینلند را بهعنوان یک نقطه کانونی در اهداف سیاست خارجی خود قرار داده بود. بسیاری از تحلیلگران سیاسی و مفسران، موضع ترامپ در قبال گرینلند را بیشتر بهعنوان یک بازی سیاسی و نه یک پروژه واقعی تفسیر کردند. نخستوزیر دانمارک نیز این طرحها را پیشتر بیمعنی و مضحک توصیف کرده بود. با این حال، از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید، او به نظر میرسد که بر لفاظیهای پیش از انتخابات خود تأکید بیشتری دارد. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، نیز علاقه ترامپ به خرید گرینلند را تأیید کرده و مجدداً گفته است که این طرح "شوخی نیست."
این موضع قاطعانه سیاست خارجی ترامپ این سوال را بهوجود میآورد که چرا او گرینلند را برای واشنگتن چنین اولویت بالایی میداند. ترامپ گرینلند را از منظر استراتژیک میبیند، بهعنوان پایگاهی احتمالی برای پیشگیری از نفوذ چین در قطب شمال و به تبع آن در اقیانوس اطلس. موقعیت جغرافیایی گرینلند آن را به دروازهای به اقیانوس اطلس تبدیل میکند. ایالات متحده حضور نظامی برجستهای در گرینلند در طول دههها از طریق پایگاه فضایی پیتوفیک، که پیشتر بهعنوان پایگاه نیروی هوایی تول شناخته میشد، حفظ کرده است. این امر به ایالات متحده کمک کرد تا بر تحرکات استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد نظارت داشته باشد. دولت ترامپ نیز وظیفه مشابهی برای گرینلند قائل است، اینبار برای مقابله با چین.
در طرحهای ژئوپولیتیکی گستردهتر ایالات متحده، دولت ترامپ چین را رقیب اصلی خود میداند. ترامپ بهطور مکرر قصد خود برای اعمال تعرفهها بر چین را بهعنوان راهی برای محدود کردن صادرات و نفوذ اقتصادی جهانی آن اعلام کرده است. علاوه بر این، ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود، گفتگوی امنیتی چهارجانبه (QUAD) را تقویت کرد، که یک اتحاد غیررسمی بین ایالات متحده و سه متحد آسیایی آن یعنی استرالیا، ژاپن و هند است، همچنین همکاریهای نظامی با دیگر متحدان در منطقه برای نظارت بر نفوذ چین را تقویت کرد.
دولت ترامپ، با توجه به این ضرورت استراتژیک، گرینلند را بهعنوان بخشی حیاتی از منافع ایالات متحده امنیتی کرده است. در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، وزارت دفاع ایالات متحده هشدارهایی درباره حضور زیردریاییهای چین در قطب شمال صادر کرد. این هشدارها ارزیابی تهدید استراتژیک ایالات متحده را شدت بخشید، چرا که اکنون ایالات متحده آن را ضروری میداند که از ورود احتمالی چین به این منطقه پیشگیری کند.
ترامپ این نگرانیها را چند روز پیش از آغاز ریاستجمهوری خود بیان کرد. او در اشاره به گرینلند گفت: "مردم واقعاً حتی نمیدانند که دانمارک حق قانونی برای مالکیت آن دارد یا نه، اما اگر دارند، باید آن را واگذار کنند چون ما به آن برای امنیت ملی نیاز داریم. شما کشتیهای چینی در همه جا دارید. شما کشتیهای روسی در همه جا دارید. ما نمیگذاریم این اتفاق بیفتد." این اظهار نظرها نشان میدهد که ترامپ گرینلند را بهعنوان دارایی مهمی برای کنترل دسترسی به قطب شمال میبیند، بهویژه با توجه به افزایش نفوذ چین و روسیه در این منطقه.
ایالات متحده همچنین حضور اقتصادی چین در قطب شمال را تهدیدی برای سلطه اقتصادی خود در این منطقه میداند. همانطور که در سیاست قطب شمال خود ذکر شده است، واشنگتن به تلاش چین برای گسترش سرمایهگذاریها در گرینلند و مشارکت در کاوشهای منابع معدنی در این منطقه توجه دارد. علاقه چین به پروژههای معدنی و کاوش منابع طبیعی با پروژه کوآنفیلد که نشاندهنده علاقه چین به تصاحب نقش پیشرو در پروژههای معدنی منطقه است، قابل مشاهده است.
از سوی دیگر، چین قطب شمال را بهعنوان منطقهای میبیند که باید در آن همکاریهای بینالمللی و پایداری حاکم باشد، نه اقدامات یکجانبه که بهدنبال منافع استراتژیک یا اقتصادی هستند. در پاسخ به علاقه ترامپ برای خرید گرینلند، چین تأکید کرد که به همکاری مسالمتآمیز و دوجانبه با همه طرفها پایبند است. پکن بر اصول حکمرانی جهانی مانند آنچه که توسط سازمان ملل ترسیم شده است، تأکید دارد و آینده این منطقه را نیازمند همکاری برای صلح و ثبات میداند، نه تصرف سرزمینی که بهدنبال بهرهبرداری از منابع یا استراتژی نظامی باشد.
دولت ترامپ در حال سیاسی کردن منافع اقتصادی چین در قطب شمال است و در عین حال داستان زیردریاییهای چینی در این منطقه را اغراق میکند. طبق گفته یک سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، سرمایهگذاریهای رو به رشد پکن و مسکو در قطب شمال، گرینلند را برای امنیت ملی ایالات متحده ضروری ساخته است. این اظهار نظر بازتاب نگرانی وسیعتر ایالات متحده درباره حفظ حضور قوی و بلندمدت خود در قطب شمال برای مقابله با پیامدهای استراتژیک این سرمایهگذاریهای خارجی است.
ترامپ با تاکید بر محدود کردن نفوذ چین در سراسر جهان، این رویکرد قاطعانه خود در قبال گرینلند را در راستای همان سیاست خارجی میداند که بر مقابله با زنجیره تأمین چین و مقابله با حضور رو به رشد آن در مقیاس جهانی متمرکز است. پیشتر در سخنرانی افتتاحیه خود در 20 ژانویه، او همچنین وعده داد که کانال پاناما را که به اشتباه ادعا کرد توسط چین اداره میشود، بازپس بگیرد. کانال پاناما که در پاناما، آمریکای مرکزی واقع شده، یک کانال مصنوعی است که اقیانوسهای اطلس و آرام را از طریق خشکی پاناما به هم متصل میکند.
با شنیدن اخبار علاقه شدید ترامپ به خرید گرینلند و در صورتی که پیشینه شرکتی و تمایل او به دیپلماسی تراکنشی هرچه باشد، احتمال دارد او بخواهد با همتای دانمارکی خود برای گرینلند چانهزنی کند. تصرف کامل یک سرزمین یا خرید مالی یک قطعه از خاک در دنیای ژئوپولیتیک معاصر نادر است.
دولت ترامپ احتمالاً از رویکرد یک معامله مالی برای متقاعد کردن دانمارک به اعطای اهرمهای نظامی و اقتصادی بیشتر به ایالات متحده استفاده خواهد کرد. این موضوع قبلاً در تمایل نخستوزیر دانمارک، مت فردریکسن، برای پذیرش نیازهای استراتژیک آمریکا، با در نظر گرفتن افزایش حضور نظامی ایالات متحده در گرینلند، منعکس شده است. ترامپ احتمالاً این مسیر را دنبال خواهد کرد زیرا بیشتر به دنبال ایجاد یک پایگاه نظامی برای پیشگیری از حضور چین در قطب شمال است تا اداره یک سرزمین کامل و تحمل هزینههای اداری آن.
حضور نظامی رو به رشد ایالات متحده که با رقابت فزاینده با روسیه و چین fueled شده است، انتظار میرود که دینامیکهای منطقه را تغییر دهد و آغاز فعالیتهای دریایی بیشتری در شمال بهویژه در مناطق قطبی باشد. با ذوب شدن یخهای منطقه در اثر تغییرات اقلیمی، این مناطق بهزودی برای قدرتهای جهانی در مسیرهای کشتیرانی و اکتشاف منابع در دسترستر خواهند شد و ممکن است آن را به کانون جدیدی برای رقابتهای ژئوپولیتیکی و نظامی تبدیل کند. این تحولات میتواند این منطقه را بهاندازه یا حتی بیشتر از دریای جنوب چین که اکنون یک منطقه حساس است، بهعنوان یک نقطه استراتژیک مهم در بیاورد. سال گذشته، در ژوئن، استراتژی قطب شمال وزارت دفاع ایالات متحده این منطقه را بهعنوان یک میدان جنگ استراتژیک معرفی کرد، جایی که قدرتهای جهانی و منطقهای بهطور منظم تمرینهای دریایی برگزار کرده و در منطقه سرمایهگذاریهای نظامی انجام میدهند.
در نهایت، تمرکز مستمر رئیسجمهور ترامپ بر گرینلند نشاندهنده اهمیت فزاینده منطقه قطب شمال در ژئوپولیتیک جهانی است، بهویژه با افزایش رقابت بین ایالات متحده، چین و روسیه. با قرار دادن گرینلند بهعنوان یک دارایی استراتژیک برای امنیت ملی، دولت ترامپ به دنبال مقابله با نفوذ فزاینده چین و روسیه در قطب شمال، بهویژه در زمینه حضور نظامی و سرمایهگذاریهای اقتصادی است. در حالی که لفاظی ترامپ در ابتدا ممکن بود بهعنوان یک ترفند سیاسی به نظر برسد، اما این مسئله نگرانی استراتژیک عمیقتری برای کنترل دسترسی به منابع حیاتی و مسیرهای کشتیرانی در قطب شمال را منعکس میکند. دینامیکهای در حال تحول منطقه که با تغییرات اقلیمی تشدید میشود، قرار است گرینلند را به کانون رقابتهای بینالمللی تبدیل کند، جایی که منافع نظامی و اقتصادی در سالهای آینده افزایش مییابد. لازم به ذکر است که یک نظرسنجی که در سال 2023 انجام شد، نشان داد که از میان 34 ماده معدنی که بهعنوان "مواد خام حیاتی" توسط کمیسیون اروپا شناسایی شدهاند، 25 مورد در گرینلند واقع شده است. ایالات متحده به نظر میرسد که برای دسترسی به این مواد معدنی استراتژیک ارزشمند بسیار علاقهمند است، زیرا رقابت جهانی در زمینه چیپهای هوش مصنوعی افزایش یافته است.