باشگاه خبرنگاران جوان؛ سمیه خلیلی ـ این گزارش، به نقل از مجله UnHerd، به بررسی یکی از جنجالیترین و بحثبرانگیزترین اظهارات دونالد ترامپ در مورد غزه میپردازد. ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا، غزه را نه به عنوان منطقهای بحرانزده با مشکلات انسانی پیچیده، بلکه به چشم یک فرصت اقتصادی و تجاری میبیند. او این منطقه را به عنوان مقصدی برای سرمایهگذاری و توسعه، با امید به تبدیل آن به یک "ریویرا"ی خاورمیانه معرفی کرده است. این دیدگاه، که به نظر بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران غیرواقعی و خطرناک میآید، به سادگی از چالشهای ژئوپولیتیکی و انسانی این منطقه غافل است. در حالی که ترامپ از ایدهاش به عنوان یک راهحل برای مشکلات فلسطین صحبت میکند، واقعیتهای پیچیده این بحران نه تنها به طرحهای اقتصادی، بلکه به درک عمیقتری از مسائل سیاسی و انسانی نیاز دارد.
این گزارش در ادامه تحلیل خود میافزاید: یکی از ویژگیهای خاص دونالد ترامپ، این است که میتواند بدون هیچ گونه ملاحظهای، یکی از پیچیدهترین و سختترین بحرانهای سیاسی و انسانی جهان را از منظر فرصتهای تجاری و املاک و مستغلات بررسی کند. در واقع، تنها ترامپ است که میتواند چنین سخنانی را با قاطعیت مطرح کند و به نظر برسد که جدی گرفته میشود. این نحوه نگرش و بیان، حتی اگر نتایج و پیامدهای منفی آن آشکار باشد، نمیتواند از اهمیت سیاستهای ترامپ و تأثیرات آن بر منطقه و جهان بکاهد.
ترامپ در سخنان خود به وضوح اعلام کرد که میخواهد غزه را به یک مقصد گردشگری و اقتصادی با موقعیت عالی تبدیل کند، جایی که هزاران شغل جدید ایجاد شود و به گفته خود او، "ریویرا"ی خاورمیانه شکل بگیرد. این اظهارات در حالی مطرح میشود که غزه به عنوان یکی از مناطق بحرانزده و تحت محاصره جهان، سالهاست درگیر جنگ، فقر و بیثباتی است. این که ترامپ غزه را به عنوان یک فرصت تجاری معرفی میکند، نه تنها نشاندهنده بیتوجهی به واقعیتهای انسانی و سیاسی این منطقه است، بلکه به نوعی بیاحترامی به رنج و درد مردم فلسطین نیز محسوب میشود.
ترامپ در ادامه سخنان خود، پیشنهاد کرد که فلسطینیان ساکن غزه به کشورهای همسایه مانند مصر و اردن منتقل شوند. او بر این باور بود که این دو کشور میتوانند "دست خود را باز کنند" و زمینهای لازم برای اسکان فلسطینیان را فراهم سازند، به طوری که مردم بتوانند در صلح و هماهنگی زندگی کنند. اما این دیدگاه، نه تنها با واقعیتهای سیاسی و اجتماعی این کشورها در تضاد است، بلکه نشاندهنده بیاطلاعی ترامپ از تاریخ و موقعیت ژئوپولتیک این کشورهاست. اردن و مصر، هر دو به شدت تحت تأثیر بحران فلسطین قرار دارند و هرگونه تغییر در جمعیت فلسطینیان میتواند منجر به بیثباتی بیشتر در این کشورها شود.
اردن، که از زمان تأسیس خود در سال ۱۹۴۶ به طور عمده یک کشور فلسطینیتبار بوده است، با مشکلات زیادی در پذیرش آوارگان فلسطینی روبهرو است. این کشور هماکنون میزبان بیش از دو میلیون آواره فلسطینی است و پذیرش تعداد بیشتری از این آوارگان، تهدیدی جدی برای بقای ساختار سیاسی و اجتماعی این کشور به شمار میرود. همچنین، تجربه تاریخی اردن در دهه ۱۹۷۰ در جریان درگیریهای سپتامبر سیاه با فلسطینیها، نشان میدهد که هرگونه پذیرش گستردهتر فلسطینیها میتواند به ناآرامیها و تنشهای داخلی دامن بزند. از این رو، درخواست ترامپ برای انتقال فلسطینیان به اردن، نه تنها غیرواقعی است، بلکه میتواند به یکی از بزرگترین بحرانهای سیاسی و اجتماعی در این کشور تبدیل شود.
مصر نیز با چالشهای مشابهی روبهرو است. این کشور که تحت رهبری عبدالفتاح السیسی قرار دارد، به هیچوجه نمیتواند به آسانی به خواسته ترامپ پاسخ دهد. السیسی، که به عنوان یک دیکتاتور شناخته میشود، نمیتواند در مقابل فشارهای داخلی و خارجی در زمینه پذیرش فلسطینیان تسلیم شود. افزون بر این، مصر در حال حاضر با مشکلات اقتصادی زیادی مواجه است و بحران آوارگان فلسطینی میتواند فشار بیشتری بر اقتصاد این کشور وارد کند. همچنین، روابط مصر با اسرائیل و حمایت آن از توافقات صلح، به این معناست که پذیرش فلسطینیان از غزه میتواند موجی از نارضایتی عمومی در مصر ایجاد کند و پایگاه سیاسی السیسی را تهدید کند. در نهایت، این تصمیم میتواند باعث بیثباتی بیشتر در منطقه و بروز بحرانهای جدید شود.
از طرفی دیگر، ترامپ به گونهای از طرح خود سخن میگوید که گویی هیچگونه توجهی به مسائل انسانی و حقوق بشری ندارد. اگرچه طرح او به ظاهر به دنبال ایجاد فرصتهای اقتصادی و شغلی برای منطقه است، اما این پیشنهاد هیچ گونه توجهی به حقوق مردم فلسطین و شرایط فاجعهبار انسانی در غزه ندارد. این که ترامپ غزه را به عنوان یک پروژه تجاری در نظر میگیرد، نه تنها نادرست است، بلکه نشاندهنده عدم درک او از مشکلات پیچیده انسانی در این منطقه است. غزه یک منطقه تحت محاصره است که میلیونها نفر در آن زندگی میکنند و در شرایطی اسفبار به سر میبرند. در این شرایط، طرح ترامپ نه تنها به حل بحران فلسطین کمک نمیکند، بلکه میتواند به تشدید بحرانها و افزایش رنج مردم این منطقه منجر شود.
ترامپ در حالی از توسعه غزه سخن میگوید که هیچگونه توجهی به پیامدهای بینالمللی این طرح ندارد. او در واقع به هیچ وجه نگران نقض قوانین بینالمللی یا واکنش جامعه جهانی به این طرح نیست. سیاستهای او بر مبنای دیدگاههای شخصی و تجاری استوار است و به همین دلیل، بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران، طرح ترامپ را یک فاجعه سیاسی و یک نقض آشکار حقوق بشر میدانند.
در سطح جهانی، واکنشها به طرح ترامپ در مورد غزه عمدتاً منفی و انتقادی بوده است. بسیاری از کشورهای عربی، به ویژه اردن و مصر، به شدت به این طرح اعتراض کردهاند. علاوه بر این، بسیاری از کشورهای غربی و سازمانهای بینالمللی، طرح ترامپ را نه تنها به دلیل نقض قوانین بینالمللی، بلکه به دلیل بیتوجهی به حقوق فلسطینیان و تلاش برای نادیده گرفتن واقعیتهای سیاسی منطقه، محکوم کردهاند.
در نهایت، باید گفت که اگرچه طرح ترامپ برای غزه به ظاهر یک ایده اقتصادی و تجاری به نظر میرسد، اما از نظر سیاسی و انسانی، یک فاجعه است. این طرح نه تنها در جهت حل بحران فلسطین نیست، بلکه میتواند منجر به بیثباتی بیشتر در منطقه و تشدید مشکلات انسانی شود. ترامپ با تمرکز بر فرصتهای تجاری و اقتصادی، واقعیتهای پیچیده انسانی و سیاسی را نادیده گرفته است و این نشاندهنده عدم درک او از عمق بحرانهای منطقه است. این طرح، نه تنها نمیتواند به صلح و ثبات در خاورمیانه کمک کند، بلکه میتواند وضعیت را به مراتب بدتر کند.