باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدی‌تبار - آمریکا در تاریخ خود به عنوان حامی اصلی نظم جهانی و مدافع دموکراسی شناخته می‌شد. این نقش در دوران جنگ سرد با اقدامات مختلفی مانند طرح مارشال به اثبات رسید که هدف آن جلوگیری از گسترش کمونیسم و تثبیت رهبری آمریکا در جهان بود. اما در دوران کنونی، با تغییرات قابل توجه در سیاست‌های داخلی و خارجی، به نظر می‌رسد که آمریکا در حال تغییر مسیر است.
سیاست‌های جدید آمریکا، به‌ویژه در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، تأکید زیادی بر یکجانبه‌گرایی، ملی‌گرایی و گرایش‌های تجدیدنظرطلبانه دارند. این تغییرات، که به جای تأکید بر همکاری‌های بین‌المللی و دیپلماسی، به تحمیل اراده و قدرت منتهی می‌شود، به شکلی قابل توجه سیاست جهانی آمریکا را دگرگون کرده است. از سوی دیگر، نفوذ افراد پرنفوذی مانند ایلان ماسک نیز به تقویت گرایش‌های پوپولیستی و افراطی در سطح جهانی کمک کرده است.
این تحولات به تدریج آمریکا را به سوی سیاست‌های امپریالیستی و سلطه‌طلبانه سوق داده است. به جای همکاری با متحدان، تمایل به تبدیل کشورها به وابستگان و تحمیل اراده خود به دیگران افزایش یافته است. در این میان، اروپا با چالش‌هایی جدی روبه‌روست و توان مقابله با این تغییرات را در مواجهه با تفرقه‌ها و ضعف‌های داخلی ندارد.
چنین تحولاتی می‌تواند به پایان دوران حاکمیت آمریکا بر نظم جهانی منجر شود. اگرچه پیش از این، تهدیدات اصلی از سوی قدرت‌های تجدیدنظرطلب نظیر روسیه و چین برای اروپا و دموکراسی جهانی مطرح بود، حالا آمریکا ممکن است به تهدیدی مشابه برای این ارزش‌ها تبدیل شود. در واقع، ممکن است که در دنیای جدید، ایالات متحده دیگر به عنوان یک مدافع دموکراسی و نظم جهانی عمل نکند.
در این وضعیت، اروپا باید موقعیت خود را بازتعریف کرده و به این سؤال پاسخ دهد که آیا قادر است در دنیای بدون حمایت آمریکا، همچنان به اصول دموکراتیک خود پایبند بماند و در برابر سلطه‌طلبی قدرت‌های جهانی ایستادگی کند. در این شرایط، آینده اروپا به شدت به تحولات و تصمیمات جهانی وابسته خواهد بود.
منبع: ورلد کرانچ