سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان‌ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

پسر جوان پس از آزادی از زندان در خواب سکته کرد؛

پایان غم‌انگیز زندگی یک زندانی

پسر جوان که پس از قتل دوستش به قصاص محکوم شده بود، وقتی پس از ۱۲ سال با رضایت اولیای دم آزاد و متوجه شد خانواده‌اش برای دریافت این رضایت همه دار و ندار خود را فروخته‌اند، به خاطر عذاب وجدان سکته کرد و جان باخت.

 سال ۹۱ گزارش درگیری مرگباری در یکی از شهر‌های غربی کشور به پلیس اعلام شد. به‌دنبال اعلام این خبر، تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شده و با جسد پسر جوانی به نام بهروز داخل خانه مواجه شدند.

یکی از دوستان مقتول به مأموران گفت: پسری به نام شایان که از دوستان مقتول بود او را کشت و فرار کرد. مدتی قبل شایان دستگاه بازی‌اش را به بهروز قرض داده بود، اما بهروز هر بار به بهانه‌ای دستگاه را پس نمی‌داد.

روز حادثه داخل خانه بهروز در حال بازی بودیم که شایان آمد و سراغ دستگاهش را گرفت. ناگهان دعوا بالا گرفت و شایان با گلدانی که آنجا بود محکم به سر بهروز زد. مقتول که خونین روی زمین افتاد، شایان ترسید و متواری شد.

با شناسایی هویت عامل جنایت، تحقیقات پلیسی برای دستگیری متهم آغاز شد. اما ۲۴ ساعت از این جنایت نگذشته بود که شایان با پای خود به کلانتری رفت و تسلیم شد. با اعتراف متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده به دادگاه کیفری فرستاده شد و قضات دادگاه کیفری باتوجه به درخواست اولیای دم برای اشد مجازات، حکم قصاص متهم را صادر کردند.
 
شرطی برای بخشش

با تأیید این حکم در دیوانعالی کشور، پرونده شایان برای اجرای حکم به دادسرای محل جنایت ارسال شد و شایان صبح یکی از روز‌های زمستان سال ۱۴۰۰ پای چوبه دار رفت. پسر جوان وقتی در یک‌قدمی چوبه دار بود، خواست برای آخرین‌بار با خانواده مقتول صحبت کند.

او زمانی که مقابل اولیای دم قرار گرفت، گفت: من بشدت پشیمانم. ما دوستان صمیمی بودیم ۹ سال است که شب و روزم با عذاب وجدان گذشته و هنوز نتوانسته‌ام با مرگ بهروز کنار بیایم.

در تمام این مدت سعی کردم کار‌های نیکوکارانه در زندان انجام دهم و به کسانی که سواد کمی دارند آموزش بدهم و ثوابش را نثار روح بهروز کنم. من بار‌ها به خانه شما آمده‌ام و مادر بهروز حق مادری بر گردن من دارد.

با صحبت‌های پسر جوان، مادر مقتول که از بچگی او را می‌شناخت و دلش نمی‌خواست مادر دیگری مانند او داغدار شود، از قصاص شایان پای چوبه دار گذشت کرد. پدر بهروز نیز حق خود را بخشید و بدین‌ترتیب شایان از قصاص رهایی یافت.

اما اولیای دم شرطی برای بخشش داشتند، آنها از شایان دیه می‌خواستند تا آن را خرج امور خیریه کنند. با پذیرش این شرط از سوی پسر جوان، خانواده شایان که از نظر مالی شرایط خوبی نداشتند، برای تأمین دیه به سراغ خیرین رفتند.

 آنها موفق شدند قسمتی از پول دیه را به کمک خیرین فراهم کنند، اما بخش دیگر آن را با قرض و فروختن خانه و دارایی‌های‌شان تهیه کردند و درنهایت شایان از زندان آزاد شد.

پسر جوان پس از آزادی وقتی نزد خانواده‌اش برگشت، با دیدن وضعیت زندگی آنها و اینکه پدر و مادرش با فروش خانه خود چه زندگی سختی را متحمل می‌شوند، دچار عذاب وجدان مضاعفی شد.

وقتی متوجه شد به‌خاطر یک لحظه اشتباه و عصبانیت او زندگی خانواده‌اش را هم نابود کرده و پدر و مادرش در سن پیری آواره و بی‌خانمان شده‌اند، بسیار ناراحت شد.

 شایان که هنوز با عذاب وجدان قتل صمیمی‌ترین دوستش کنار نیامده بود و هر شب خواب صحنه جنایت را می‌دید، زمانی که به راز بدهی کلان خانواده‌اش به‌خاطر تهیه دیه پی برد، ناگهان در یکی از شب‌های پاییز در خواب سکته کرد و جان باخت.

منبع: روزنامه ایران

برچسب ها: آزادی از زندان ، قصاص
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۳
در انتظار بررسی: ۰
ر
۱۵:۴۰ ۱۵ آبان ۱۴۰۳
بسیار ناراحت کننده بود مگر بخشش اینطور است که خانواده ای را نابود کنی البته هردو از تربیت لازم محروم بوده اند .
ناشناس
۲۲:۱۴ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
احتمال میدهم مرگ خود خواسته بوده
حسنی
۱۳:۱۲ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
خانواده مقتول اشتباه برداشت خیریه با فروش اموال خانواده قاتل خودش چند نفر مستحق دریافت خیریه ایجاد میکنند اینکار مقتول ثواب نیست کباب کردن قاتل و خانواده قاتل است خانواده مقتول منت میگذارد که گذشت کردم گذشت نبود انتقام از قاتل و خانواده اش بود
ناشناس
۱۳:۰۲ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
یک اشتباه رو با اشتباه دیگه بدتر کرد!!!! میتونست با توکل به خدا دوباره شروع بکار کنه و و کمک حال پدر و مادرش بشه!!! اینجوری هم عذاب برای خودش نوشت و هم پدر مادرش دیگه پسری نداره که هواشو داشته باشن!
ناشناس
۱۲:۳۹ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
باید از دبستان کتاب روان شناسی .کنترل خشم و مهارت هایی که مورد نیاز برای مواجه شدن به اجتماع را به دانش اموزان
اموزش دهیم یا مواجه شدن با مشکلات
باید نوجوان آمادگی و مهارت ورود به جامعه را اموزش ببند
ناشناس
۱۱:۴۵ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
آخی خانواده اش هم پسرشان را از دست دادند و هم کل دارایی شان را.
ناشناس
۱۱:۳۱ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
خدایا از سر تقصیرات بگذر و بهشتی محشورش کنه به هر حال فراوان زجر کشیده و ان شاءا...تقاص در هم دنیا پس داده
ناشناس
۱۰:۴۹ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
این چه بخششی بوده یک خانواده رابدبخت کردن که به پولش را در راه خیر صرف کنند ...
ناشناس
۱۱:۳۰ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
عزیزم اول این پسر پسر ا‌ونها رو کشت اون خانواده لطف کردن بخشیدن همین
ناشناس
۱۳:۰۹ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
بخشیدن دستشون درد نکنه باید شرایط مالی آنها را درک می کردند
ناشناس
۱۰:۲۶ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
خبر بد یا خوب رو یهو نباید به کسی گفت و طوری باید گفته بشه که به نظر بیاد ممکنه اشتباه باشه تا بتدریج هضم بشه
اسی
۱۲:۳۹ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
چشم
دفعه بعد جبران می‌کنیم
میگیم هاشم مرد
ح
۱۳:۱۷ ۱۴ آبان ۱۴۰۳
بخوان بعد نظر بده بعداز چند روز اتفاق افتاده اطرافیان وفامیها بهش روحیه میدادند دست به دست می دهیم درست میشود