هفته پژوهش و فناوری، هفتهای است که فرصت مناسبی برای توجه و تمرکز روی ابعاد مختلف امر پژوهش و فناوری در صداوسیما فراهم میآورد تا در این مسیر اندیشههای ژرف در قالب پژوهشهای بنیادین صورت بحثپذیر به خود بگیرد، دستمایه پژوهشهای کاربردی در سازمان شود، خواستها و نیازهای مخاطبان را پاسخ گوید و راهحلهای بهتر و بیشتری برای تولید آثار و موفقیت آنتن پیشنهاد کند.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، به همین منظور، با پژوهشگران و اندیشمندان این حوزه همراه شدهایم که در ادامه آمده است.
الهه شایستهرخ، همکار واحد فرهنگ مردم
یک پژوهش جذاب درباره صلوات
حدود ۲۱ سال است که در مرکز تحقیقات به مطالعه و پژوهش مشغولم. از همان ابتدا که وارد عرصه پژوهش شدم، بهدلیل علاقهمندی به مباحث فرهنگ عامیانه، در واحد فرهنگ مردم مشغول به کار شدم که باسابقهترین و قدیمیترین واحد مرکز تحقیقات است و مأموریت اصلی آن، مطالعه و پژوهش و تأمین نیازهای حوزه برنامهسازی رادیویی و تلویزیونی در بستر فرهنگ عامیانه است؛ بنابراین، پژوهشهای آن کاربردی است وهمگی درراستای تقویت هویت فرهنگی و وحدت ملی و ایجاد پل ارتباطی بین نسل گذشته و جدید انجام میشود. از نمونههای موفق تولید این حوزه میتوان برنامه رادیویی «فرهنگ مردم» را نام برد که سابقه ۶۰ ساله دارد. همچنین، از مفاد پژوهشهای فرهنگ مردم در تولیدات پویانمایی، نمایشهای رادیویی و تلویزیونی، فیلمها و سریالها مانند سریال «مستوران» و همچنین تولیدات حوزه مستند، فراوان استفاده شده و همچنان، قابلبهرهبرداری است. لذا، فعالیتهای پژوهشی من در دو دهه گذشته به حوزه کلی سنتهای گفتاری و رفتاری اختصاص داشته است. در حوزه آیینها، آثار متعددی ازجمله کتاب «آیینهای شادیبخش در فرهنگ مردم ایران» را تألیف کردهام و در کلان طرح ۱۶ جلدی تقویم آیینی ماههای قمری، پژوهش ماه ذیالقعده را به عهده داشتهام. پژوهشهایی مجزا هم در حوزه بازیهای سنتی انجام دادهام بهنامهای «روایتشناسی بازیهای کودکانه» و «مناسبسازی بازیهای سنتی برای زندگی آپارتمانی»؛ همچنین، «بازیهای استان اصفهان» را که یک جلد از کلان طرح ۳۱ جلدی «اطلس بازیهای ایران» است، در دست تدوین دارم. در این پژوهش علاوهبر معرفی و توصیف بازیهای بومی و محلی استان اصفهان، مؤلفهها و ویژگی این بازیها هم تحلیل و بررسی شدهاند. حوزه اخلاق و ارزشهای اخلاقی و چگونگی تبلور آن در آیینها و همچنین، ادبیات شفاهی، یکی دیگر از علاقهمندیهای من است. بر همین اساس، پژوهشهای «اخلاق همسایهداری در سنتهای گفتاری»، «جلوههای اخلاقی برکت در مثلهای فارسی» و «جلوههای احترام در فرهنگ مردم ایران» را ارائه کردم. دو اثر پژوهشی دیگر هم در دو سال اخیر انجام دادم که پژوهش «حضرت فاطمه در فرهنگ مردم ایران» یکی از آن دو است که شاید بتوان گفت برای نخستین بار از دریچه رفتار و کلام عامه مردم به جلوههای آیینی و کلامی عشق و ارادت دیرین ایرانیان نسبت به حضرت فاطمه (س) پرداخته شده است. در آخر هم باید اشاره کنم به پژوهش «کاربردشناسی صلوات در فرهنگ مردم ایران». در نگاه نخست به نظر میرسد که کاربرد صلوات، صرفاً کاربردی بیانی است که متأثر از فضای دینی و مذهبی اکثر جامعه استفاده میشود؛ حالآنکه تأمل در بافتهای موقعیتی گوناگون بیانکننده آن است که صلوات با هدف القای فکر یا مفهوم خاص بیان میشود. درپایان علاقهمندم تأکید کنم انتقال سنتهای رفتاری و گفتاری به نسلهای جدید و آشنا کردن آیندگان با فرهنگ غنی ایرانی از مهمترین وظایف رسانههای دیداری و شنیداری بهویژه رسانه ملی است که واحد فرهنگ مردم در نیم قرن اخیر نقش مهمی دراینباره ایفا کرده است.
عزیزالله قربانی، مدیر گروه فرهنگی دینی
چراغ راه
تحول شـتابان در فناوریهای رسانهای، افزایش سرعت دسترسی به اطلاعات روز، سهولت اشتراک گذاشتن مطالـب، امـکان تعامـل بـا دیگـران در هـر نقطـه از جهـان، پیدایش روزانه رقبای رسانهای سیاسی و فرهنگی و دهها موضوع دیگر، تحول در سیاستهای رسانه ملی را به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل کرده اسـت. تحول در هر سازمانی باتوجهبه اندیشـه و فرهنگ حاکم بر آن سازمان، صورتبنـدی خـاص خـود را مییابد. تحول فرایندی اسـت که شـامل تمام اقداماتـی میشـود کـه از زمـان احسـاس نیاز شـروع و بـه ارزیابـی نتایـج حاصـل از اجـرای سیاستها ختـم میشود. همه این مراحل نیازمند انجام دادن پژوهشهای دقیق و علمی است.
امروزه، سـرعت فراگیری فناوریهـای نویـن ارتباطـی چنـان چشـمگیر است که محیط روانی و اجتماعی ما را بهطور همهجانبه احاطه کردهاند. ازآنجاکه انتظار میرود این سرعت، تحولاتی در دینداری و فرهنگ عمومی و حتی سبک زندگی اشخاص به همراه داشته باشد، نهادهای پژوهشی همواره این موضوعات را در اولویتهای پژوهشی خود قرار میدهند، بهطوریکه بخش مهمی از مطالعات فراتحلیل منتشرشـده در سالهای اخیر درباره مناسـبات رسانه و فرهنگ به موضوعات دین و سبک زندگی پرداختهاند.
گروه فرهنگی دینی اداره کل افکارسنجی مرکز تحقیقات در راستای مأموریتهای تحولی خود مترصد است تا ضمن مطالعه مستمر بسیاری از نظریات موجود درباره فرهنگ و دین و رسانه، افکار عمومی را در باره سیاستهای فرهنگی و دینی رسانه ملی موردسنجش قرار دهد. ما معتقدیم رسانه صرفاً ظرفی برای فرهنگ و دین نیست و فرهنگ و دین هم صرفاً در حد یک پیام برای رسانه نمیتواند باشد، بلکه این هر دو با همدیگر تعامل دارند و بر یکدیگر اثر میگذارند.
کارکردهای رسانه در حوزه فرهنگ و دین، رویکردهای قابلبحث در باب رسانه و فرهنگ و دین و ساحتهایی که آنها با هم تداخل پیدا میکنند، از جمله موضوعاتی است که در تحول رسانه باید موردتوجه جدی باشد.
این گروه پژوهشی در سالی که گذشت، حوزههایی مانند نگرش مردم ایران به کارآمدی دین در اداره جامعه، مسئله حجاب، موسیقی، عدالت رسانهای و موضوعاتی از این قبیل را مورد مطالعه و بررسی قرار داد که نتایج آن در تدوین سیاستها و تحقق تحول رسانه ملی بسیار راهگشاست.
فاطمه سلیمانیپور، پژوهشگر پشتیبانی و هماهنگی مرکز استانها
افق تحول رسانه از چشمانداز پژوهش
پژوهش کارآمد در رسانه ملی، در گرو شناخت واقعیتهای جامعه ازیکسو و اسلام بهعنوان متقنترین آموزههای وحیانی و اساسیترین مؤلفه فرهنگ ایرانی ازسویدیگر است. ازاینرو، آگاهی عمیق از فرهنگ ایرانی-اسلامی و بهرهگیری از آن در پژوهشهای رسانهای از منزلت ویژهای برخوردار است.
یکی از آسیبهای پژوهش در رسانه این است که برخی از پژوهشها، مشکلمحورند، نه مسئلهمحور. اگرچه ارائه مشکلات برای هشدار مفید است، قطعاً صِرف شناسایی مشکلات، برای تصویرسازی و ترسیم نقشه راه کافی نیست، زیرا مشکلات، اموری زماندار و سلبیاند که بهدلیل انباشت مسائل حلنشده، عارض میشوند. درواقع، مشکلات شبیه علائم یک بیماریاند که خود، حاکی از مسئلهای اساسیتر است. در بسیاری از پژوهشهای کاربردی، بهسراغ کارشناسان میرویم و در تلاشیم تا راهحل را از آنان جویا شویم. چنین پژوهشهایی در حکم مُسکّن است، نه علاج مسئله، لذا لازمه ایجاد تحول در روند فعلی تبدیل مشکل به مسئله است تا بتوانیم از زاویهای جدید به حل مسائل جامعه بنگریم. بدون اصلاح مسیر، بهجای حل مسائل و پیشرفت، دچار تراکم مشکلات خواهیم شد و شاهد آن خواهیم بود که همواره مشکلات جدیدی بر مشکلات قبلی افزوده شود.
در حوزهای که من شاغلم، فعالیتهای پژوهشی مراکز استانها در دو سطحِ پژوهشهای موظفی و غیرموظفی اجرا میشود. پژوهشهای موظفی توسط پژوهشگران سازمانی و پژوهشهای غیرموظفی بهمنظور بهرهگیری هرچه بیشتر از خرد نخبگانیِ سایر پژوهشگرانِ آشنا به رسانه و روش تحقیق، ازطریق برونسپاری انجام میپذیرد. بدینترتیب، پژوهشهای مراکز، اعم از موظفی و غیرموظفی، مبتنیبر محورهای سند تحول، بهویژه بندهای مربوط به عدالت رسانهای برای شناسایی نیازها و مسائل بومی مراکز و بالطبع، ساخت برنامههای متناسب با نیازهای مخاطبان هر استان جهت یافته است.
اگرچه محورهای سند تحول، متمرکز بر تحول محتوایی است که خود نویدبخش منزلت پژوهش در محصولات رسانهای است؛ بازتاب عینی نتایج پژوهش، نیازمند پیمودن مسیری دشوار است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
اگرچه کارگروههای تخصصی با حضور مدیران ارشد پژوهش و ستاد تحول برگزار شده است؛ شرط تحقق تحول عینی در پژوهش، نیازمند نهادینهسازی این رویکرد در تمام بدنه پژوهشی است. این درحالی است که از اقناع پژوهشگران که بار اصلیِ چنین تحولی را بر دوش دارند، غفلت شده است.
ازدیگرسو، پژوهش، فعالیتی چندمهارتی است. یک پژوهشگر برای ارائه پژوهشی کارآمد، افزون بر مهارتهای نویسندگی، تسلط به زبان معیار و قواعد نگارش، نیازمند پرورش تفکر تحلیلی، تفکر انتقادی، تفکر استنتاجی و منطقی در کنار تخصص در حوزه پژوهشی خویش است، لذا اغلب پژوهشگران از میان افراد دارنده مدارج علمیبالا و در سطح هیئتعلمی انتخاب میشوند. این درحالی است که حقوق و مزایای آنان با یک کارمند برابر است. چنین وضعیتی که میتوان آن را نادیده گرفتن جایگاه فرهیختگان و اهل دانش و معرفت دانست، باعث کاهش انگیزه در میان پژوهشگران شده تا درصدد باشند برای بهدست آوردن فرصتهای مناسبتر، از مرکز تحقیقات و ادارههای وابسته نقلمکان کنند. باتوجهبه حجم گسترده بازنشستگیها، ادامه این وضعیت در درازمدت برای مراکز پژوهشی سازمان، بسیار آسیبزاست و این مراکز را از نیروهای زبده و خوشفکر پژوهشی تهی میکند.
از دیگر خلأهای پژوهشی، لحاظ نشدن تنوع در تخصصهای پژوهشی است، مثلاً برای پژوهشهای پیمایشی، حضور تحلیلگران آماری، امری ضروری است که در عناوین شغلی مرکز تحقیقات مد نظر قرار نگرفته است.
از دیگر مشکلات مراکز پژوهشی سازمان، شکاف میان دانشگاه صداوسیما و مراکز پژوهشی و در رأس آن، مرکز تحقیقات بهعنوان عقل منفصل سازمان است. این شکاف را میتوان در عدم هدفمندی پرورش نیروی انسانی برای تخصصهای موردنیاز مرکز تحقیقات مشاهده کرد.
موازیکاری و بلاتکلیفی در اقدام برخی موضوعات پژوهشی بهدلیل دوسِتادی بودن این حوزه در پژوهش استانها، نهتنها منتج به همافزایی نمیشود، بلکه گاهی افزون بر هدررفت توان و منابع سازمانی، بیانگیزگی پژوهشگران، مدیران پژوهش و مدیران ارشد مرکز تحقیقات را در پی خواهد داشت.
مهرزاد بهمنی، پژوهشگر گروه علومشناختی و اثرسنجی در ادارهکل سنجش
نقد غرب از زاویهنگاه پژوهشی
با توجه به مأموریت و رسالت گروه علوم شناختی و اثرسنجی که استقرار نظام اثرسنجی با هدف اثربخشی برنامههای تلویزیونی است، پژوهشهای این گروه با دو رویکرد کمّی و کیفی انجام میگیرد. پژوهشهایی که در حوزه اثرسنجی و با رویکرد کمّی انجام دادهام، شامل «اثرسنجی سریال بیهمگان»، «اثرسنجی سریال نون خ ۵؛ چالشها و ظرفیتهای اقوام و استانها برای پیشرفت کشور» و همچنین «اثرسنجی برنامه حسینه معلّی (فصل ششم) نگرش، شناخت و مشارکت در عزاداری امام حسین (ع)» با روش بیننده و غیربیننده و «اثرسنجی عملیات رسانهای حجاب و اقدامات ضدمذهبی رضاخان و مقاومت مردم و شخصیتهای مبارز استانها در برابر آن» با روش پیشآزمون و پسآزمون است. علاوهبر پژوهشهای کمّی در این گروه، به پژوهشهای کیفی در حوزه اثرسنجی نیز پرداختهام. «بازنمایی گفتمان پیشرفت در سریال نون خ ۴»، «خوانش مخاطبان از ساختار و محتوای برنامه پاورقی» و «بازنمایی هویت ایرانی، اسلامی و انقلابی در برنامه کتابباز» از عناوین پژوهشی است که در این گروه تدوین و منتشر شده است.
«بازنمایی غرب در برنامه جهانآرا با رویکرد گفتمانشناختی» پژوهشی است که در حوزه علومشناختی و با روش تحلیل گفتمان به سامان رسیده است. معمولاً پساز اتمام و ارزیابی پژوهشهای گروه، نشستی بهمنظور ارائه نتایج و یافتههای پژوهش در مرکز تحقیقات صداوسیما برگزار میشود که با دعوت پژوهشگران، مدیران و عوامل برنامه، زمینه معرفی پژوهش و همافزایی بخشهای پژوهشی و تولیدی سازمان فراهم شده است.
عنوانهای پژوهشی که در این گروه صورت میگیرد، برگرفته از سند تحول رسانه ملی در افق ۱۴۰۵ است. در واقع در هر پژوهشی تلاش شده است بهلحاظ موضوعی، راهبردی از این سند موردمطالعه علمی و نظاممند قرار گیرد. برای مثال، «نقد غرب و هجو غربزدگی و افشای ماهیت استکباری نظام سلطه» از راهبردهای موردتأکید در سند تحول است که محور پژوهش «بازنمایی غرب در برنامه جهانآرا با رویکرد گفتمانشناختی» قرار گرفته است. این پژوهش ازجمله پژوهشهایی است که هم بهلحاظ روشی و هم بهلحاظ موضوعی، دستاوردهای زیادی برایم داشته و همواره در تحلیلها و مطالعات بعدی برایم راهگشا بوده است.
بهطور کلی، معتقدم که در مرکز تحقیقات صداوسیما بستری فراهم است تا پژوهشگران مطالعات موضوعی را با توجه به زمینه حرفهای خود توسعه دهند و اندوختههای کسبشده را بهلحاظ نظری و عملی ارتقا دهند و در پی آن، وظایف و مسئولیت حرفهای را که به آنها واگذار شده است، به بهترین نحو و با مطلوبترین کیفیت به انجام برسانند.