باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمدحسین نیکخوی متین - نیکنام ارشدنیا کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره تحولات سوریه اظهار کرد: برای فهم و ارزیابی موشکافانه بحران سوریه و به تبع آن سقوط دولت مرکزی نیازمند یک رویکرد تبارشناسی نسبت به ریشههای شروع بحران در این کشور و نحوه پاسخدهی دولت اسد هستیم.
به گفته این کارشناس بین المللی نظریههای مدیریت بحران این موضوع را مطرح میکند که پیدایی و بحران متاثر از مولفههای داخلی، چینش گروههای درگیر در بحران، رویکرد قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است. در واقع به هر میزان که طیف و دامنه بازیگران درگیر در یک بحران بیشتر باشد و هیچگونه نقطه تلاقی و مخرج مشترک فکری و گفتمانی میان گروههای درگیر در داخل بحران و مهمتر از منافع و سیاستگذاری بازیگران بیرونی وجود نداشته باشد به همان نسبت فراگیری بحران بیشتر و احتمال تنش و جنگ داخلی قویتر خواهد بود.
نیکنام ارشدنیا معتقد است که این گزاره کاملا در بحران سوریه عینیت داشته و در این ۱۳ سال اخیر شاهد حجم و دامنه گسترده بازیگران درگیر داخلی و ذی نفعان منطقهای و فرامنطقهای بودیم. بر همین اساس فهم دقیق بحران سوریه نیازمند یک رویکرد همه جانبه و به اصطلاح (Holistic) هستیم. معمای تطویل بحران در سوریه هم ناشی از تعدد بازیگران دخیل دراین بحران بود که به گواه آمارها بیشترین حجم از آوارگان و پناهندگان بعد از جنگ دوم جهانی ایجاد شد و بر طبق جدیدترین آمارها طی نزدیک به ۱۳ سال بیش از ۶۰۰ هزار نفر در سوریه کشته شده، ۱۳ میلیون شهروند سوریه بی خانمان و حدود ۶/۷ میلیون نفر نیز خانه و کاشانه خود را رها و در کشورهای دیگر پناهنده شدهاند. آمارها گویای حجم و گستره بحران و سیکل خشونت در این کشور است.
این کارشناس بین الملل تاکید کرد که تحولات امروز سوریه و سقوط اسد گرچه در نگاه اول شاید غیرمنتظره و عجیب به نظر برسد، اما با نگاهی محتوایی به درون بحران به نظر امری کاملا محتمل و حتی قابل پیش بینی بود. پیش بینی بودن موضوع از این جهت است که وقتی یک کشور ۱۳ سال وارد تنش و درگیری میشود ناخواسته ارتش و قوای انتظامی و نظامی فرسوده و انگیزه خود را از دست میدهد و اساسا تزریق نیرو و تقویت لجستیکی به امری تقریبا غیرممکن تبدیل میشود.
ارشد نیا در انتها بیان کرد دلیل عقب نشینیهای مکرر ارتش سوریه و سقوط دومینووار شهرهای سوریه ناشی از همین بی انگیزگی و فرسوده شدن نیروهای نظامی بود و در واقع در این شرایط طبیعی بود که مخالفانی که ساماندهی نظامی و نفری قویتر داشته باشند امکان غلبه و چیرگی پیدا میکنند.