تحقیر ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در تعاملات اخیر با مقامات آمریکایی، به نقطه عطفی در تاریخ روابط بینالملل تبدیل شده است که عواقب آن نه تنها برای اوکراین بلکه برای تمام کشورهایی که به ضمانتهای امنیتی ایالات متحده اعتماد کردهاند، تبعاتی جدی به همراه دارد. این تحقیرها، که از نشستهای مستقیم تا برخوردهای دیپلماتیک در سطح جهانی کشیده شده است، نشان میدهد که تضمینهای امنیتی ایالات متحده و متحدانش ممکن است در نهایت بیشتر به ابزاری برای بهرهبرداری سیاسی تبدیل شوند تا حمایتی واقعی از امنیت و تمامیت ارضی کشورها.
در تاریخ معاصر، نمونههای زیادی از رفتار مشابه ایالات متحده با کشورهای تحت حمایت خود وجود دارد که میتواند به وضوح نشان دهد چگونه واشنگتن در مواقع بحرانی به متحدان خود پشت میکند. یکی از برجستهترین نمونهها، بحران افغانستان و خروج نابهنگام ایالات متحده از این کشور در سال ۲۰۲۱ است.
پس از دو دهه حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان و با وجود هزینههای سنگین مالی و انسانی، ایالات متحده تصمیم به خروج از افغانستان گرفت. این تصمیم که بدون مشورت جدی با متحدان منطقهای و دولت افغانستان اتخاذ شد، نتیجهای فاجعهآمیز به دنبال داشت. ارتش افغانستان که به مدت بیست سال تحت حمایت و آموزشهای ایالات متحده قرار داشت، با ورود طالبان به کابل به سرعت فروپاشید. نیروهای نظامی و دیپلماتیک ایالات متحده به سرعت کشور را ترک کردند و تنها به چتر هوایی از حمایت و دخالت نظامی روی آوردند که منجر به سرنگونی سریع دولت افغانستان شد.
ایالات متحده در این بحران، نه تنها به متحد خود در افغانستان پشت کرد، بلکه جان هزاران غیرنظامی افغان و دیگر متحدانش را در معرض خطر قرار داد. این اقدام نشان داد که ایالات متحده برای حفظ منافع خود در مقاطع حساس و برای رسیدن به اهداف ژئوپلیتیکی، به راحتی حاضر به قربانی کردن متحدان خود است.
تحقیر زلنسکی و بحران افغانستان تنها دو نمونه از مواردی هستند که نشان میدهند تضمینهای امنیتی ایالات متحده قابل اعتماد نیستند. بسیاری از کشورهایی که از ایالات متحده و غرب به عنوان قدرتهای محافظتکننده در برابر تهدیدات خارجی کمک میخواستند، در نهایت در برابر تغییرات استراتژیک یا تصمیمات غیرمنتظره ایالات متحده تنها و بیپناه رها شدند.
در صورت اعتماد به ایالات متحده، کشورهایی همچون اوکراین و افغانستان به سرعت متوجه شدند که در مواقع حساس، آمریکا در نهایت منافع ژئوپلیتیکی خود را در اولویت قرار میدهد و از آنها در برابر تهدیدات واقعی دفاع نمیکند. به عنوان مثال، در افغانستان، ایالات متحده که به مدت بیست سال با این کشور در همکاری بود، وقتی احساس کرد که هزینههای ادامه جنگ بسیار بالا است، بدون هشدار کافی از افغانستان خارج شد.
این نگرش ایالات متحده نسبت به متحدانش در بحرانهای جهانی باعث ایجاد تردید در بسیاری از کشورها میشود که آیا باید به تضمینهای امنیتی این کشور اعتماد کنند یا نه. همچنین، این رفتارها باعث میشود که کشورهای دیگر به جای اتکا به حمایتهای امنیتی خارجی، خود به تقویت تواناییهای دفاعی و امنیتی داخلی خود پرداخته و به دنبال شرکای دیگر برای همکاریهای امنیتی باشند.
آنچه که در رابطه با تحقیر زلنسکی و بحران افغانستان مشخص است، این است که بسیاری از کشورهایی که به تضمینهای امنیتی ایالات متحده وابسته بودهاند، اکنون با شک و تردید به سیاستهای واشنگتن نگاه میکنند. این وضعیت میتواند باعث تغییرات عمده در سیاست خارجی و همکاریهای امنیتی جهانی شود. کشورهای آسیای میانه، اروپای شرقی و حتی برخی کشورهای خاورمیانه، اکنون ممکن است به دنبال ایجاد روابط دفاعی و امنیتی مستقل از ایالات متحده باشند تا در مواقع بحرانی خود را در برابر تهدیدات جهانی حفظ کنند.
در نهایت، تحقیر زلنسکی و بحرانهای مشابه، نشاندهنده آن است که ایالات متحده در مواقع بحرانی، منافع خود را بر منافع متحدانش ترجیح میدهد. سیاستهای دوگانه واشنگتن در قبال کشورهای دیگر، میتواند آسیبهای جدی به روابط دیپلماتیک و امنیتی این کشورها وارد کند و این امر در بلندمدت به کاهش اعتماد جهانی به ایالات متحده منجر خواهد شد. به نظر میرسد که کشورهای کوچکتر و وابستهتر که در تلاشاند تا به قدرتهای جهانی تکیه کنند، باید اکنون بیش از پیش به خود و توانمندیهای داخلی خود اعتماد کنند، چرا که در مواقع بحرانی، بزرگترین متحدان جهانی ممکن است به راحتی از آنان دست کشیده و منافع خود را در اولویت قرار دهند.