سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان‌ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

محاکمه متهم به خاطر قتل برادرزن؛

دعوت نشدن به میهمانی خانوادگی خون به پا کرد

مردی که به خاطر دعوت نشدن به میهمانی خانوادگی با همسرش درگیر شده و سپس برادرزنش را به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.

یک سال قبل گزارش یک درگیری خانوادگی منجر به قتل به پلیس اعلام شد و بلافاصله مأموران به محل درگیری که خانه‌ای در ورامین بود، رفتند. بررسی‌ها نشان می‌داد مردی ۳۰ ساله در خانه خواهرش به قتل رسیده و به گفته شاهدان عامل قتل شوهر خواهر وی بوده است؛ بنابراین متهم دستگیر شد و با اعتراف به قتل و تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
 
در دادگاه چه گذشت

در ابتدای این جلسه وحید برادر قربانی به جایگاه رفت و گفت: یک هفته بعد از قتل برادرم، پدرم از غصه دق کرد و مرد. این مرد فقط برادرم را نکشت، پدرم را هم از ما گرفت و به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستیم و قصاص می‌خواهیم.

سپس همسر متهم به جایگاه رفت و گفت: با اینکه برادرم به قتل رسیده و داغدار شده‌ام، اما من شکایتی از شوهرم ندارم و او را بخشیدم.

پس از آن شاهدان درگیری به تشریح ماجرا پرداختند.

پسر متهم به عنوان اولین شاهد به قضات گفت: شب قبل از حادثه من و دایی‌ام در خانه مادربزرگم بودیم. صبح دایی دیگرم با من تماس گرفت و گفت پدر و مادرت با هم درگیر شده‌اند. بعد هم دنبال من آمد و با دایی‌هایم به خانه ما رفتیم البته قبل از رفتن چوب و لوله برداشتند. همان موقع با ۱۱۰ تماس گرفتم و کمک خواستم، اما پلیس نیامد. به محض اینکه مقابل خانه رسیدیم، دایی‌ام از ماشین پیاده شد و با چوب شیشه در خانه را شکست و در را باز کرد. من وقتی پشت سر او وارد خانه شدم، پدرم را دیدم که روی زمین افتاده بود. هردو دایی‌هایم به پدرم فحاشی کردند و با چوب به سر و صورتش می‌زدند. پدرم خودش را به آشپزخانه رساند و از داخل کابینت چاقویی برداشت و دایی‌ام را زد.

سپس برادر متهم به جایگاه رفت و گفت: صبح روز حادثه دختر برادرم با من تماس گرفت و در حالی که گریه می‌کرد، گفت پدر و مادرش دعوا کرده‌اند. من به سرعت خودم را به خانه‌شان رساندم تا با میانجیگری به دعوا خاتمه دهم، اما برادر‌های زن برادرم سر رسیدند و با او درگیر شدند. برادرم هم با چاقوی آشپزخانه یکی از آنها را زد.

دختر متهم نیز اظهارات برادر و عمویش را تأیید کرد.

پس از اظهارات شاهدان، متهم به جایگاه رفت و گفت: من قبول دارم که برادرزنم را به قتل رساندم، اما در دفاع از خودم او را با چاقو زدم. آنها به خانه‌ام حمله کردند و با چوب مرا زدند. هرچه التماس کردم دست از سرم برنداشتند. وقتی چاقو را برداشتم تا آنها را بترسانم نمی‌دانم چه شد چاقو به سینه مقتول خورد. حتی از پسرم خواستم او را به بیمارستان برساند.

قاضی پرسید درگیری تان سر چه بود؟

متهم جواب داد: شب قبل متوجه شدم که یکی از بستگان همسرم جشنی گرفته و همه فامیل را دعوت کرده جز من. عصبانی شدم و به همسرم گفتم تو نباید به آن جشن بروی، چون آنها با این کار به من توهین کرده‌اند. صبح وقتی از خواب بلند شدم به طبقه پایین خانه‌مان رفتم که دیدم همسرم به خاطر اینکه گفتم نباید به آن جشن برود، گریه می‌کند. سر این موضوع بحث‌مان شد. وقتی دخترم وارد اتاق شد به من سلام نکرد. من از بی‌احترامی دخترم ناراحت شدم و خواستم یک سیلی به او بزنم که او پشت مادرش پنهان شد و سیلی ناخواسته به صورت همسرم خورد. خودم خیلی ناراحت شدم و به طبقه بالا رفتم، اما دخترم با برادرم و دایی‌هایش تماس گرفته و آنها را به خانه ما کشانده بود و بعد هم درگیری شروع شد.

قاضی سؤال کرد: در آن لحظه که چاقو کشیدی برادرزنت به سمت تو حمله کرد؟

متهم گفت: نه او با چوب ضربه سنگینی زد که صورتم متلاشی شده بود.

سپس وکیل متهم به جایگاه رفت و گفت: موکلم هیچ سابقه کیفری در پرونده‌اش ندارد. قربانی و برادرش در خانه متهم را شکسته و به زور وارد خانه‌اش شده بودند. به نظرم متهم در دفاع مشروع دست به قتل زده باشد.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

منبع: روزنامه ایران

برچسب ها: اخبار جنایی ، قتل
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۶
در انتظار بررسی: ۰
پدرام
۲۳:۵۶ ۰۱ دی ۱۴۰۳
کم‌خردی جمعی
جز پسر و برادر متهم که رفتار درستی داشتند همه در این قضیه گند زدند.
فاجعه‌بار ترین قسمت این بود که با اینکه پسر وظیفه شهروندیش رو انجام داده و با پلیس 110 تماس گرفته و خبر درگیری قریب‌الوقوع رو داده اما پلیس به خودش هیچ زحمتی نداده. پلیسی که برای پیشگیری از درگیری وارد عمل نشه مجبوره واسه دستگیری قاتل وارد صحنه بشه.
ناشناس
۱۶:۳۲ ۰۲ دی ۱۴۰۳
ضعف قانون. خالی بودن پشتوانه نیروی پلیس و دلایل دیگه باعث میشه نیروهای زحمتکش پلیس گاهی رقبتی ب انجام کارشون نداشته باشند. شما فک کن یه محیط بان برای دفاع از خودش با شکارچی درگیر میشه و شکارچی تیر میزنه. اما در دادگاه محکوم میشه و باید دیه بده یا پیش اومده حتی اعدام شده اند . نیروی پلیس هم تقریبا همین مشکل رو داره و پشتوانه قوی‌ای برای انجام وظایفش نداره
ناشناس
۱۸:۱۷ ۰۲ دی ۱۴۰۳
میدونی چه قدر امار دعوا زیاده؟ مگه میشه در ان واحد هزار جا بود
ناشناس
۱۷:۵۸ ۰۱ دی ۱۴۰۳
چه دلیلی داشته وقتی به زنت زنگ زدن دعوت کردن یعنی خانوادگی دعوت شدین مگر اونها میبایس دوباره جدا به هم زنگبزنند تو را هم دعوت کنند اصلا که زنگت نزده باشند شاید خواستند جشنی بگیرند خانواده گی باشه خواستند نامحرم بین شون نباشه خواستن راحت باشند
ناشناس
۱۸:۱۹ ۰۲ دی ۱۴۰۳
موافقم شاید خانوم های خانواده میخواستن راحت باشن یا رقص و پایکوبی داشتن
محمدجواد
۱۷:۲۹ ۰۱ دی ۱۴۰۳
میگن : اگه تو مو میبینی من پیچش مو.............. باز کردن پای دیگران در حین دعواهای خانوادگی، فقط حماقت است.اگر نیاز باشد،لااقل چند ساعت بعد.خلاص.
ناشناس
۱۶:۰۴ ۰۱ دی ۱۴۰۳
برادرهای اون خانم برای نجات جان خواهرشون مجبور شدن برن داخل خونه همه ما میدونیم خانم ها بیشتر به دست همسر یا خوانواده شون کشته میشن تا غریبه ها
پدرام
۲۳:۳۷ ۰۱ دی ۱۴۰۳
قبل از رسیدن برادرها دختر و برادر متهم در خانه حضور داشتن. اگر مسئله اینقدر اورژانسی بود که جان زن در خطر باشه باید با پلیس تماس میگرفتن، نه اینکه یارکشی کنند (یکی از برادرها رفته دنبال اون‌یکی و بعد راهی خانه خواهر شدند) و چند نفری با سلاح سرد به یک نفر حمله کنند. این قتل نتیجه اوباش‌گری مقتول و برادرش هست، وهمینطور بی‌خردی دختر متهم که پای افراد جاهل رو به دعوای خانوادگی باز کرد.
ناشناس
۱۸:۲۶ ۰۲ دی ۱۴۰۳
دختر معصوم دیده زور خودش و عموش به این پدر غیر قابل کنترل و عصبی نمیرسه باید کمک میخواسته... معلوم شد حتی با یارکشی هم نتونستن جمعش کنن این ادم رو... از به اشپزخونه رفتن و چاقو برداشتنش معلومه چه حالات روحی وروانی داره
ناشناس
۱۵:۲۶ ۰۱ دی ۱۴۰۳
خب بدبخت داماد میخوام دعوت نکننننن تویی خونت بگیر بشین بدبخت حالا بهتر از زندان نبود
ناشناس
۱۱:۱۴ ۰۱ دی ۱۴۰۳
همان موقع با ۱۱۰ تماس گرفتم و کمک خواستم، اما پلیس نیامد!!!!!!!!
ناشناس
۱۸:۲۸ ۰۲ دی ۱۴۰۳
فکر میکنی کل ماجرا از امدن دو برادر تا کشته شدن یکیشون چه قدر طول کشیده؟ چنددقیقه
ناشناس
۰۹:۳۸ ۰۱ دی ۱۴۰۳
ای مرد بیچاره..?
ناشناس
۰۹:۳۷ ۰۱ دی ۱۴۰۳
کاش همسر متهم به حرف شوهرش گوش می کرد و احترام و شخصیت شوهرش حفظ می کرد.
حسن
۰۹:۳۲ ۰۱ دی ۱۴۰۳
همه این مشکلات به خاطر نیومدن پلیسه اصلأ براشون مهم نیست
نورا
۱۴:۲۹ ۰۳ دی ۱۴۰۳
بیچاره پلیس