سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان‌ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شاهکار‌های فاطمی از عطار نیشابوری تا اقبال لاهوری

به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت فاطمه زهرا (س) ارادت شاعران پارسی‌گوی به حضرت را در طول ۱۱۰۰ سال گذشته بررسی کرده‌ایم.

شعر فاطمی و عرض ارادت به حضرت فاطمه زهرا (س) تنها مختص به شاعران معاصر و همین چند قرن گذشته متصل به روزگار ما نیست. سابقه این عرض ارادت در قالب شعر، در گستره پهناور ادبیات فارسی به بیش از هزار و صدسال می‌رسد. برخی پژوهشگران، دقیقی توسی، کسایی مروزی و ابو زید محمد غضائری رازی را از نخستین سرایندگانی می‌دانند که به ستایش خاندان اهل‌بیت (ع) پرداختند. در قرن‌های بعد، ناصرخسرو قبادیانی، سنایی، عطار نیشابوری و دیگران به جمع این شاعران پیوستند. با آغاز عصر صفوی، شعر فاطمی شکوفایی بیشتری یافت و شاعرانی همچون محتشم کاشانی، با سرودن مراثی عاشورایی، به غنای این‌گونه ادبی افزودند. در ادامه، به‌صورت گذرا، تعدادی از اشعار فاطمی را از بیش از هزار سال پیش تا به امروز مرور خواهیم کرد.

 اَبوزَید محمد غضائری رازی 

اَبوزَید محمد غضائری رازی (درگذشته ۴۲۶ قمری) از شاعران بزرگ ایرانی اهل ری بود. او در زمان حکومت دیلمی و سلطان محمود غزنوی می‌زیست. لقب شعری او غضائری است. این شاعر ایرانی در وصف حضرت زهرا (س) این‌گونه سروده است:
مرا شفاعت این پنج‌تن بسنده بود
 که روز حشر بدین پنج‌تن رهانم تن
 بهین‌خلق و برادرْش و دختر و دو پسر
 محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن
 اَیا کسی که شدی معتصم به آل رسول
 زهی سعادت تو، لاتَخف و لاتحزن

ناصرخسرو قبادیانی

یکی از مهم‌ترین نمونه‌های شعر فاطمی را در قرن ۵ هجری باید در دیوان ناصرخسرو قبادیانی جست‌و‌جو کرد. ناصرخسرو که نماینده رسمی فاطمیان مصر و شیعیان اسماعیلی مذهب بوده، در شعرهایش توجه ویژه‌ای به مدح حضرت زهرا (س) داشته است. چنان که خود می‌گفت:
شمس وجود احمد و خود زهرا 
ماه ولایتست ز اطوارش 
دخت ظهور غیب احد احمد 
ناموس حق و صندُق اسرارش 
هم مطلع جمال خداوندی 
هم مشرق طلیعه انوارش 
صد، چون مسیح زنده ز انفاسش 
روح‌الامین تجلی پندارش 
هم از دَمَش مسیح شود پرّان 
هم مریم دسیه ز گفتارش 
هم ماه بارد از لب خندانش 
هم مهر ریزد از کف مهیارش 
این گوهر از جناب رسول ا... 
پاکست و داور است خریدارش 
کفوی نداشت حضرت صدّیقه 
گر می‌نبود حیدر کرّارش 
جنّات عدن خاک در زهرا 
رضوان ز هشت خلد بود عارش 
رضوان به هشت خلد نیارد سر 
صدّیقه گر به حشر بود یارش 
باکش ز هفت دوزخ سوزان نی
زهرا چو هست یار و مددکارش 
 
فریدالدین عطار نیشابوری 

فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری مشهور به شیخ عطّار نیشابوری که یکی از عارفان و شاعران بزرگ قرن ششم و هفتم به شمار می‌آید نیز ارادت خود به حضرت فاطمه (س) را بار‌ها در آثارش نشان داده است. به‌عنوان‌مثال عطّار نیشابوری در مقاله هفدهم الهی‌نامه، به ازدواج بی‌تکلّف آن حضرت می‌پردازد و جهیزیه ایشان را این‌گونه برمی‌شمارد:
شد و یک سنگِ دستاس آن یگانه
برون آورد آن ساعت ز خانه
یکی کهنه‌حصیر از برگ خرما
یکی مسواک و نعلینی مطرّا
یکی کاسه ز چوب آورد با هم
یکی بالِش ز جلد میش، محکم
 یکی چادر و لیکن هفت‌پاره
همه بنهاد و آمد در نظاره ...

محمد بن حسام الدین خوسفی

محمد بن حسام الدین خوسفی از شاعران مشهور قرن نهم، از دیگر شاعرانی است که شعر‌هایی را در وصف اهل‌بیت (ع) سروده است. او سراینده «خاوران نامه» است. دیوان او مرکب از قصیده‌ها، ترجیع‌بندها، مخمس‌ها و دیگر انواع شعر است. در یکی از قصیده‌های خود زبان حالی را از قول این حضرت آورده، ابن حسام پس از سرودن بیت‌های ابتدایی این‌گونه سروده است:
بدو گفت من دخت پیغمبرم
 بـــه این فـــر فرخندگی درخورم
همان تاج بر فرق من‌باب من
دو دانه جواهر حسین و حسن
همان طوق در گردن من علی است
 ولی‌اش خدا و خدایش ولی است
چنین گفت آدم که‌ای کردگار
 درین بارگه بنده راهست بار
مرا هیچ از اینها نصیبی دهند
 ازین خستگی‌ها طـــبیبی دهند
خطابی به گوش آمدش کای صفی
دلت در وفا‌های عالم وفی
که اینها به پاکی چو ظاهر شوند
به عالم به پشت تو ظاهر شوند
صفی گفت با حرمت این احترام
 مرا تا قیام قیامت تمام

اقبال لاهوری

در سال‌های نزدیک به روزگار ما، به اقبال لاهوری برمی‌خوریم شاعری که درباره حضرت زهرا (س) شعری گفته است که در آن رگه‌هایی از اندیشه هم وجود داشته باشد. البته اقبال در خصوص مبارزات، شخصیت فرهنگی و سیاسی ایشان چیزی نگفته است، ولی به نقش و اهمیت مادری حضرت و تربیت فرزندانی، چون حسنین (ع) اشاره‌کرده است.
مریم از یک نسبتِ عیسی عزیز
 از سه نسبت، حضرت زهرا عزیز
 نور چشم رحمة للعالمین
آن امام اولین و آخرین
آن که جان در پیکر گیتی دمید
روزگار تازه آیین آفرید
 بانوی آن تاجدار هَل اتی
مرتضی مشکل‌گشا شیرخدا
پادشاه و کلبه‌ای ایوان او
یک حُسام و یک زره سامان او
مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروان‌سالار عشق
آن‌یکی شمع شبستان حرم
حافظ جمعیت خَیرُ الامم
تا نشیند آتش پیکار و کین
پشت پا زد بر سر تاج و نگین
و آن دگر مولای ابرار جهان
قوّت بازوی احرار جهان
در نوای زندگی سوز از حسین
اهل حق حرّیت آموز از حسین
سیرت فرزند‌ها از امّهات
جوهر صدق و صفا از امّهات
مزرع تسلیم را حاصل بتول
مادران را اسوه کامل بتول
بهر محتاجی دلش آن‌گونه سوخت
با یهودی چادر خود را فروخت
نوری و هم آتشی فرمانبرش
گم رضایش در رضای شوهرش
آن ادب پرورده صبر و رضا
آسیا گردان و لب قرآن سُرا
گریه‌های او ز بالین بی‌نیاز
گوهر افشاندی به دامان نماز
اشک او برچید جبریل از زمین
همچون شبنم ریخت بر عرش برین...

قادر طهماسبی

اگر بخواهیم قرن به قرن و دهه به دهه جلو بیاییم تا به دوران معاصر برسیم بی‌تردید آوردن تمامی شعر‌ها و عرض ارادت‌ها به آن ساحت قدسی در این مقال نمی‌گنجد. پس از بیان سال‌ها و دهه‌ها و قرن‌ها عرض ارادت شاعران، چشم می‌پوشیم و در پایان به آوردن چند شعر از شاعران معاصر بسنده می‌کنیم. قادر طهماسبی از میان شاعران هم‎روزگار ما شعری درباره شهادت حضرت فاطمه (س) سروده که در ادامه با هم می‌خوانیم:
آن شب که دفن کرد علی بی‌صدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
در گوش چاه، گوهر نجوا نمی‌شکست‌ای آشیانِ درد، علی داشت تا تو را‌ای مادرِ پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفی (ص) تو را
زین درد سوختیم که‌ای زُهره منیر
کتمان کند به خلوت شب، مرتضی تو را
ناموسِ درد‌های علی بودی و چو اشک
پیدا نخواست غیرتِ شیر خدا تو را
دفن شبانه تو که با خواهش تو بود
فریاد روشنی است ز چندین جفا تو را
یک‌عمر در گلوی تو بغض، استخوان شکست
در سایه داشت گرچه علی، چون هما تو را
دزدید ناله‌های تو را اشکِ سرخ‌روی
ازبس‌که سرمه ریخت به شیون، حیا تو را...
دادند در بهای فدک آخر،‌ای دریغ
گلخانه‌ای به گستره کربلا تو را
گلخانه مزار تو را عاشقی نیافت‌ای جان عاشقان حسینی فدا تو را
پهلو شکسته‌ای و علی با فرشتگان
با گریه می‌برند به دارالشفا تو را
دارالشفای درد جهان، خانه علی است
زین خانه می‌برند ندانم کجا تو را؟!
 غافل مشو «فرید» از این مژده زلال
کاین حال هدیه‌ای است ز خیرالنسا تو را

منبع: روزنامه خراسان

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.