باشگاه خبرنگاران جوان؛ مریم رضایی - محیالدین طاهری با حضور در جمع معتکفین نوجوان با اشاره به اینکه خداوند به شما نوجوانان نسبت به ملائکه مباهات میکند گفت: دیدن چهرههای نورانی شما مایه غبطه خوردن افرادی است که پا در سن گذاشتهاند و میدانند که دیگر توان و شوق انجام اعمال عبادی را به مانند شما ندارند.
او گفت: این حس که خداوند متعال بواسطهی شما به ملائکه مباهات میکند مایهی حسرت آنهایی است که در سراشیبی پایانی دوران زندگی قرار گرفتهاند.
مسئول مدرسه علمیه محمودیه با اشاره به خطبهی ۲۱ نهج البلاغه به عنوان کوتاهترین خطبه حضرت امیرالمومنین علیه السلام افزود: این خطبهی دو کلمهای دارای معانی ژرفی است و امام علی علیه السلام میفرماید «تخففوا تلحقوا» که یعنی سبک بار باشید تا به آسودگی ملحق شوید و جوری برای آخرت آماده باشید که به محض اینکه بانگ حساب برخواست به آسودگی به خوبان عالم بپیوندید.
طاهری با پرداختن به ضرورت سبکباری انسان مومن افزود: اعتکاف مانند دست یابی به قله است و همانطور که کوهنوردان بار خود را اندک انتخاب میکنند و حتی غذای آنها به صورت قرص است تا وزن کمتری داشته باشد، معتکف نیز تمرین میکند تا چگونه از همه چیز برای رسیدن به قله دل بکند و با حداقل وسایل و غذا ایام اعتکاف را به سر برد.
دبیر جامعه روحانیت شیراز گفت: بهترین سن برای رسیدن به قلهی معارف انسانی سن نوجوانی است و انسان باید در طول روز به گونهای زندگی کند که شب هنگام از خود حساب کشد که در طول روز چه کارهایی از او صادر شده و اگر نیکوکار بوده خدا را شکر کند و اگر خطایی از او سر زده در پایان هر شب توبه کند و کار را به پایان عمر نیاندازد چرا که آنکس که اعمال ما را حساب میکند موی سفید را از ماست بیرون میکشد.
تولیت آستان مقدس حضرت سید علاءالدین حسین علیه السلام اظهار داشت: در این رابطه داستان پند آموزی وارد شده که زمان مرگ جوانی که اهل معرفت و عبادت بود از راه میرسد ولی استاد او بر بالینش هر چه تلاش میکند تا شهادتین را به اول القا کند، جوان در پاسخ میگوید «نشکن» و این پاسخ مایه حیرت اطرافیان میشود.
او ادامه داد: دست بر قضا برای ساعتی حال جوان بهبود یافت و فورا درخواست کرد «ساعتش» را بیاورند و ساعت را با سنگ متلاشی کرد. زمانی که از او علت را پرسیدند، توضیح داد که وقتی شما از من میخواستید شهادتین بگویم شیطان این ساعت را که به آن علاقه داشتم گرفته بود و تهدید میکرد اگر شهادتین بگویی این ساعت را میشکنم و من از شدت وابستگی به جای گفتن شهادتین التماس میکردم که «نشکن». اما اکنون ساعت شکسته و هیچ دلبستگی به آن ندارم. این داستان به ما میآموزد که هر چه دلبستگیهای ما بیشتر شود در لحظات آخر شیطان مجال بیشتری برای نابودی ما پیدا میکند.