باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمد بیات*- قدرت گیری اسلام گرایان سنی مورد حمایت ترکیه در دمشق و روی کار آمدن دولت عون- سلام در بیروت سبب آن شده است تا برخی از کارشناسان سخن از فراهم شدن شرایط لازم برای عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با دو همسایه شمالی بگویند. استیو ویتکاف دوست صمیمی و نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه اخیرا در جریان نشست «کمیته یهودیان در آمریکا» وعده داد که با توجه به شرایط میدانی امکان عادی سازی روابط لبنان و سوریه با رژیم صهیونیستی وجود دارد! وی این اظهارات را در حالی بیان میکند که ارتش اسرائیل به عنوان طرف متجاوز در جنوب سوریه حضور فعال دارد و پنج پایگاه غیر دائمی این گروه در جنوب سوریه مستقر است.
در صورت فشار دولت ترامپ بر بیروت و دمشق برای پیوستن به پیمان ابراهیم، نظم امنیتی شرق مدیترانه تغییر کرده و مقاومت اسلامی لبنان با وضعیت بسیار پیچیدهتر از سپتامبر ۲۰۲۴ مواجه خواهد شد. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد به بررسی تهددیات ناشی از پیوستن لبنان و سوریه به پیمان ابراهیم بپردازیم.
بازتعریف نظم امنیتی شرق مدیترانه
منطقه خاورمیانه به دلیل ساخت سیاسی- امنیتی برساخته از سوی قدرتهای بزرگ قرن نوزدهم و بیستم میلادی، دچار مشکل نفوذپذیری فزاینده از سوی قدرتهای فرامنطقهای است. انگلیس، روسیه، آمریکا، فرانسه، آلمان و اخیرا چین از جمله کشورهایی هستند که برای دستیابی به منابع و بازارهای منطقه خاورمیانه از هیچ اقدامی فروگذار نکرده و برای رسیدن به اهداف خود برنامه ریزی نمودند.
در چنین نظم نفوذ پذیر و سیالی رژیم صهیونیستی به عنوان آخرین یادگار دوران استعمار کلاسیک، تبدیل به ستون امنیتی و لنگرگاه قدرتهای غربی در منطقه شده است. در واکنش به نیروهای «هژمونیک» در منطقه، نوعی وضعیت «کنتراهژمونیک» به نام هستههای مقاومت ملی، چپ یا اسلامی شکل گرفت. در سال ۱۹۷۹ میلادی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به تدریج فضایی به وجود آمد که کشورها و گروههای عضو شبکه مقاومت با یکدیگر پیوند خورده و به تدریج «محور مقاومت» را ایجاد کردند.
پس از لشگرکشی آمریکا به عراق و افغانستان، اعضای محور مقاومت با هدف مهار ماشین جنگی ایالات متحده در منطقه سعی کردند تا کشورهای نام برده را تبدیل به باتلاق آمریکاییها کنند. جنگ ۳۳ روزه لبنان نخستین واکنش غرب برای تغییر نظم منطقه و تحقق ایده «خاورمیانه بزرگ» بود.
در آن زمان حزب الله توانست ارتش مجهز اسرائیل را عقب رانده و ضربات سختی به پیکره آن وارد کند. با گذشت قریب به ۱۸ سال از این جنگ تاریخی، بار دیگر رژیم صهیونیستی اینبار به بهانه حمایت حزب الله از مقاومت غزه تصمیم گرفت تا مرزهای شمالی خود حمله کند.
با آنکه بازهم اسرائیل نتوانست مقاومت اسلامی لبنان را نابود کند، اما تغییر سیاسی در سوریه سبب شد تا موازنه قدرت در منطقه تغییر کند. حال اسرائیل قصد دارد با سوء استفاده از شرایط جدید بیروت و دمشق در شرایط امنیتی دشواری قرار دهد تا آنها چارهای جزء عادی سازی روابط با تلآویو نداشته باشند.
پیش از وقوع نبرد طوفان الاقصی، دولت بایدن با محوریت برت مک گورک، آنتونی بلینکن و جیک سالیوان قصد داشت تا از طریق نشستهای امنیتی «النقب» و دنبال کردن ایده «ناتوی خاورمیانه» مکمل ایده اقتصادی «آیمک» را ایجاد کند. آمریکا و رژیم صهیونیستی سعی دارند با ایجاد سیستم آفندی- پدافندی مشترک به بهانه مقابله با تهدید ایران، تمام منطقه را ذیل چتر امنیتی اسرائیل قرار دهند.
به عنوان مثال در جریان عملیاتهای وعده صادق ۱ و ۲، همکاری مشترک پدافندی- راداری کشورهای عربی نشان داد که سنتکام- اسرائیل چه طرح مشترکی را در میدان عمل دنبال میکنند. این نظم نوپدید در ظاهر قرار است ایران و اعضای محور مقاومت را مهار کند، اما در عمل سد دفاعی در برابر تهدیدات چین و روسیه علیه حوزه یورو آتلانتیک است.
معمار این نظم جدید آمریکا و هادی اجرای این طرح دفاعی- امنیتی اسرائیل خواهد بود. پیوستن لبنان و سوریه به پیمان ابراهیم ضمن روشن کردن آتش اختلافات داخلی در شرق مدیترانه، زمینه لازم برای تهاجم نظامی اسرائیل جهت تغییر نظم را فراهم خواهد کرد. به بیان دیگر ارتش اسرائیل به بهانه مقابله با گروههای مقاومت و محافظت از حاکمیت ملی کشورهای همسایه به هر دو کشور عربی لشگرکشی کرده و آنها را اشغال نمود.
بهره سخن
در نظم جدید منطقه غرب آسیا ترکیه و رژیم صهیونیستی قصد دارند تا دامنه نفوذ خود را در حوزه شرق عربی گسترش دهند. این جاهطلبی ژئوپلیتیکی صرفا تلاش برای غلبه بر قدرت نظامی- امنیتی محور مقاومت و بلوک محافظهکار سنی نیست بلکه خیز بلندی برای کنترل زنجیرههای تامین ارزش در میان مدت است. پیوستن لبنان- سوریه به پیمان ابراهیم به مانند عادی سازی روابط مصر و اردن نخواهد بود که در آن کشورهای یاد شده صرفا به دنبال برقراری روابط سیاسی- امنیتی هستند. اسرائیل قصد دارد کشورهای منطقه را از نظر نظامی، امنیتی، اقتصادی و فناوری به خود وابسته کند تا از این طریق بتواند تبدیل به کانال ارتباطی واشنگتن با کشورهای عربی گردد. بیشک چنین طرحی امکان اجرایی شدن در سطح گسترده را ندارد، اما جایگزین شدن هژمونی اسرائیل با هژمونی آمریکا در منطقه دارای پیامدهای بسیار خطرناکی برای ایران و محور مقاومت است که پیامدهای آن نه تنها منطقه غرب آسیا بلکه میتواند نظم بین المللی را نیز تغییر دهد.
تا الان هم از نظر غربی ها خیلی دیر شده
اگر زورشان می رسید، خیلی زودتر این کار را انجام داده بود
اصلا بنای تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی برای شروع الحاق بود
تمام کشورهای عربی رابطه ی حسنه با آمریکا دارند ، ایران شده کاسه ی داغتر از آش . مردم خودش را داره قربانی اونها میکنه .