انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
دختر من هم در سن شانزده سالگی نابینا شد،واقعا من لطف و بزرگی خدارو هر روز به چشم میبینم و واقعا خدارو شاکر هستم که به دخترم کمک کرد که با چشم دل دنیا رو ببینه و با ندیدن با چشم سر و این دنیای ظاهری کنار بیاد و پیشرفت کنه و دوباره شادی زندگی رو عمیقا احساس کنه حتی چه بسا به قول دخترم نابینایی باعث شده بیشتر به خداوند نزدیک بشه و قرآن بخواند و همین باعث شده احساس ارامش بیشتری در زندگی داشته باشه و در دلش خوشحال تره و یک جورایی دخترم نابینایی رو نعمت بزرگی میدونه از طرف خداوند چون میگه خدا دوستم داشته و میخواسته بهش نزدیک بشم و کمتر گناه کنم از اون روز که دخترم این حرف هارا زده هر روز گریه میکنم خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری